تاریخ انتشار: 00 00 0000 - 00:00:00
کد خبر: 3388

«بابانظر» یک باغ است

مراسم تجلیل از کتاب «بابا نظر»، با حضور مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، محمد حمزه‌زاده، مدیر عامل انتشارات سوره مهر و حسین بیضایی، مصاحبه‌گر این اثر برگزار شد.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل ازمدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری در مراسم تجلیل از کتاب «بابانظر» گفت: اساس کار ما علیه فراموشی است و علیه فراموشی می‌نویسیم.

کتاب‌های «دا» و «بابا‌نظر» اتفاق نیست
مرتضی سرهنگی در ابتدای این نشست درباره ادبیات جنگ گفت: ادبیات جنگ با شلیک اولین گلوله به دنیا می‌آید، در زمان جنگ رشد می‌کند و بعد از جنگ به بلوغ می‌رسد. الان ما چه بخواهیم چه نخواهیم در دوران بلوغ ادبیات جنگ قرار داریم. کتاب‌های «دا » و «بابا‌نظر» اتفاق نیست بلکه نشانه‌ بلوغ ادبیات جنگ است و این ما هستیم که باید عرضه داشته باشیم و این موجود تازه به بلوغ رسیده را تربیت، نگهداری و مراقبت کنیم. این فرصتی را که ادبیات جنگ فراهم کرده است ما عرصه را برای آن باز کنیم که الحمدالله تا حدود زیادی فراهم شده است و همین جلسه‌ای که در خبرگزاری فارس در حال برگزاری است نشان می‌دهد که این ادبیات یک ادبیات غریبه نیست بلکه شناخته شده است و خبرگزاری فارس که در عرصه اطلاع‌رسانی کتاب فعال است کاملا به این بلوغ واقف است. ما دیدیم که این اتفاق نیست و یک رشد کاملا طبیعی است و حوزه هنری بعد از 21 سال کار تلاش و تجربه اندوزی به آن مرحله بلوغ رسیده است.

*تعجیلی در انتشار کتاب "بابانظر " صورت نگرفته است
مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری در پاسخ به سوالی درباره تعجیل در انتشار این کتاب گفت: تعجیلی در کار نبود. اتفاقا این کتاب رکود داشت و مدتها مانده بود تا ما بتوانیم کسی که تدوین خوبی بر این کتاب انجام بدهد را پیدا کنیم. اساساً روند تولید کتاب در حوزه تاریخ شفاهی فرایند و روند پیچیده‌ای دارد، از پیدا کردن راوی تا علاقه‌مند کردن او به گفتگو، بعد خود مصاحبه‌گر و اطمینان از تسلط وی به موضوعاتی می‌شود تا اثری شکل بگیرد. اگر زبان مبدا درست به دست ما نرسد هیچ کس کاری نمی‌تواند انجام دهد. شاه کلید تاریخ شفاهی مصاحبه‌گر است شما وقتی کاری در این سطح انجام می دهید باید راوی خود را دوست داشته باشید و راوی نیز شما را دوست داشته باید و یک انس و الفتی بین هم باید ایجاد شود بعضی وقت‌ها این الفت ایجاد نمی‌شود. آقای بیضایی این کار را سخت‌ترین شرایط انجام داد ضمن این که بابا نظر (بنا بر اطلاعات من) توی خیلی از مناطق جنگی خودش حضور داشته است آنجایی که خودش بوده و کاری که خودش کرده خیلی مطرح نمی‌کند. یک سری پرهیزهایی است که اوایل کار ما این پرهیز بسیار پررنگ بود و الان دیگر اینطور نیست. الان این پرهیزها کمرنگ شده و بچه‌ها فهمیده‌اند که آدم‌های منحصر به فرد و خاصی وجود دارد و الان فصل این است که بیایند و صحبت کنند.

