تاریخ انتشار: سه شنبه 1398/11/15 - 21:04
کد خبر: 344649

سه نقد کوتاه به فیلم پرحاشیه امسال جشنواره؛

روز صفر؛ روایت هالیوودی واقعیت

روز صفر؛ روایت هالیوودی واقعیت

شاید اگر ضعف در فیلمنامه کمتر به چشم می‌آمد و نکاتی مثل «خباثت ریگی» و مواردی از این دست پیش فرض مخاطب تصور نمی‌شد با قطعیت بیشتری می‌توانستیم از ظهور یک شاهکار در تاریخ سینمای خودمان صحبت کنیم. هر چند اکنون هم با فیلم بزرگی طرفیم که به آینده امیدوارمان می‌کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی - اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اکران فیلم «روز صفر» طی روزهای گذشته در جشنواره فیلم فجر با استقبال منتقدین سینمایی همراه شده است، آنچه که در ادامه آمده، سه نقد از این اثر سعید ملکان است:

1- روایت هالیوودی واقعیت
مهدی مافی
اولین باری که سینما وارد مقوله ساخت فیلم‌های سیاسی یا پروپاگاندا شد، در دوره جنگ جهانی دوم است. زمانی که ماشین تبلیغات جوزف گوبلز آنقدر قدرتمند کار می‌کرد که آمریکایی‌ها تصمیم گرفتند تمام توان هالیوود را برای خنثی‌سازی آن به کار برند. هدف اصلی هر دو طرف جنگ، از تولید محتوا، تاثیرگذاری، اول روی مردم خودشان و بعد روی دشمن بود. این تاثیرگذاری می‌توانست در قالب مشارکت بیشتر مردم از سویی و تخریب روحیه جبهه دشمن از سوی دیگر، خودش را نشان دهد. هرکدام از طرفین اگر می خواست موفق شود باید روایت دسته اولی از وقایع جنگ با خوانش خودش در سطح گسترده پخش می‌کرد.

چیزی که باعث شد جان فورد در شب اسکار به ماموریت برای نیروی دریایی آمریکا برود. یا جورج استیونز کارگردان موزیکال‌های جینجر راجرزی هالیوود به ایران بیاید، فیلم بگیرد و آن را برای انتشار به دست فرانک کاپرا برساند. (گفته می‌شود برخی از این فیلم‌ها به جای تصاویر آفریقای شمالی در مستندهای جنگی کاپرا استفاده شده) هالیوود دوره جنگ جهانی دوم در زمینه تولید روایت دسته اول موفق عمل کرد طوری که بعدها شنیده شد هیتلر حتی برای نابودی چهره‌هایی مثل چاپلین نیرو فرستاده است. این دست فرمان تا امروز سینمای آمریکا را جلو می‌آورد. آنها بسته به شرایط سیاسی، سراغ مقاطع حساس تاریخی کشور خودشان یا سایر کشورها می‌روند و با یک فیلم بزرگ آن را روایت می‌کنند و در پایان تماشاگر در حالی سالن سینما را ترک می‌کند که از لحاظ احساسی نمی‌تواند هیچ حقیقت دیگری را فارغ از خوانش آن فیلم قبول کند. خصوصا این که چنین آثاری عموما با قصه‌های پرکشش، ستاره‌های زیاد، کارگردان‌های صاحب نام، صحنه‌های جذاب و دکورهای عظیم ساخته می‌شوند تا مخاطب را عاشق خود کنند. نمونه این موضوع را در فیلم هایی که شرکت های آمریکایی تا همین امروز از جنگ جهانی دوم ساخته‌اند می‌توانید ببینید. چه وقتی مثل «دانکرک» کریستوفر نولان فرار را حماسه جلوه می‌دهند و چه وقتی در «حرامزاده های لعنتی» کوئنتین تارانتینو قصه یک مقاومت تخیلی را می‌گویند.

