به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ «موشها و آدمها» یکی از مهمترین آثار جان اشتاینبک نویسنده صاحبنام آمریکایی است.
این کتاب در که در سال ۱۹۳۷ منتشر شد، همچون دیگر آثار این نویسنده، آینه تمامنمای وضعیت طبقه کارگر در آمریکای آن سالهاست که کالیفرنیا با رکودی بزرگ دست و پنجه نرم میکرد.
داستان، سرگذشت دو کارگر فصلی به نامهای «جرج میلتون» و «لنی اسمال» است که در جست و جوی کار روانه یک مزرعه میشوند و در نهایت ماجراهایی در مزرعه اتفاق میافتد که داستان را با یک فاجعه خاتمه میدهد.
ترجیعبند اصلی داستان رویای خرید یک خانه و یک مزرعه شخصی است که«لنی» و «جورج» در سر میپرورانند. رویایی که هدف تمام کارها و فعالیتهای این دو کارگر است.
تصویری که اشتاینبک نه تنها در این اثر که در اکثر آثارش نمایش میدهد، چهره بیرمق و زمخت طبقه کارگر است که چیزی برای از دست دادن ندارند.
کارگرانی که در خدمت فئودالها و طبقه سرمایهدار با کمترین مزایا به کاری سخت تن میدهند و سراسر زندگیشان تجربه خانهبهدوشی و تنهایی است.
موشها و آدمها روایت آدمهای تنهایی است که «رویا» در درونشان مرده است و تنها کار میکنند تا زنده بمانند یا در خوشبینانهترین حالت، شبی را به عیش در میکدهای سپری کنند و آنانی که در این داستان صاحب یک «رویا» هستند در اثر شرایط اجتماعی خشونتبار و نابرابر آمریکا، علیرغم تمام تلاشها و کوششها هرگز به آن دست نمییابند.
این داستان که در سالهای رشد قارهٔ تازه متولد شده به نگارش در آمدهاست با خلق یک تراژدی رویای آمریکایی را به باد نقد میگیرد و با خشم، این جدال برای تنازع بقا را توصیف میکند.
اشتاینبک همچون بسیاری دیگر از نویسندگان آمریکایی، معتقد است که آمریکایِ جوانِ آن سالها، پایههای رشد و شکوفایی خود را روی شانههای کارگرانی بنا کردهاست که در ناعادلانهترین شرایط اجتماعی زیست میکنند و میمیرند.
شیوه نمادین مرگ «لنی اسمال» و شباهت آن با مرگ سگ «کَندی»( یکی از شخصیتهای داستان) این مفهوم را به خواننده میرساند که در ساختار اجتماعی آمریکا اهمیت مرگ یک کارگر بیشاز اهمیت مرگ یک سگ نمیتواند باشد.
و آن لحظهای که خواننده به این اشاره ظریف و البته تلخ نویسنده آگاه شود به اوج داستان دست مییابد و با تمام وجود تراژدی را درک میکند.
در جایی دیگر از این کتاب جان اشتاین بک با توصیف وضعیت زندگی «کروکس» در خوابگاه کارگران تصویری از تحقیر سیاه پوستان در آمریکا را به مخاطب عرضه میکند.
سیاهپوستی که خوابگاهش نه در نزد همنوعان خود که در کنار حیوانات مزرعه است. این تصویر که با کلمات خلق میشود احساسات عمیق انسانی را نسبت به وضعیت سیاهپوستان در آمریکا جریحهدار میکند. موضوعی که بسیاری از نویسندگان دغدغهمند آمریکایی به آن پرداختهاند.
به زعم اکثر منتقدان، آثار جان اشتاین بک در زمره آثار ناتورالیستی جای میگیرد و این به آن علت است که در آثار وی تقدیر و طبیعت و عوامل خارجی در سرنوشت شخصیتهای داستان نقش پررنگی ایفا میکنند.
آمیختگی تم داستانهای اشتاینبک با قوانین مکتب ناتورالیسم انسانهایی خسته از وضعیت نابرابر زندگی را به جهان معرفی میکند که رمقی برای تغییر شرایط خود ندارند و گاه در لحظهای که باید اقدام کنند ناتوان از حرکت باز میایستند و مقهور تقدیر میشوند.
جان اشتاین بک با نگارش آثاری این چنین که تاثیر بسزایی در تغییر قوانین و سیاستهای کارگری در آمریکا و سایر نقاط جهان داشتهاست دین خود را به تعهد نسبت به قلم ادا کردهاست.
«موشها و آدمها» که بعد از خوشههای خشم معروفترین اثر اشتاینبک محسوب میشود، در ایران با ترجمه کمنظیر سروش حبیبی از محبوبیتی قابل توجه برخوردار است.
حبیبی در مؤخرهای که به ترجمه افزودهاست اشاره میکند که اشتاین بک نگارش این اثر را به گونهای به انجام رسانده که میتوان از آن با عنوان رمان_نمایشنامه یاد کرد. شیوهای که داستان را مناسب نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه میکند.
ناگفته نماند که قدیمیترین اقتباس سینمایی از این اثر به کارگردانی لوئیس مایلستون در سال ۱۹۳۹ انجام شد که حاصل آن فیلمی ۱۱۱ دقیقهای بود.
همچنین این کتاب به علت داشتن طرح داستانی منسجم، وحدت آکسیون و حجم کم برای شروع کتابخوانی گزینه مناسبی است.
گزارش از لادن عظیمی