به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» میکائیل دیانی// فیلم شیشلیک را پیش از آنکه بخواهند بخاطر محتوایش در جشنواره فیلم فجر رد کنند؛ باید بخاطر فرم مردودش می کردند.
سینمایی تا این حد ابتدایی در قاب ها و نماها؛ حرکت دوربین غیرسینمایی؛ زووم های بی معنی بدریخت؛ دکوپاژی دم دستی و ناهمگون با لحظه و موقعیت داستانی و بازی هایی یکی از دیگری بدتر همه به اندازه کافی برای آنکه این فیلم حائز حضور در جمع فیلم های منتخب جشنواره نباشد کافی بود.
فیلم ترکیبی از چند بازیگر کمدی خوب است که کارگردان نتوانسته حتی یک موقعیت کمیک در آن خلق بکند! این خود هنری است که رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ژاله صامتی را در اختیار داشته باشی و نتوانی حتی یک لبخند از مخاطبانت بگیری!
تصویرسازی از ایران آنقدر بد است که حتی مخاطب حاشیه نشین با همه فقر و تنگدستی اش هم نمی تواند آن را بپذیرد؛ اساسا موضوع نادارایی نیست چرا که فقیر هم می تواند با شرافت زندگی کند اما فیلم تلاش دارد ایرانی بی شرافت و مفلوک را به تصویر بکشد و از این حیث فیلم کمدی تلخ نیست؛ بلکه کمدی کثیف است!
فیلمنامه بیشتر به یک شعارنامه سیاسی میماند تا یک متن نمادپردازانه و منتقدانه؛ که ایرانی عقب مانده؛ مفلوک و متحدی برای ادامه بدبختی را نشان می دهد. فیلم را می توان شمایلی از کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول دانست همچنان که پوستر فیلم از آن کپی برداری شده است.
۱۹۸۴ کتاب مشهوری است که در سال ۱۹۴۹ منتشر شده و بیانیهٔ سیاسی شاخصی در توصیف نظامهای توتالیتر است.
جرج اورول در این کتاب، آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به ناظر کبیر(رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری) وجود دارد.
در جامعهٔ تصویر شده گناهکاران به راحتی اعدام میشوند و آزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد بهشدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانهها از شهروندان جاسوسی میکنند و شهروندان مجبورند همیشه با چهرهای سرشار از خوشبینی و لبخند به این صفحات نمایش نگاه کنند؛ تا کوچکترین شک و تصور نادرستی که نشاندهندهٔ هرگونه نارضایتی فرد باشد، برای نمایندگان حکمرانان پشت صفحات نمایش ایجاد نشود، چرا که در غیر اینصورت مورد غضب حکمرانان قرار میگیرند.
محمدحسین مهدویان بیشتر تلاش کرده فقر و فلاکت را برای مردم شوآف کند؛ آن هم با سرمایه اول مارکت!