همین موضوع اهمیت ساخت اثری مثل «روز صفر» را دو چندان می‌کند. فیلمی قهرمان‌محور که جلوه‌های ویژه، صحنه‌های جذاب و قصه پرکشش دارد و می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند. شاید اگر ضعف در فیلمنامه کمتر به چشم می‌آمد و نکاتی مثل «خباثت ریگی» و مواردی از این دست پیش فرض مخاطب تصور نمی‌شد با قطعیت بیشتری می‌توانستیم از ظهور یک شاهکار در تاریخ سینمای خودمان صحبت کنیم. هر چند اکنون هم با فیلم بزرگی طرفیم که به آینده امیدوارمان می‌کند.

2- قهرمان مردم
علی چاوشی
«روز صفر» از هر جهت گامی بلند برای زوج هنری ملکان-توکلی است. اگر در «تنگه‌ی ابوقریب» کارگردانی و فیلمبرداری خیره‌کننده، ضعف‌های روایی فیلمنامه را می‌پوشاند و اگر در «غلامرضا تختی» با قهرمانی منفعل و سست روبرو بودیم که نمی‌توانست در کنار ترحم، همدلی و حس شور مخاطب را هم برانگیزد، اینجا و در آخرین همکاری سینمایی این زوج در سال‌های اخیر، هم فیلم‌نامه پابه‌پای کارگردانی کم‌نقص اثر حرکت می‌کند و هم قهرمانی کنش‌گر و همدلی‌برانگیز حضور دارد که در طول درام، با هر حرکتش مخاطب را با خود همراه می‌کند.

نکته‌ای که نباید از آن غافل شد، این است که «روز صفر» درباره‌ی عملیات منجر به دستگیری عبدالمالک ریگی است نه شخصیت او. این نکته، کار فیلمنامه‌نویس را بسیار سخت‌تر می‌کند، چون با داستانی روبروست که تقریبا همه‌ی مخاطبان از پایان و حتی از چگونگی پایان‌یافتن آن باخبرند: همه می‌دانیم که ریگی قرار است در پایان فیلم در یک غافل‌گیری و در هواپیما دستگیر شود. فیلم‌نامه‌‌نویس «روز صفر» اما این تهدید را به فرصت تبدیل کرده و از ابتدای داستان پس از هر بار شکست تیم اطلاعاتی ایرانی، خرده‌داستانی دیگر را پیش می‌کشد و در یک سیر صعودی با شیبی ملایم به جایی می‌رسیم که حتی وقتی سیاوش برای دستگیری ریگی وارد هواپیما می‌شود، مضطربیم که نکند عملیات او به موفقیت نینجامد. اگر فیلم کار خودش را درست انجام دهد، حتی روایت یک داستان واقعی لو رفته- و بنا به مد روز؛ اسپویل شده- نیز می‌تواند نفس را در سینه حبس کند. مهم ساخت درست جهان سینمایی اثر است. البته در این همراهی با شخصیت سیاوش( که نام واقعی‌ش نیست)، نباید بازی درخشان امیر جدیدی را نادیده گرفت؛ جدیدی با شمایل، بیان، نگاه و حتی خرده‌کنش‌های بدنی خود، چنان نقش مامور امنیتی حرفه‌ای را بازی می‌کند که می‌توان آن را به عنوان بهترین نقش‌آفرینی کارنامه‌ی هنری او در نظر گرفت.

ملکان در انتخاب موضوع هم باهوش است. او در «روز صفر» هم مثل «ویلایی‌ها» و «تنگه‌ی ابوقریب» و «غلامرضا تختی» به سراغ موضوعی رفته که بیشترین وفاق عمومی درباره‌ی آن وجود دارد و اصل آن چندان مورد مناقشه‌های جناحی و سیاسی نیست. شاید عدم حضور نشانه‌های دین‌دارانه در شخصیت قهرمان داستان او و سکانس کاریکاتوری مصاحبه‌ی جوانک مسئول هم در راستای همین هوشمندی او باشد؛ اما هر چه هست، «روز صفر» فیلمی است که می‌توان آن را به همه‌ی مخاطبان ایرانی پیشنهاد داد و مطمئن بود که آن‌ها پس از دیدن فیلم، حس خوبی به کشور خود خواهند داشت.

