به گزارش خبرنگار فرهنگی و اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مخاطبان سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر روز گذشته در پردیس ملت به تماشای «خط فرضی» فرنوش صمدی و «گیجگاه» عادل تبریزی نشستند. فیلم هایی که هیچ کدام نتوانست مخاطبان را راضی از سالن های نمایش خارج کند. جشنواره سی و نهم از حیث آثار راه یافته به سودای سیمرغ را می توان یکی از عجیب ترین جشنواره ها دانست؛ چرا که جز تعداد محدودی اثر، مابقی عملا نه تنها هیچ حرفی برای گفتن نداشتند، بلکه در مقام توهین به جامعه ایرانی هم برآمده اند. اثاری که مشخص نیست هدف سازندگان آنها چه بوده و حتی پرآوازه بودن برخی کارگردانان هم نمی تواند برای آنها مخاطب جذب کند.
مخاطبان بی رمق ایستاده بر «خط فرضی»
«خط فرضی» کار اول سینمایی صمدی است که اولین فیلم روز گذشته به شمار می رود که در سانس 15 برای مخاطبان پردیس به نمایش درآمد؛ فیلمی که هر چند مخاطبان تا پایان برای تماشای آن در سالن حضور داشتند، اما این به معنی استقبال از اثر نبود. فیلم داستان زن و شوهری را روایتگر می کند که زن بدون اجازه شوهرش از خانه خارج می شود و همین اتفاق باعث مرگ دختر خردسالشان می شود، سوژه ای تکراری و سیاه که از همان ابتدا تکلیف را با مخاطب روشن می کند.
«خط فرضی» یک اثر فمنیستی سیاه است که پایان بندی تلخ آن ناامیدی را به مخاطب تزریق می کند. پرداخت به مشکلات زنان در این فیلم به قدری سیاه به تصویر کشیده شده که مخاطب بعد از تماشای آن با کوهی از بدبینی روبه رو می شود؛ نکته قابل تامل درباره این اثر آن است که به گفته کارگردانش قرار است دوگانه بعدی آن هم ساخته شود. صمدی در نشست خبری گفته بود: «خط فرضی اولین اپیزود از سهگانهای است که قصد ساختنش را داشتم این سهگانه درباره دروغ، پنهانکاری و مکافات دروغ است. طرح فیلمنامه بعدی تقریباً تمام شده و همچنان محوریت آن زنان هستند.
بیشتر بخوانید
وی عنوان کرده بود: «این قصه بر اساس یک داستان واقعی است که برخی چیزها را تغییر دادهام ولی داستان واقعی است شاید برای برخی عجیب باشد که کسی که فرزند خود را از دست داده چگونه میتواند چنین رفتاری کند ولی انسانها در شرایط مختلف تصمیمهای عجیبی میگیرند. حرفم این بود که اگر ما آدمها بیشتر حرف بزنیم، اجازه بدهیم که آدمها خودشان باشند حتماً دروغها کمتر خواهد بود، نقد من این است که چرا با هم حرف نمیزنیم. یکی از دلایلی که فیلمهای کوتاه من و این فیلمم مورد توجه قرار گرفته، این است که سعی میکنم آثارم را ایرانیزه نکنم بلکه فیلم به گونهای باشد که همه آن را بفهمند.»
نشست خبری این فیلم خالی از حاشیه هم نبود. سوال تکراری یکی از خبرنگاران از پژمان جمشیدی مبنی بر اینکه برای دیده شدن راه های دیگری به جزو حضور در عرصه بازیگری هم وجود دارد، با واکنش های متفاوتی همراه شد. وی در پاسخ به این سوال گفته بود: «اگر کسی من را نشناسند فکر میکند زندگی برای من خیلی ارزشمند است، نه دیده شدن و نه زندگی برای من اینهمه ارزشمند نیست که هر کاری برای آن کنم من تا حالا نقد شخصی درباره خودم در طول سالهایی که در جشنواره بودم ندیدم. سه روز پیش سر صحنه به من گفتند نقد خوبی درباره حضور تو «شیشلیک» نوشته شده. به محض اینکه آن نقد را خواندم خبر بعدی همان صفحه خبر فوت علی انصاریان بود. این موضوع تلنگری را به من زد پس زندگی آنقدر برای من ارزشمند نیست که برای دیده شدن هر کاری کنم. من فقط خودم را سرگرم میکنم.»
مخاطبان از «گیجگاه» تبریزی گیج شدند!
«گیجگاه» که اولین ساخته تبریزی به شمار می رود، هم پایان بندی روز گذشته بود. فیلمی که به گفته کارگردانش تنها به خاطر بازی جمشید هاشم پور ساخته شد، اما این فیلم هم نتوانست نظر اهالی رسانه و منتقدان را به خود جلب کند. تبریزی در این فیلم داستان به سراغ سوژه قدیمی «دهه شصت» رفته تا به نوعی به بازیگران آن دوره ادای دین کرده باشد. فیلمی که در ابتدا به نظر می رسید، اثری کمدی باشد هر چند که بعضا توانست صدای خنده مخاطبان را هم بلند کند اما چندان در این زمینه موفق نبود.
تبریزی در اولین تجربه کارگردانی اش برای یک اثر سینمایی داستان مهتاب با بازی باران کوثری را به تصویر کشیده که از همسرش با بازی سروش صحت، جدا شده و بعد از اطلاع مربی کاراته پسرش با بازی حامد بهداد، رابطه عاشقانه ای میان آن دو شکل می گیرد که این خود سرآغاز داستان های مختلفی می شود. «گیجگاه» به قدری خرده روایت دارد که مخاطب عملا گیچ می شود، اما به نظر می رسد این فیلم تمام تلاش خود را کرده تا بتواند به ستارگان سینمایی دهه 60 ادای دین کرده باشد. عادل تبریزی در نشست خبری فیلمش گفته بود: «خوشحالم که این فرصت فراهم شد تا فیلمم دیده شود و خوشحالم که هم نسلان خودم را میبینم مهم این است که فیلمم دیده میشود نگاه مثبت و منفی نسبت به فیلم به من انرژی میدهد.»
او عنوان کرد: «زمانی که ایده اولیه «گیجگاه» را داشتم گفتم اگر هاشمپور بازی نکند فیلمنامه را بایگانی میکنم اما خدا را شکر او قبول کرد. ایده اولیه فیلم در زمان فیلمبرداری «هفت ماهگی» به ذهنم رسید و همان جا از حامد بهداد قول حضور را گرفتم او بازیگر بسیار هوشمندی هم هست و سکانسها را تحلیل میکرد. قرار بود نگار جواهریان در این فیلم بازی کند حتی پیش تولید هم با هم رفتیم ولی چون خارج از کشور بود و درگیر زندگی شخصی شد به سراغ باران رفتم.»
روز گذشته بالاخره پای برخی هنرمندان به پردیس ملت هم باز باشد که الناز شاکردوست از جمله آنها است تا بالاخره اهالی رسانه حاضر در پردیس ملت بتوانند فرصتی برای گپ و گفت با بازیگران را پیدا کنند.
گزارش از زهرا رمضانی