به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این روزها با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی کشور و طرح ادعاهایی از سوی جریان های مختلف سیاسی مبنی بر پیروی از خط امام(ره)، بازخوانی صحیفه امام خمینی(ره) از اهمیت فراوانی برخوردار است، چرا که اتفاقات روی داده در آن زمان بی شباهت به مسائل جاری کشور نیست.
بیانات
زمان: ۲۵ خرداد ۱۳۶۰/ ۱۲ شعبان ۱۴۰۱
مکان: تهران، جماران
موضوع: اعلام ارتداد مخالفین احکام ضروری اسلام
حضار: اقشار مختلف مردم، روحانیون مازندران، روحانیون اهل سنت، اهالی مشهد، کارکنان شرکت واحد
«... خوب چرا حسابتان را جدا نمیکنید؟ من حالا باز عرض میکنم به شماها حسابتان را جدا کنید. به مجرد اینکه کمونیستها هم به ضد اسلام است، آقایان از کمونیستها هم دعوت کردند که بیایید، بیایید با هم باشیم! خوب، «جبهه ملی» تکلیفش معلوم است؛ آن صریحاً به ضد اسلام قیام کرده؛ اما شمایی که مسلمان هستید و هیچ گاه نمیخواهید به ضد اسلام قیام کنید چرا این قدر هواهای نفسانیه زیاد شده است که نمیفهمید دارید چه میکنید؟ چرا این قدر شیطان در نفس ماها سلطنت پیدا کرده است که چشمهای ما را کور کرده است و قلبهای ما را وارونه کرده است؟ بیایید حساب خودتان را جدا کنید. آیا «نهضت آزادی» هم قبول دارد آن حرفی را که «جبهه ملی» میگوید؟ آنها هم قبول دارند که این حکم- حکم قصاص- که در قرآن کریم و ضروری بین همه مسلمین است، «غیر انسانی» است؟ آیا این نماز شبخوانها این را قبول دارند یا نه؟ شک ندارم که قبول ندارند. خوب، اعلام کنید. چرا ساکت نشستهاید. مگر نهی از منکر فقط باید من را نهی کنید؟ نهی از منکر فقط برای این است که دولت را خُرد کنید و مجلس را خُرد کنید و چه؟ با منکر میخواهید نهی از منکر کنید؟! کدام منکر؟ شما میفرمایید که [در مقابل] آن کسی که دعوت میکند به اینکه بیایید [علیه] این حکم «غیر انسانی» اسلام راهپیمایی کنید، مسلمانها بنشینند تماشا کنند سبّ به رسول الله بشود، سبّ به قرآن هم بشود؟ این سبّ به قرآن است. مسلمانها بنشینند تماشا کنند که یک گروهی که از اولش باطل بودند [هر کاری میخواهند بکنند]- من از آن ریشههایش میدانم- یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی که مرحوم آیت الله کاشانی «1» دید که اینها خلاف دارند میکنند و صحبت کرد، اینها [این] کار کردند [که] یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را «آیت الله» گذاشتند! این در زمان آن «2» بود که اینها فخر میکنند به وجود او. او هم مُسلِم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زدهاند و به اسم «آیت الله» توی خیابانها میگردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست؛ این سیلی خواهد خورد. و طولی نکشید که سیلی را خورد. و اگر مانده بود سیلی بر اسلام میزد. اینها تفالههای آن جمعیت هستند که حالا قصاص را، حکم ضروری اسلام را، «غیر انسانی» میخوانند. ما تکلیفمان با آنها خوب تا یک حدودی معلوم است. هر وقت هم مصلحت پیدا بشود، روشنش میکنیم. اما با این نمازخوانها باید چه بکنیم؟ همین نمازخوانهایی که حضرت امیر- سلام الله علیه- من نمیخواهم بگویم من حضرت امیر، آنها خوارج. خیر، من هم مثل شما یکی از افراد ملت هستم- اما اینها همان جمعیتهایی هستند که حضرت امیر در مقابل آنها فَشَل شد نتوانست کاری بکند.
ارتداد جبهه ملی
من نتوانستم، و میخواستم و واقعاً میخواستم، و متاثرم از اینکه با دست خودشان اینها گور خودشان را کندند، من نمیخواستم این طور بشود. من حالا هم توبه را قبول میکنم؛ اسلام قبول میکند. حالا هم بروند در رادیو، بروند در تلویزیون، توبه کنند بگویند ما تا حالا خطا کردیم؛ اشتباه کردیم، مردم را دعوت کردیم به شورش غلط بوده؛ خلاف اسلام بوده، خلاف قوانین کشوری بوده تایید کردیم، ائتلاف کردیم با گروه منافق.
من چندین بار به این آقا «1» گفتم آقا این جمعیت تو را به باد فنا میدهند! این افرادی که دور تو جمع شدهاند، بعضی از اینها، یک گرگهایی هستند که تو را به باد فنا میدهند. گوش نکرد. حالا هم دیر نشده. آقایانی که متدیناند اعلام کنند به اینکه این دعوت به راهپیمایی دعوت بر ضد اسلام است- چنانچه صریحش این است- و آن آقا هم بروند عذرخواهی کنند از ملت؛ بگویند ملتی که به من رای داد من مطابق رای آنها عمل نکردم؛ از حالا به بعد میکنم. اما این طور نباشد که لفظاً، مکرر بهشان میگویم! لفظاً [قبول] میکند، لکن [در عمل] «من نه این مجلس را قبول دارم، نه آن قوه قضائیه را قبول دارم و نه آن شورای نگهبان را قبول دارم و نه این هیات سه نفری را، که خودم هم یکیش را تعیین کردم، قبول دارم و هر چه هست باید من بکنم، این نباشد در کار، سایرین مانعی ندارد»!