3- روز امنیت
محمدرضا کردلو
پارسال برای «شبی که ماه کامل شد»، مطلبی نوشتم که عبارت اولش این بود: «واقعیت منبع لایزال درام است»، آن جمله را حالا و بعد از تماشای «روز صفر» به شکل درست‌تری می‌نویسم: واقعیت منبع لایزال سینما است. به ویژه سینمای ژانر. قصه بازداشت عبدالمالک ریگی روی آسمان، تا وقتی روی پرده نقره‌ای نیفتد، مثل اخبار روزمره صدا و سیما می‌شود. اخباری که آنقدر بد گفته شده که زود فراموش می‌شود و آدم را به فکر وا نمی‌دارد. سینما و البته هنرِ سینماست که این بازداشت فوق حرفه‌ای را حداقل آن اندازه که هست، نه اغراق‌آمیز و نه بی‌اثر مثل آنچه که اخبار می گوید، ثبت می کند و درنهایت مخاطب را به تامل وامی‌دارد.

در سینمای ایران، اساس رفتن سراغ سوژه‌های این چنینی خلاقیت است. از آنجاییکه در ایران ژانر جاسوسی و تریلر سیاسی هنوز هم در فرم و هم در محتوا با فقر ایده مواجه است، خود ساخت اثر به طور اتوماتیک به خلاقیت می‌انجامد، چرا که نمونه قبلی قابل ذکری ندارد که از آن متاثر شود. چون تصمیم گرفتم درباره فیلم «ابر بارانش گرفته» چیزی ننویسم، سراغ نوشتن درباره «کلیشه/ خلاقیت» در «آبادان یازده60» می‌روم. آثار دفاع مقدس در جشنواره سی و هشتم کمرنگ شده‌اند و «آبادان یازده 60» تنها فیلمی است که با این مضمون راهی جشنواره شده است. ماجرای فیلم ماجرای مقاومت در رادیو آبادان است و نشان دادن اهمیت این رسانه در روزهای آغازین جنگ، سوژه از جبهه و سنگر فاصله دارد و موقعیتی تازه‌تر از دیگر موقعیت‌های ساخت فیلم درحوزه جنگ دارد، اما به نظر می‌رسد این سوژه با خلاقیتی بیشتر باید قدر دانسته می‌شد.

یکی از مشکلات آثار قبلی زوج ملکان/ توکلی نداشتن پلات و در برخی آثار مانند «تنگه ابوقریب»، نادیده گرفتن قصه‌گویی بود. در «روز صفر» نیز شاید در 30-40 دقیقه‌ی ابتدایی فیلم با خلا قصه‌گویی مواجه باشیم که من دلیل آن را کاشت‌های پرتعداد اما لازمی می‌دانم که به جهت واقعی بودن سوژه، اجتناب‌ناپذیر می‌نماید. در ادامه اما جدال سیاوش(رضا، علی و...) با عبدالمالک تبدیل به یک تعقیب و گریز میان دو عنصر جسور خیر و شر می‌شود و در الگوی ژانر قصه مسیر درستی را طی می‌کند. از طرفی روایت یک قصه تقریبا دراماتیک (ماجرای سورج، انتحاری و خواهرش) به موازات ماجرای پلیسی موجب می‌شود، فهم مسئله‌ی امنیت برای مخاطب عام هم ملموس‌تر شود. اگرچه شاید این انتظار هم می‌رفت که در سکانس بازداشت، جزییات بیشتری می‌دیدیم. با همه اینها حتما مسیر داستانگویی در «روز صفر» از همه آثاری که زوج ملکان/ توکلی نوشته‌اند، درست‌تر است.

