به گزارش سرویس فرهنگی-اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ نود و دومین دوره جایزه اسکار، خاص بود؛ بنا به تجربه موفق سال گذشته در برگزاریِ مراسم بدونِ مجری، امسال نیز مراسم بدونِ مجری برگزار شد، اما آنچه این دوره را از تمام دورههای قبل متمایز کرد انتخاب یک فیلم غیر انگلیسی زبان برای اولین بار به عنوان بهترین فیلم سال بود. Parasite آنقدر خوب بود که توانست حتی بر Joker غلبه کند و جایزه بهترین فیلم را نصیب خود کند.
مشخصات فیلم| نام فیلم Parasite (انگل) سال تولید ۲۰۱۹ ژانر درام - کمدی سیاه کارگردان بونگ جون هو تهیه کننده بونگ جون هو - کواک سین آئه نویسنده بونگ جون هو - هان جین وون موسیقی جئونگ چه ایل بازیگران سونگ کانگ هو - چو یئو جئونگ - پارک سو دام
جوایز| اسکار بهترین فیلم - اسکار بهترین کارگردانی - اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی - نخل طلای جشنواره کن - بهترین فیلم خارجی گلدن کلاب.
خلاصه فیلم| داستان خانوادهای فقیر در کره جنوبی است که علیرغم هوش بالایی که دارند از وضع اقتصادی مناسبی برخوردار نیستند. یک اتفاق سبب آشنایی این خانواده با خانوادهای ثروتمند شده و باعث میشود که زندگی هر دو خانواده فقیر و ثروتمند به کلی دگرگون شود... .
پارازایت یکی از بهترین فیلمها در نقد نظام سرمایه داری است. اثری که به خوبی توانسته است چهره آرما نشهری که از کره جنوبی داریم را تغییر داده و به ما نشان میدهد چگونه در زیر این چهره زیبا و آرام، خانوادههایی مثل خانواده «تانگ» برای امرار معاش خود مجبور به تا کردن جعبههای پیتزا هستند و در هنگام سمپاشی کوچه توسط دولت، پنجره را باز میگذارند و مضرات استشمام سموم را به جان میخرند تا پولی برای پاکیزگی داخل خانه نپردازند و برای استفاده از اینترنت مجبورند مثل انگلها به سرویس بهداشتی بروند تا آنجا بهتر بتوانند از وایفای همسایه استفاده کنند.
پارازایت داستان اختلاف طبقاتی است که روز به روز بزرگتر میشود، داستان آدمهایی که مجبورند برای رسیدن به اهدا فشان نقش بازی کنند، انواع دروغها بگویند و حتی جعل مدرک کنند. اما همین آدمها آنجا که دیگر هیچ راهی برایشان نمانده باشد شعله خشمشان سرازیر میشود و تنها راهی که به ذهن شان میرسد قتل کسانی است که فکر میکنند مسبب زندگی انگلگونه آنها هستند.
پارازایت در شخصیت پردازی نیز بی نظیر عمل کرده است. تضاد خانواده «تانگ» که فقیر و اغراقگونه باهوش هستند با خانواده «پارک» که ثروتمند و اغراقگونه ساده و زودباور هستند به جذابیت فیلم افزوده است. در واقع صفت باهوش در کنار فقیر سبب شده تا بیننده حس ترحم نداشته باشد. در حقیقت فیلمساز به طعنه میگوید چرا کسانی با چنین هوش و استعدادی باید در زیرزمین مثل انگلها زندگی کنند؟
در ادامه دوست خانوادگی «تانگ» وارد داستان میشود و به پسر خانواده پیشنهاد میدهد، معلم خصوصی دختر خانواده «پارک» بشود. این اتفاق سبب میشود کم کم نه فقط پسر خانواده که کل خانواده «تانگ» با استفاده از هوش و دوز و کلک خانواده «پارک» را اصطلاحا بچاپند و به آرزوی دیرینهشان برای تبدیل شدن به طبقه ثروتمند جامه عمل بپوشانند. اما آیا آنها میتوانند تا آخر با دروغ، جعل عنوان و جعل سند به کارشان ادامه دهند؟
یا همیشه باید بین خانوادههای در حال توسعه و سرمایه دار فاصله باشد؟ آیا این دو خانواده نمادی از کشورهای جهان نیستند؟ جهان اول و جهان سوم ... گویی طبقه ابر قدرت هیچگاه اجازه نمیدهد که طبقه پایین جایش را به طور کامل بگیرد. کارگردان به خوبی توانسته درگیری درون افراد طبقه پایین را به تصویر بکشد آنگاه که پیشخدمت سابق خانه از مادر خانواده «تانگ» که پیشخدمت جدید شده درخواست میکند به زیرزمین رود تا چیزی را که فراموش کرده بردارد، اما در واقع میخواهد به شوهرش که از دست طلبکارها به آنجا پناه برده غذا دهد.
