مثلا به نبویان که منتقد اصلی fatfبوده است رای داده اید یا به احمد توکلی که تا قبل از نامه سال پیش اروپاییها موافق لوایح مربوطه بود؟
به زاکانی و بذرپاش به عنوان یکی از منقدین پرشور برجام رای دادهاید یا مثلا به ابوترابی که تقریبا حامی برجام بود یا برادر حداد عادل که ساکت قضیه بودند؟
به مبانی اقتصاد مقاومتی حجتعبدالملکی رای دادهاید یا مثلا مبانی موتلفه و آقای حبیبی یا اقتصاد مد نظر پرویز داودی؟
این وحدتی که میگویند دقیقا حول کدام معنا و مفهوم است؟ ما داریم به چه مکتبی رای میدهیم؟
ساده تر بگویم لیست اصلاح طلبان در نهایت ابتذال هم که بسته شود باز خیال مخاطب راحت است که سرتاپای لیست مثلا موافق مذاکره با آمریکاست، طرفدار برجام است، نسبت به کنسرت و استادیوم و اینجور مسائل موضع واحد دارد، نظرش درباره نهادهای انتصابی هم حتی چارچوب مشخص دارد، اما طیف مقابل نه یک تعارض هویتی که عملا دچار خلا هویتی است.
از تلاش برخی عزیزان در شورای ائتلاف خبر دارم که تلاش در حذف گزینه های دارای این تعارضات دارند و انشالله هم که موفق میشوند اما این عدم مبنای هویتی،وحدت حول محور ارتباطات و منافع و برخی نسبتهای سنتی و حزبی تبدیل به بخشی از روحیه برخی آقایان شده و تا در بر این پاشنه بچرخد انتظار اصلاح جدی کمی دور از واقعیت است.
خطاب به عزیزانی که کامنت خواهند گذاشت که باز شما وحدت شکنان آمدید و همین شماها اجازه رسیدن به لیست واحد و پیروزی را نمیدهید هم عرض بکنم:
اولا تعریف فوق العاده سخیف و مبتذلی از پیروزی دارید، که به زعم غالب جریان رسانه ای راست اکثریت مجلس در سال نودو چهار در دستان انقلابیها ماند ولی امروز هیچکدام مسئولیتش را نمیپذیرند.
دوما این روحیه حضرات که حاضرند هر خط قرمزی را بالا و پایین کنند و هرکسی را به شرکت سهامی خودشان راه بدهند تا صرفا به لیست واحد برسند احیانا همان روحیه دیپلمات های ما نیست که حاضر شدند هر چیزی را بالا و پایین کنند که صرفا به توافق برسند؟ از منظر دوستان رسیدن به لیست واحدِ بد بهتر از نرسیدن به لیست واحد است؟
و متاسفانه کسی نیست که به این پرسش ها جواب دقیق بدهد