اما «آبادان یازده شصت» که یک بیست دقیقه شروع خوب قصه‌دار دارد و یک ده بیست دقیقه پایان خوب قصه دار! و وسط فیلم با جزییاتی که به پیشرفت داستان فیلم کمک نمی‌کنند مواجهیم. جنگ شروع می‌شود، خرمشهر سقوط می‌کند، آبادان در محاصره قرار می‌گیرد، رادیو با مشکل مواجه می‌شود، اما فیلم شروع نمی‌شود! اهمیت رادیو عینی نمی‌شود و دلیل این همه جانفشانی برای حفظ رادیو مشخص نیست.

قهرمان ایرانی «روز صفر» چندجایی به طور مشخص «ایران» را که در سینمای ما ناشناخته مانده است برجسته می‌کند، چه آنگاه که نقشه جغرافیای شبیه گربه را مثال می‌زند و چه وقتی خارج از مرزها برای ایران می‌جنگد و چه وقتی در نمای پایانی می‌گوید دوست دارد برای ایران، جایی وسط ایران بمیرد و جانش را فدای ایران کند. واقعیتش این است که با این همه شعار وطن دوستی که صبح و شام در شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم و می‌شنویم، کم داریم قهرمانی در سینما که مصداق واقعی این شعارها باشد. کم داریم شبیه قهرمان گمنام «روز صفر».

در «آبادان یازده 60» با یک تیم قهرمان مواجهیم که مقاومتی دسته جمعی را که گاهی جنبه نمادین نیز پیدا می‌کند، رقم می‌زنند. با این‌همه عدم تمرکز روی یک شخصیت اصلی و پخش شدن جزییات در کاراکترها کمی قصه را از قهرمان سینمایی فاصله انداخته است.

«روز صفر» علی‌رغم اینکه فیلم مهمی است و فیلمی است که باید توصیه کرد همه ایرانیان آن را به تماشا بنشینند، به نظر نمی‌رسد فروش قابل توجهی در سینما داشته باشد. «آبادان یازده 60» نیز با همه ارزشمندی‌های دفاع مقدسی به دلیل دارا نبودن سینمای قصه‌گو، آنچنان که باید اکران موفقی نخواهد داشت.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
وعده صادق ابرقدرت
بعضی القاب، صفات انحصاری صهیونیست‌هاست
لیبرمن: در مسیر پیروزی نیستیم
واکنش امیرعبداللهیان به پاسخ ایران به حمله اسرائیل در اصفهان
دیده شدن یک قلاده پلنگ ایرانی در رودبار +فیلم
واکنش اتحادیه اروپا به حادثه اصفهان
اتحادیه اروپا دو نهاد و چهار صهیونیست را تحریم کرد
تماس مهم و فوری وزیر خارجه اردن با همتای ایرانی در نیویورک
انگیزه مهاجم کنسولگری ایران در پاریس چه بود؟
بیش از ۵۰درصد بارش سال آبی این استان در ۳ روز اتفاق افتاد
آخرین خبرها از سیل جنوب
این مار باستانی اندازه اتوبوس بوده است !
واکنش اردوغان به حادثه اصفهان
واکنش ایران به وتوی قطعنامه عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل متحد
موشک های اسرائیلی قبل از رسیدن به ایران توسط پدافند هوایی ایران در این نقطه از عراق منهدم شدند
علم الهدی: آیا بی حجابی به عنوان یک فسق آشکار از یک تخلف راهنمایی و رانندگی نازل تر است؟
ورود سامانه بارشی جدید و فراگیر به کشور
آخرین وضعیت تردد در جاده های کشور
بسته‌های غذایی برای مادران دارای فرزند شیرخوار؛ اعتبار تامین شد
رسانه های ضد ایرانی از رسانه های اسرائیلی جلو زدند!
هشدار به شکارچیان؛ از این منطقه خارج شوید
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top