در وهله اول این خانواده «تانگ» است که دست بالا را دارد، اما یک اتفاق مضحک سبب میشود تا پیشخدمت سابق به هویت واقعی آنها پی برده و با فیلمی که از آنها گرفته دکمه ارسال فیلم برای خانم «پارک» را به دکمه پرتاب موشک تشبیه کند! حال خانواده تانگ باید راهی پیدا کند تا از این مخمصه نجات پیدا کند و چارهاش چیزی نیست جز حذف پیشخدمت سابق و شوهرش. در حقیقت فیلمساز به طعنه میگوید در چنین کشورهایی افراد طبقه پایین برای رسیدن به طبقه بالاتر مجبور به له کردن همدیگر میشوند و به هر دری میزنند که به جایگاه طبقه بالاتر برسند.
سکانسهای پایانی فیلم چیزی فراتر از یک پایان شوکه کننده است. در طی یک حادثه، پیشخدمت سابق از پلهها پرت و در نهایت کشته میشود. شوهر پیشخدمت چیزی برای از دست دادن ندارد. جنگ تمام عیاری با فرار وی از زیرزمینی که آقای «تانگ» او را در آن محبوس کرده آغاز میشود.
اولین قربانی «کی وو» پسر آقای «تانگ» است که به طرز معجزه آسایی زنده میماند، اما خواهرش این شانس را ندارد و دربرابر ضربههای کارد شوهر دیوانه شده پیشخدمت جانش را از دست میدهد؛ اما هدف اصلی مرد دیوانه مادر خانواده «تانگ» است و تنها نام او را زمزمه میکند، اما در رسیدن به هدفش ناکام میماند و کشته میشود. آقای «تانگ» که همه چیز را نابود شده میبیند سعی میکند حداقل عقده فروخفته چندین سالهاش را بیرون بریزد و با قتل آقای «پارک» آن هم به راحتی آب خوردن، آب سردی را بر پیکره خشمگینش از نظام سرمایه داری میریزد.
حالا آقای «تانگ» همه چیز را از دست رفته میبیند و دست به فرار میزند و چند دقیقهای ما را از سرنوشتش بی خبر میگذارد، اما او به زیرزمین خانه «پارک» پناه برده. گویی سرنوشت این مرد با زیرزمین گره خورده، خواه زیر زمین خودش باشد یا زیرزمین کوچکتر آقای پارک. حالا او منتظر میماند تا روزی که فرزندش «کی وو» که تبرئه شده بیاید و او را از این زیرزمین نجات دهد؛ روزی که در خیالات پدر و فرزند میبینیم.
آخرین استعاره فیلمساز محشر است؛ او میگوید وقتی راه نفس کشیدن برای طبقه «پایین نگه داشته شده» تنگ و تنگتر شود، این طبقه هنگام نابودی آخرین ضربه را به ثروتمندانِ سرمایهدار وارد میکند، ضربهای که ممکن است قیمتش جان ثروتمندان باشد.
گزارش از مرتضی جوانمردی