1- ده ها روز است که دولت هند بر سر مردم کشمیر خراب شده است و آمریکاگری میکند. امریکا به همان معنایی که انقلاب اسلامی ایران بازتعریف کرده است و استکبار و قلدری و زورگویی را به مبارزه طلبیده است. حتما میدانید که امریکایی که انقلاب اسلامی بازتعریف کرده بسیار وسیعتر از ان است که در قالب حدود و ثغور یک کشور خاص به اسم امریکا بگنجد، هرچند که باید بگوییم همین کشور مذکور مصداق اتم همان امریکای مدنظر انقلاب است. به هرحال امریکایی که انقلاب در مقابلش سینه سپر کرده است یک مفهوم است و میتوان ان را در هرجایی دید، حتی در درون همین کشور خودمان! مفهوم امریکا برای ما معنای جبهه باطل میدهد و ما که خود را در جبهه حق میدانیم، ناچار از مقابله با ان هستیم و تکلیف ماست که امریکا را به مبارزه بطلبیم. این امریکای بازتعریف شده انقلاب میتوان واژه یا دال جدید و به روزی برای همان جبهه باطل باشد و چه در هند باشد و چه ایران و چه هر نقطه دیگر، باید به مصافش برویم و زمینش بزنیم، چرا که همانگونه که خداوند فرموده، مقتعدیم که: وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ.
.jpg)
2- امام انقلاب اسلامی به ما اموخت که باید به اسلام ناب محمدی برگردیم و اسلام های دست ساخته و گوگولی مگولی یا به اصطلاح اسلام امریکایی را دور بیندازیم. پیش از انقلاب ۵۷ هم معتقدات اسلامی در بین مردم ایران جلوه داشت و صورت مضحک قضیه این است که حتی شاه هم مدعی مسلمانی بود! مدعی دیدار با امام زمان بود و اسلام را هم یک دین مترقی میدانست! وقتی شاه مملکت هم ادعای مسلمانی میکند، حرف امام چه بود؟ ایا میگفت درست است که مسلمانید اما تو را به خدا هوای حجابتان را هم داشته باشید و انقلاب ۵۷ برای همین بود؟ خیلی مسخره به نظر میرسد، مگر نه؟در این صورت خب چه نیازی به ان همه کشته و هزینه بود؟ با شاه مذاکره میکردیم که مساجد و هییات را گسترش دهد و حجاب را هم قانونی کند و بودجه کثیری هم به حوزه های علمیه اختصاص دهد. مطالبه امام چیز دیگری بود و همه میدانیم که میگفت باید به اسلام ناب برگردیم، اسلامی که به معتقدات شخصی خلاصه نمیشود و میخواهد مبانی عاشورا را سر دست بگیرد و فریاد بزند و هر ظلمی را در دنیا زیر سوال ببرد و با ظالمان از هرسنخی حتی اگر روحانیِ دین باشند مبارزه کند و هوای مظلومان عالم را داشته باشد.امام یاداوری کرد که "هدف بعثتها به طور کلی این است که مردمان بر اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، قد آدمیت راست گردانند و این، با تشکیل حکومت و اجرای احکام امکانپذیر است". اما چرا عدالت؟ عدالت لازمه انسان سازی است و امام میگوید اسلام برای همین انسان سازی امده است."انسانی که متعهد است، انسانی که مهذب است، دست ظالم را کوتاه میکند؛ لکن مقصد همین نیست. این یکی از خدمتهایی است که میکند. آزادی برای مردم تأمین میکند؛ لکن این یکی از مقاصد است، همه این نیست. استقلال برای کشور تأمین میکند؛ لکن همه مقصد این نیست. رفاه برای امت درست میکند؛ لکن مقصد این نیست". انقلاب اسلامی، اسلام ناب را علم میکند و پرچمدار مبارزه با مستکبرین می شود، همان کسانی که با به استضعاف کشیدن دیگران و نگهداشت انان در این وضعیت، مسیر تکاملشان را مسدود کرده اند. انقلاب علمدار حمایت از مستضعفین عالم میشود و میخواهد از قید استضعاف رهاییشان بخشد و دست ظلم را از سرشان کوتاه کند."ما میخواهیم دست ظالمها را کوتاه کنیم -انشاءالله- و میخواهیم که قدرتها را سرکوب کنیم و پایشان را از این بلاد مسلمین کوتاه کنیم؛ انشاءالله. همه اینها مقدّمه این است که یک آرامشی در این بلاد پیدا بشود و دنبال این آرامش، یک سیر روحی پیدا بشود، یک هدایت به سوی خدا پیدا بشود. آن چیزی که اساس است سیر الی الله است، توجه به خداست."
