به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ روز جمعه جهان شاهد بود که برای اولین بار در تاریخ آمریکا از زمان استقلال این کشور، بالاترین نهاد انتخاباتی آن یعنی کنگره توسط شهروندان آمریکایی به عنوان یک مکان ضدمردمی شناخته شده و مورد حمله قرار گرفت؛ حملهای که توسط حامیان رییسجمهور مستقر شکل گرفت. گرچه در این میان با چهار کشته، بیش از سی مهاجم دستگیر شده و اندکی خسارات مالی چنین حرکتی متوقف شده ولی تبعات آن بسیار بزرگتر از چیزی است که ما میبینیم!
آشوب در سیاست آمریکا
اگر به آرا مردمی انتخابات ۱۳ آبان آمریکا نگاهی ببندازیم، رای تقریبا نصف- نصف نماینده الاغها و فیلها را میبینیم. در تاریخ انتخابات آمریکا نمونه دیگری شبیه این وضعیت وجود ندارد. همین موضوع یعنی جامعه آمریکا به شدت دوقطبی شده است. البته باد توجه داشت که این دوقطبی سیاسی نیست، بلکه کاملا هویتی و حیثیتی است؛ حامیان ترامپ برای حفظ «سبک زندگی آمریکایی» تلاش میکنند و مخالفانش برای حذف وی از عرصه لیبرالیستی جامعه آمریکا!
این دوقطبی از جنس دوقطبیهای خشونتپرور و خونخواه است؛ فعالان دو سمت ماجرا وزن سیاسی برابر دارند، یکی دست به اسلحه خوبی دارد و دیگری با رسانههایش عملیات انجام میدهد. همچنین عصبانیت تزریق شده طی یک سال اخیر به حامیان ترامپ باعث شده تا آنها آمریکای ایدهآل خود را در حال اضمحلال ببیند و همین به خشونتگرایی منجر خواهد شد.
ترامپ، گلوبالبستها، از ادعا تا عمل
یکی از نکاتی که حامیان ترامپ بر آن تاکید دارند، مبارزه وی با جریان گلوبالیستی جهانی است؛ در این نگاه که برخی فعالان سیاسی همچون فعالان جریان انحرافی بدان معتقد هستند، عنوان میشود که ترامپ زمینه نابودی ساختار توطئه آمیز جهانی را مهیا کرده و حال گلوبالیستها به دنبال انتقام از وی هستند.
این انگاره به حدی در ذهن حامیان آمریکایی و ایرانی ترامپ (حامیان محمود احمدینژاد) جا خوش کرده که برای آن کاریکاتوری شبیه گالیور اسیر دست آدمکوچولوها (دموکراتها) میکشند و یا مفهوم قرآنی «حزبالله» را بر قامت ترامپ میپوشانند!
کارکرد این انگاره در بلندمدت این است که دوقطبی گلوبالیستی- ضدگلوبالیستی همچنان تقویت شده و مناسبات سیاسی آینده آمریکا را تعیین خواهد کرد. دوقطبی که از دل آن حتی «ایوانکا ترامپ» هم میتواند به ریاستجمهوری بازگردد!
این ادعا در حالی است که دونالد ترامپ ورشکسته در دهه ۹۰ میلادی با کمک همین گلوبالیستها همانند خاندان روچیلد دوباره توانست به عرصه تجارت بازگردد!
آشوب، الگوی رفتار جهانی
آنچه روز جمعه در آمریکا مشاهده شد، بیانگر یک نکته کلی و آن هم نهادینه شدن آشوب در سبد سیاسی جوامع است. مردم جهان هریک به موضوعی اعتراض دارند و این اعتراض طی سالهای اخیر با چاشنی خشونت همراه بوده است. آشوب در امر سیاسی یعنی حاکمیتهای ملی با تضعیف حداکثری مواجه هستند و ادامه این روند همانند بازگشت به دهه ۷۰ میلادی یعنی دوران آشوب در کشورهای مختلف خواهد بود.
آینده آمریکا بعد از ششم ژانویه
برای تحلیل و پاسخ دقیق به این موضوع نیاز به تحقیق بسیار بیشتری دارد، اما بهطور کلی باید چنین گفت:
۱. جامعه شدیداً دوقطبی شده آمریکا دچار اضمحلال مشارکت سیاسی خواهد شد. یعنی قریب به هشتاد میلیون نفر از شهروندان آمریکایی خود به اپوزیسیون داخلی تبدیل خواهد شد. این وضعیت زمینهساز هر شورش و ناآرامی خواهد شد.
۲. ترامپ سرانجامی جز حذف شدن ندارد؛ از پمپئو بگیرید تا فاسدترین مسئولان دولت ترامپ اما نظام سیاسی آمریکا فقط از ترامپ کینه دارد و براساس همین کینه باید گفت اتفاقات بزرگی در حال وقوع است!
۳. با آمدن «جو بایدن» باید همگرایی بیشتر میان کنگره و مجلس رخ دهد. این همگرایی البته بیشتر به سمت کنگره سوق پیدا خواهد کرد تا به عنوان ترمزی برای دولت سرکش عمل کند.
۴. رسانههای جمعی دیجیتال به دلیل رفتار لجوجانه در قبال ترامپ شدیداً در جامعه آمریکا دچار افت محبوبیت خواهد شد و به نوعی در روند تسلط این رسانهها بر زندگی جهانی مردم اخلال شدید ایجاد خواهد کرد. دیگر توییتر و واتساپ و ... برای مردم مهم نخواهد بود و همین مسئله باعث سقوط آنها میشود.
۵. سرکوب حامیان ترامپ با قوت ادامه خواهد داشت تا دیگر کسی اجازه حمله به کنگره (بخوانید مناسبات قدرت) پیدا نخواهند کرد. همین موضوع به تشدید دوقطبی در این جامعه کمک خواهد کرد.
پایان سخن
جامعه شدیداً دوقطبی شده آمریکا دیگر مثل سابق نخواهد بود، قطبی به سمت اخراج شهروندان غیرنژاد خود از آمریکا میرود و دیگری به حفظ ارزشهای لیبرال فکر میکند. التهاب در جامعه آمریکا دیگر فروکش نخواهد کرد و باید منتظر جرقههای جدید باشیم.