اما ما چه بکنیم؟ من که میگویم باید از دست این دوستان یک فکری بکنیم. برای این دوستان یک فکری بکنیم، که من نمیخواهم اینها به آن طوری که خودشان را رساندند برسانند. من نمیخواستم که وضع این طور بشود. من نمیخواستم که این مردم و این ملت که سال اول جمهوری اسلامیشان هست این طور مشوش بشود خاطرشان از امثال شماها. من نمیخواستم که شما ائتلاف بکنید با منافقینی که بر ضد اسلاماند، و «شناخت» شان منتشر است. ولی چه بکنم، خوب، شما گوش نکردید به نصیحت. الآن هم من نصیحت میکنم، این جمعیت متدین «نهضت آزادی» را، و آقای رئیس جمهور را، الآن هم من نصیحت میکنم که آقا شماها دست بردارید از این سنگاندازی جلوی چرخ اسلام، دست بردارید از این تضعیف مجلس و تضعیف روحانیت و تضعیف ملت و تضعیف روحیه ملت و تضعیف روحیه ارتش. دست بردارید از این امور، و بیایید در میدان با برادران دیگرتان بنشینید؛ شما رئیس جمهور قانونی باشید؛ روی قوانین عمل کنید. شما وکلایی هستید در مجلس، محترمید، متدینید؛ جدا کنید حساب [خودتان] را از مرتدها. اینها مرتدند. «جبهه ملی» از امروز محکوم به ارتداد است. بله، «جبهه ملی» هم ممکن است بگویند که ما این اعلامیه را ندادهایم. اگر آمدند در رادیو امروز بعد از ظهر آمدند در رادیو اعلام کردند به اینکه این اطلاعیهای که حکم ضروری مسلمین، جمیعمسلمین، را «غیر انسانی» خوانده، این اطلاعیه از ما نبوده؛ اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آنها هم ما میپذیریم.
اسلام درِ رحمتش باز است به روی همه مردم. در تاریخ است که یزید از حضرت سجّاد پرسید که من توبه میتوانم بکنم؟ ایشان فرمودند که بله، در توبه باز است. خوب، یزیدی که آن جنایتها را کرده است [...] منتها بعد حضرت سجّاد به حضرت زینب، که به ایشان عرض کردند آخر این چه هست؛ گفت این موفق به توبه نمیشود! اگر توبه بکند قبول است. یک کسی پیغمبر را هم بکشد توبه بکند قبول است؛ اما موفق به توبه نمیشود. و من هم احتمال میدهم که این آقایان موفق به توبه نشوند! جدیت کنند؛ الآن وقت هست؛ وقت باقی است. تا آن وقتی که پایتان را به گور وارد میکنند در توبه باز است. رحمت خدا واسع است. بیایید توبه کنید. بیایید از کارهایی که کردید، از دعوت به شورش که کردید، از مخالفتهایی که با اسلام کردید، بیایید توبه کنید. برگردید، توبه همهتان قبول است.
بیایید با هم برادر بشوید، این مملکت را به پیش ببرید. هی ننشیند و بگویید که این مملکت را دارند خراب میکنند. آخر کجا، کی دارد خراب میکند جز شماها؟ کی دارد مملکت را خراب میکند؟ حساب کنید آخر! ملت بنشینند حساب کنند این دولتی که با تمام توانش دارد زحمت میکشد و دارد راهسازی میکند و دارد به جنگزدگان کمک میکند و دارد به جبههها کمک میکند، و عیبش فقط این است که میگوید من مسلمانم! من به غیر اسلام هیچ فکر نمیکنم، شما این یک عیب را صرف نظر بکنید! این دارد ایران را به هم میزند؟ این مجلسی که خوب، مردم میبینند چه قدر این مجلس تحمل کرده است بار سنگین فحاشیهای شما را، اینها هم که دارند زحمت میکشند، اینها که علما هستند، به استثنای بعضیها، خوب دارند زحمت میکشند، اینها دارند خراب میکنند کشور را؟ آن هم قوه قضائیهاش که با کمبود فرد، حتی در حوزههای علمی کمبود ما داریم، کمبود قضایی داریم، دارند شب و روز زحمت میکشند که این کمبود را رفعش بکنند، اینها دارند خراب میکنند؟»
1-آقای سیّد ابو القاسم کاشانی، روحانی سرشناس و موثر در تحوّلات سیاسی اجتماعی دو دهه ۲۰ و ۳۰ ایران از جمله در ملّی شدن صنعت نفت، وی به ریاست مجلس شورای ملّی نیز رسید
2-آقای محمد مُصدّق، رهبر جبهه ملّی
3- بنی صدر
منبع: جلد ۱۴ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۴۴۸ تا صفحه ۴۶۵