به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ «پسااسلامیسم» نام اثریاست از جوانی زاهدانی که متولد ۱۳۶۳ است و در کوئینز کانادا دکتری مطالعاتفرهنگی گرفته است. دخانچی را پیشتر با برنامه جیوهگی شناخته بودیم و اکنون با بازنگری رابطه مذهب و سیاست در ایران شناخته میشود.
او در فصل اول پسااسلامیسم به آوینی میپردازد و خود را تحتتاثیر پرسشگری آوینی میداند و میگوید که آوینی در کتاب توسعهومبانمیتمدنغرب در پاسخ به سوال مواجهه با توسعه دارد به به سوال مواجهه با دولتمدرن پاسخ میدهد. علت آنکه دخانچی خود را تحتتاثیر پرسشگری آوینی میداند روش آوینی در مواجهه با توسعه است. آوینی میگوید پسوند اسلامی تبدیل با یک فانتزی گشته است که همگان آنرا به دولت و جامعه و اقتصاد و.. میچسبانند و ساده از کنار آن رد میشوند و دخانچی سعی میکند از همین مسئله برای دولتمدرن استفاده کند.
دخانچی پسااسلامیسم را بازنویسیشده تز دکترای خود میداند و میگوید چون مخاطبش عام بوده مجبور گشته مطالب را عمومیتر و بستهتر مطرح کند و این باعث ثقیل شدن مطلب شده است. ثقیل به معنای سختخوان خیر بلکه به معنای عدم امکان تطبیق برخی نظریات مثل هگل، هیدگر، ملاصدرا و ابنعربی که در کتاب پسااسلامیسم مجبور به کوتاهنویسی آنان گشته و بعضا در برخی موارد اختلاف بهوجود میآورد. برای مثال دخانچی سعی میکند که بگوید دیالکتیکها لزوما منجر به سنتز میشوند در صورتی که این امر همیشگی و یا اجبار نیست.
او در این کتاب سعی میکند مقابل تفکر سنتی حاکم در بیاید و بگوید که میشود دولتی مدرن ساخت بهدون توجه به تفکر غربی و در نقد نگاه حاکم از شریعتی وام میگیرد و در صفحه۶۱ کتاب میگوید: "چون دیالکتیک را مادیون گفتند و مطرح کردند، [متفکران مسلمان] در برابر دیالکتیک قرار گرفتند، در صورتی که بینش اسلامی با منطق دیالکتیک بیشتر تناسب دارد تا منطق ارسطویی... چرا که منطق ارسطویی، جمع ضدین را نمیتواند بپذیرد."
اینکه آیا دولتمدرن در عمل چقدر میتواند موفق باشد و آیا در دولتمدرن میتوان از ابزارهایی مثل توسعه با نگاهی که اکنون به آن میشود نگاه نکرد مقولهایاست که باید جدا درباره آن صحبت کرد اما نکتهای که در پسااسلامیسم بیشتر به چشم میخورد قسمتیاست که نگارنده در پشت کتاب خود آورده و سعی بر اثبات عدم امکان تشکیل دولتمدرن میکند. او در قسمتی از متن میگوید: " با استناد به تجربه سیاسی پیامبر و امامان شیعه، اسلام هیچگاه صاحب الگو، راهبرد و ساختار منسجمی برای اداره دولتمدرن(استیت) نبودهاست. به زبان سادهتر، سازهای به نام استیتاسلامی هیچگاه وجود نداشته و نخواهد داشت. "
البته که دخانچی مذهب را جدای از سیاست نمیداند اما نوع برداشتش از برخی مسائل کمی سادهانگاریاست. دخانچی در مصاحبهای با روزنامه فرهیختگان گفته بود: "تلقی متفکر مسلمان این است که دولت مدرن ظرفی است که یکسری قانونهای سکولار و بلژیکی دارد که ما آن را برمیداریم و بهجایش شریعت را میگذاریم و آن بالا هم یک نماینده امام و معصوم(ع) را میگذاریم و یک جامعه اسلامی بیبدیل تولید میکنیم. همینقدر سادهانگارانه. " که نشان از نگاه سطحی به ماجرا دارد که کمی غیرواقعیاست. تفکر حکومتداری یا دولتداری مسلمان فراتر از این حرفهاست و شاید مانند یونانیها به فرم اهمیتی ندهد و بهجای پلتیک از سیاست استفاده کند اما محدود به سیاست نمیشود و تربیت را نوعی پلتیک میداند که در تضاد با گفتههای شریعتی نیست اما مغایرت محدودی هم که دارد بهخاطر تفاوت در بررسی سیره و دیدگاه ائمه معصوم و پیامبران دارد.
پسااسلامیسم را پیشنهاد میکنیم بخوانید و درسگفتارهای کتاب راهم مطالعه کنید اما چند نکته را فراموش نکنیم:
۱) دیالکتیک لزوما منجر به سنتز نمیشود.
۲) نمیتوان گفت استیت اسلامی هیچگاه وجود نخواهد داشت و برای رسیدن به آن یا باید تاریخ را مجددبررسی کنیم و یا فلسفهسیاسی ملاصدرا را بازنگری کنیم.
۳) دوگانگی فرم و محتوا باید در دومدل اسلامی و غیراسلامی فارغ از نگاه آوینی بررسی شود که آیا میتوان با اضافه کردن پسوند اسلامی به جامعه بر محتوای آنهم تاثیر گذاشت یا خیر؟
*برای تهیه این کتاب میتوانید از دو روش زیر اقدام کنید:
- صفحه اینستاگرام/ salsal_book@
- شماره تماس/ 09154062822-05142257230