.jpg)
3- برگردیم به کشمیر. گفتم ده ها روز است که دولت امریکا منشِ هند روی سرشان خراب شده است و ظالمی میکند. انقلاب اسلامی که گفتیم ذاتا ظلم ستیز است، این وسط چکاره است؟ و وظیفه کسانی که در اتمسفر این انقلاب تنفس میکنند و حرف روح الله خمینی را شنیده اند و با عمقِ جان قبول کرده اند چیست؟ دانشجویان عدالتخواه و بسیج دانشگاه های تهران که دین ستمگری و ظلم به مردم کشمیر، خونشان را به جوش اورده است، مدتی است دست به کار شده اند و میخواهند حامی کشمیری ها باشند و کمکی در جهت رهاییشان کنند. از جمله اینکه بارها از مسئولین دولتی مطالبه کرده اند از طرق دیپلماتیک برای آزادی کشمیر کاری کنند-میدانید که این دولتی ها انقدر فشل هستند که تا مطالبه ای عمومی برای هرکار شکل نگیرد دست به عمل نمیشوند! حالا کاش تنها فشل بودند، برجام و هزار چیز دیگر نشان داده ظاهرا به مبانی ای که مرور کردیم اعتقادی ندارند! به هرحال دانشجویان انقلابی با مطالبه گری از مسیولین میخواهند حرکتی در آنها ایجاد کنند که نیم نگاهی هم به کشمیر داشته باشند. از دولت هند هم مطالبه دارند و به ظلم هایش اعتراض میکنند؛ مثلا چندین بار جلوی سفارت هند تجمع کرده اند و مطالباتشان را فریاد کشیده اند. امروز هم که روز نکبت بود همینکار را کردند. جمع شدند جلوی سفارت هند و با دستمال هایی به رنگ خون چشم های خود را بستند تا همدردی کنند با کشمیری هایی که گلوله های ساچمه ای چشمانشان را کور کرده است. دستنوشته هایی به دست گرفتند که ظلم هایی که به مردم کشمیر وارد میشوند را لیست کرده بودند. در بندهای قبل امریکا و انقلاب را شرح دادم. حالا فکر کنید توی همین انقلابی که هدفش حمایت از مظلوم و مستضعف و مبارزه با ظالم و مستکبر بوده است، با این جوانان که دغدغه شان، دغدغه انقلاب خمینی است، برخوردهای بدی بشود! چه احساسی به شما دست میدهد؟ بگذارید ماجرا را به طور مختصر از ابتدا توصیف کنم، بعدش قضاوت را بر عهده خودتان میگذارم.
4- بچه های دانشجو جلوی سفارت هند جمع شده بودند و پوسترهایی دستشان بود و با دستمال های قرمز شده چشم هایشان را بسته بودند. هیچکس حتی شعاری نمیداد و پوسترها و چشم های بسته شده گویای همه چیز بود. قرار بود این حضور مقابل سفارت یک حرکت نمادین برای روز نکبت باشد و بعد از قرائت بیانیه تمام شود. نیروی انتظامی اطراف سفارت هند جمع شده بود و البته نیروهای انتظامی آن اطراف حضور پررنگی داشتند، ظاهرا در مصلی برنامه ای برقرار بود. برخی آقایان پلیس هم طبق معمولا با دوربین و موبایل و این چیزها دسته دانشجوها را دید میزدند.
.jpg)
فکر کنم فرمانده شان گفته بود بروید جلوی سفارت هند، یک مشت جوان می ایند و جمعشان کنید. آخر یکی از انها که با تلفنش حرف میزد و به اصطلاح آمار میدید اصلا از علت حضور بچه ها و کیستی شان خبر نداشت و به اصطلاح عامیانه، توی باغ نبود. به طرفی که پشت تلفن بود، اینجوری آمار میداد: "چندین نفر هستند که چشمانشان را بسته اند و چندتا پوستر هم دست گرفته اند". دو سه دقیقه از حضورمان جلوی سفارت میگذشت که خواستیم بیانیه را بخوانیم و تمام. یکباره دیدم که یه دسته پرجمعیت پلیس به سمت ما می ایند. نزدیک که شدند دیدم درجه های اکثرشان سرگردی تا سرهنگی است. داشتم درجه هاشان را دید میزدم که یهو یک سرهنگ به بقیه رو کرد و گفت: جمعشان کنید! تا این جمله را گفت همه پلیس ها که تعدادشان حداقل ۳۰ نفر بود، ما را که نهایتا ده نفر بودیم هل دادند به جلو. همینجوری پشت سر ما بودند و هلمان میدادند با خودم فکر میکردم: مگر چه کار خطایی کرده ایم؟! آیا پلیس سردست گرفتن آرمان ها و اهداف انقلاب و تلاش برای حمایت از مظلوم توسط عده ای جوان را جرم میداند و باید دشنامشان دهد؟ الان که فکر میکنم چه خوب است اگر سردار اشتری،فرمانده نیروی انتظامی دعوت مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران را بپذیرد و برای پاسخگویی پیرامون رویکرد و البته عملکرد پلیس در تجمعات به دانشگاه بیاید.