* 20 سال التماس می‌کردم
سرهنگی با اشاره به تلاش‌های خود برای راضی کردن برخی افراد برای بیان خاطراتشان گفت: خیلی از کسانی که شاید بیش از 20 سال به آنها التماس می‌کردم برای بیان خاطراتشان و نمی‌آمدند، خودشان آمدند و حاضر به مصاحبه شدند. یک بار فردی به نام محمد نورانی آمد و گفت می‌خواهم خاطراتم را بگویم. گفت می‌خواهم خودت این کار را انجام بدهی و من فقط با خودت صحبت می‌کنم.
برای من شرط گذاشت؛ به او گفتم برای من افتخاراست که پای صحبت‌های شما بنشینم و تمام جزئیات خرمشهر را که مثل موم در ذهن شماست را برای من بگویی ولی من کار تو خراب می‌کنم، گفت چرا؟ گفتم من روزی صد تا برگه مرخصی امضا می‌کنم و روزی 100 تلفن جواب می‌دهم و دیگر حواس ندارم که با تو مصاحبه کنم. جالب بود رفت و هفته بعد برگشت گفت من خودم مصاحبه‌گر را انتخاب می‌ کنم و با خانم حسینی که کتاب «دا» را تدوین کردند فقط با او صحبت می‌کنم.

سرهنگی گفت: آثار بلوغ خود را در این مواقع نشان می‌دهد فرایندش پیچیده است. کار این نوع آثار به کتاب‌های "دا " و "بابانظر " منحصر نشده است. تمام تلاش‌ها برای این است که یک متن منظم و دقیق از کسانی منتشر کنند نویسنده نیستند بلکه سرباز هستند. ادبیات جنگ را همه جای دنیا سرباز می‌نویسد نه ادیب، دیپلمات و مورخ. بنابراین با سرباز نشستن و کار کردن طبیعی است که شما وقتی یک نویسنده و مؤلف بخواهید از سرباز بتراشید کار سخت، طولانی و زمان‌بر می‌شود.

* مصاحبه‌های انجام شده زمان پرت نداشته است
سرهنگی درباره انتخاب این نوع آثار و نشر آن گفت: هم ما آنها را پیدا می‌کنیم و هم آنها ما را پیدا می‌کنند. توی مصاحبه آنچه مهم است کیفیت است یعنی آنچه را که بیضایی و بابانظر صحبت کرده زمان پرت نداشته است و این‌دو کاملا از یکدیگر شناخت داشتند و تمام صحبت‌های انجام شده بین این نفر قابل استفاده است. من به عنوان ناظر کتاب بر مستندات کتاب نظارت دارم ولی عمده کار بر عهده مصاحبه‌گر است.

* کتاب «بابانظر» منطبق با واقعیات جنگ است
سرهنگی گفت: آقای رحیم صفوی درباره این کتاب گفتند که منطبق با جنگ است؛ آقای قالیباف هم گفتند این کتاب بسیار دقیق است. اساس کار ما علیه فراموشی است ما علیه فراموشی می‌نویسم حالا ممکن است یک اتفاق بیفتد و راوی وقایع را فراموش کند مصاحبه‌گر باید مسلط به وقایع باشد.

وی افزود: یکی از فرماندهان در جایی صحبت کرده بود و گفته بود بعد از اینکه امام سال 64 قطعنامه را پذیرفتند این اتفاق افتاد. یادآوری تاریخ دقیق پذیرش قطعنامه باعث انکار وی می‌شود. این کار علیه فراموشی خاطرات دفاع مقدس است اگر کسی به ما ناقصی‌ها را تذکر دهد در چاپ‌های بعد اصلاح می‌کنیم در مورد بابانظر اما این اتفاق نیفتاده است.

* عکس‌های دوران جنگ هم‌اکنون سند محسوب می‌شود
نویسنده کتاب «پابه‌پای باران» درباره کم بودن عکس‌های این کتاب نیز افزود: آقای بیضایی هر چه توان داشت عکس برای کتاب گردآوری کرد و در اختیار ما قرار داد و از جاهای دیگر نیز برخی عکس‌ها تهیه شد، حتی شش، هفت ماه این کتاب معطل عکس بود.

باید توجه کرد که ما اول عکس خوان هستیم بعد تیتر خوان و بعد متن خوان هستیم، ما اول عکس را می‌بینیم.عکس‌های جنگ یک زمانی جنبه اطلاع‌رسانی داشت و صحنه‌هایی از جنگ را برای کسانی که هزاران کیلومتر از جبهه‌ها دور بودند و از جبهه خبر ندارند بیان می‌کرد تا از طریق عکس از وقایع جنگ مطلع ‌شوند. بعد از جنگ عکس‌های خبری، جنبه اسنادی پیدا می‌کند. انشاء‌الله عکس‌های کتاب کامل می‌شود.

