به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ وقتی عنوان «مستند» به گوشمان میخورد، همراه همیشگیِ آن «حقیقت و دانش» است. بیتردید همگان از مشاهده یک «مستند» جذاب لذت خواهند برد، تولید آثار مستند نوع دیگری از ارائه اطلاعات و اسناد کمتر بیان شدهای را بصورت هنری برای مخاطبان عرضه میدارد. این ژانر طرفداران خاص خود را دارد، چرا که عدهای برای رسیدن به حقایق و افشای پشتپرده فسادهای گوناگونِ موجود در جهان پیرامون خود به تماشای آن میپردازند. تولید آثار مستند دارای قدرت شوکهکننده و غافلگیری برای مردم را دارد چرا که از بیعدالتیها، افشای فسادهای اقتصادی و ... پرده برداشته و جامعه را در جهت مبارزه با نابرابری و همچنین بیداری افکار عمومی سوق میدهد.
روزهای تعطیلات عید 1399، فرصت مناسبی است که در کنار خانواده بنشینیم و به آثار جدیدی از فیلم-مستندهای داخلی و خارجی که در سال گذشته منتشر شد، مشاهده کنیم. در این ایام قصد داریم که هر روز به معرفی یک مستند بپردازیم. در گزارش پنجم به معرفی مستند "«اختاپوس»؛ افشای مافیای خودرو در ایران!" پرداختیم.
کریس وایلی، از کارمندان شرکت کمبریج آنالیتیکا، شرکت مشاورهای که در استخدام کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ بود، اطلاعات مربوط به این رسوایی را در اختیار روزنامههای نیویورک تایمز و گاردین قرار داد. بنا به گزارشهاُ این شرکت اطلاعات بیش از ۵۰ میلیون حساب کاربری فیسبوک را بدون اجازهی صاحبان آنها جمعآوری کرده است.
نزدیک به 2 سال از انتشار نخستین خبرها در مورد رسوایی کمبریج آنالیتیکا، فیسبوک هنوز از عواقب آن خلاصی نیافته و در جدیدترین مورد دولت برزیل این کمپانی را به پرداخت ۱.۶ میلیون دلار جریمه محکوم کرده است.
موسسه کمبریج آنالیتیکا در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ به کمپین دونالد ترامپ تحلیل های آماری ارائه می کرد اما از طریق یک اپلیکیشن شخصیت شناسی از اطلاعات ۸۷ میلیون کاربر فیسبوک سوءاستفاده کرد. به گفته وزیر دادگستری و امنیت عمومی برزیل از میان این ۸۷ میلیون کاربر ۴۴۳ هزار نفر برزیلی بوده اند و از داده های آنها برای اهداف سوال برانگیز سوءاستفاده کرد!
این شرکت با پردازش و تحلیل این اطلاعات توانست کمک راهبردی در فعالیتهای انتخاباتی و سیاسی، به کمپینهای گوناگون ارائه دهد. این گستردگی فعالیت تا شرکت در انتخابات ایالات متحده آمریکا و کمک به کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ و نهایتا پیروزی او منجر شد.
مستند «هک بزرگ» یک اثر سیاسی و پژوهشی است که سعی دارد روند کار یک تقلب بزرگ در کارزاری انتخاباتی و همچنین درآمدزایی از این اطلاعات در زمینههایی دیگر را افشا کند و در خلال آن ماهیت فضای مجازی و خطری که این پدیده برای دموکراسی ایجاد میکند را بررسی نماید.
سوژه مستند پیشتر در خبرگزاریهای معتبر افشاسازی شده و ارزش خبریاش از کف رفته است، مستندساز تلاش دارد روایت را به گونهای پیش ببرد که توهم افشاگرانه داشته باشد. افشاگری مستند همان افشاگری نیویورک تایمز و آبزرور در سال ۲۰۱۸ است که گزارش دادند، شرکت کمبریج آنالیتیکا بدون اجازه از کاربرانش، اطلاعات شخصی آنها را برای اهداف سیاسی استفاده کرده است.
شخصیت محوری این فیلم «بریتانی کایزر» است، او سابقاً یکی از کارمندان کمبریج آنالتیکا بوده و اخیراً نسبت به فعالیتها و ارتباطات کارفرمایش دست به افشاگری زده است. یکی از این فعالیتها، ارتباط کمبریج آنالتیکا با «پسران بد برگزیت» بوده است، جایی که «آرون بنکس»ِ بانفوذ و بداخلاق در تلاش است با تهدیدات حقوقی باعث شود «کارول کادوالدر» روزنامه نگارِ «آبزرور» و البته همین فیلم ساکت شده و چیزی از این مسائل مطرح نکنند.
این مستند نشان دهند شکسته شدن قوانین نحوه تأمین مالی کارزار انتخاباتی است. با این وجود احتمالاً نکته مهمتری که در فیلم قرار است مطرح شود این است که این قوانین متعلق به دوران قدیم و زمانی هستند که پوسترهای چاپی و تبلیغات در روزنامهها و تلویزیونهای آنالوگ روی بورس بودند. این قوانین به درد شرایط امروز نمیخورند. کسانی که از دادهها بهعنوان سلاح استفاده میکنند به ریش این قوانین و البته ما میخندند.
ترامپ و برگزیت هر دو به سختی و با فاصلهای اندک از رقیبشان برنده انتخابات شدند؛ شاهکار کمبریج آنالتیکا این بود که افراد مردد، کسانی که هنوز تصمیمشان را نگرفته بودند و افرادی که رأیشان بهسادگی عوض میشد را شناسایی کند، این افراد اصطلاحاً «افراد قابل متقاعدشدن» نامیده میشدند
.
شاید ترسناکترین بخش فیلم آنجایی باشد که نشان میدهد یکی از کارکنان کمبریج آنالتیکا که روی کارزاری تبلیغاتی در ترینیدادوتوباگو در سال ۲۰۱۳ کار کرده بود، گروهی از جمعیت که به نظر میرسید جزء حامیان گروهی باشند که رقیب مشتری کمبریج آنالتیکا بود، را ترغیب به تحریم انتخابات کرده بود.
مستند «هک بزرگ» این دلهره را در مخاطبانش به وجود میآورد که هیچ ضمانتی برای عدم نقشآفرینی چنین شرکتهایی در آینده در قبال دموکراسی در سطح جهان وجود ندارد. چرا که فیلمساز شاید به دلایل قانونی و شاید در بیطرفی سیاسی و عدم قضاوت و یا به دلیل شرایط زمانی تولید (چرا که تحقیقات درباره شرکت کمبریج آنالیتیکا پس از تولید مستند نیز همچنان ادامه دارد)، نهایتا تنها بر همین ایجاد هراس بسنده میکند.