* تفاوت کتاب «دا» و «بابانظر»
سرهنگی درباره تفوت‌های هنری این دو اثر نیز به فارس گفت: علت مهم این تفاوت ممارست و حضور دائم راوی در کنار مصاحبه‌گر است آقای بیضایی فرصت ممارست را نداشته است. وقتی 3 صبح تا 6 صبح می‌آمده با «بابا‌نظر» صحبت کند دیگر فرصتی برای ممارست نمی‌ماند. آقای بیضایی فقط توانستند کار را جمع کند و دیگر فرصتی دیگر برای همنشینی با راوی نداشته است تا حواشی را پیگیری کند . با آنکه مصاحبه‌گر از همراهان بابانظر بود با همه مصاحبه‌گر فعالی در مقابل بابانظر نبوده، منفعل هم نبوده، بین این دو مساله بود چون زمان نداشته است.

حتی سه پایه دوربین را هم پنهانی وارد محل مصاحبه می‌کرده است. با چنین شرایطی کتاب «بابانظر»شکل گرفته است. کار ایده‌ال در محدودیت در نمی‌آید با این حال این هم غنیمت است چون راویان را از دست می‌دهیم و زمان به زیان ما است.

سرهنگی گفت: در یکی از خاطرات خواندم یک افسر ارشد ایرانی در اردوگاه عراقی یک سیلی می‌خورد او هم سیلی به گوش فرمانده عراقی می‌زند طوری که جلوی نیروهایش زمین می‌خورد. پیگیری کردم برای پیدا کردن وی گفتند در تصادف کشته شده است. ما همه را از دست می‌دهیم و زمان هم علیه ماست.

* «بابانظر» یک باغ است
مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری در پایان سخنان خود افزود: «بابانظر» یک باغ است ما از این باغ یک جعبه چیدیم از این جعبه یک سبد بر می‌داریم و از این سبد میوه انتخاب می‌کنیم و جلوی مهمان می‌گذاریم همه را نمی‌توانیم انتخاب کنیم.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
نخست‌وزیر یک کشور اروپایی با کوبیدن روی میز در سازمان ملل خطاب به نتانیاهو: جنگ را همین الان تمام کن!
اسرائیل پایتخت لبنان را بمباران کرد
صعود بی دردسر هم‌گروهی ایران به یک‌چهارم
جاده چالوس تا اطلاع بعدی یکطرفه است
درگیری مرزبانان با اشرار مسلح در مرز میرجاوه
استقلالی‌ها خدا را شکر کنند که اورونوف در بازی نبود
کاسبی همستر کامبت از کاربرانش!
باز هم نتانیاهو نقشه ایران را در سازمان ملل نشان داد
رفع معارضان پروژه بزرگراهی ۱۴ ساله در غرب تهران
صدور هشدار قرمز برای پردیس ؛ مردم مراقب باشند!
ترک مجمع سازمان ملل هنگام سخنرانی نتانیاهو +فیلم
ایران رکوردار فرونشست زمین در جهان
سفارت افغانستان در یک کشور اروپایی تعطیل شد
همستر بیچاره‌ام کرد ؛ ضرر هنگفتی که همستر به نفر هفتم جهان زد +قیمت
می‌خواهیم عضو دائم شورای امنیت باشیم اما اعضای دائم قصدی ندارند ما را عضو کنند!
حمله پهپادی متجاوزان آمریکایی و انگلیسی به صعده یمن
۷۶ فیلم کوتاه در بخش ملی رقابت می‌کنند
بوستان‌های جوانمردان، کوهسار و الهام در تهران تعطیل شد
ووشوکار ایران صاحب یک نقره و ۲ برنز دیگر شدند
طبس رکورد شکست ؛ ۵۱ قربانی در مرگبارترین حادثه معدن جهان
جاده طلسم شده! ؛ تصادفات مرگبار هم حریف تکمیل این جاده نمی‌شود
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top