به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از خبرگزاری دانشجو، علی بزرگخو، دبیر واحد سیاسی اتحادیه دفتر تحکیم وحدت گفت: ما در سال ۹۸ بعد از یکسری سلسله بحران به انتخابات رسیدیم و برخی نظرسنجیها نشان میداد که بعضا به خاطر بیماری کرونا این مسئله کاهش مشارکت وجود داشت اما واقعیت اینگونه نبود و اگر کرونا را کنار هم بگذاریم، این اتفاق باز هم میافتاد. عوامل اقتصادی و معیشتی خصوصا به خاطر فشارهای هشت سال اخیر از عوامل این قضیه است؛ اما عامل اصلی نیست. در حال حاضر درد مردم این است که چرا تبعیض وجود دارد و چرا عدالت نیست. در حال حاضر وضعیت رفاه مردم بهتر از سالهای اولیه انقلاب و گذشته است و کسی منکر این نیست و تنها درد همان تبعیض و بیعدالتی است.
ارکان حاکمیت به صورت دسته جمعی و همگانی، با عنصر اعتماد ملی بازی میکنند. به عبارتی برای برخی مهم نیست که فعالیتهایی که انجام میدهند، چه تأثیری در جامعه دارد. یک بخش قضیه خود فعل قضیه است مانند برخوردهای امنیتی. بخش دیگر برخوردی است که جناحهای مختلف دارند. فضای فعلی فضایی است که تحول را میطلبد و همه روی این موضوع متمرکز شدهاند. در طی سالهای گذشته فعالیتهایی انجام شده است که افراد با محافظهکاری، مسئولیت آن را نمیپذیرند و هیچ کدام از ارکان حاکمیت مسئولیت کار انجام شده را نمیپذیرند و طبیعتاً افکار عمومی به سراغ اصل حاکمیت میروند. بنابراین اعتماد ملی کاهش پیدا میکند و ناامیدی بین مردم به وجود میآید. به عبارتی این یک پاسخ طبیعی مردم و افکار عمومی به این قضیه است. از طرف دیگر این فرار از زیر بار مسئولیت، در بلند مدت بابت کاهش مشروعیت آقایان نیز خواهد شد.
نسخه همیشگی حاکمیت برای افزایش مشارکت، ایجاد این دوقطبیها بوده است
در هر انتخاباتی در طی بیست سال گذشته، دوقطبیهای کاذب وجود داشته است و میتوان گفت نسخه همیشگی حاکمیت برای افزایش مشارکت، ایجاد این دوقطبیها بوده است. این مسئله در کوتاه مدت باعث افزایش مشارکت شده است و ما نمونه عینی آن را در انتخابات سال ۸۸ مشاهده میکنیم. اما آیا این نتیجه مطلوبی بوده است؟ امروز ما با جامعه قطبیده شدهای طرف هستیم که حاکمیت نمیتواند با آنان تعامل کند و خود این بخشها نیز تعاملی با یکدیگر ندارند و جامعه به دو بخش حزبالهی و غیرحزبالهی تبدیل شده است. دلیل این مسئله نیز همین شکاف در بخشهای مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه است. ما شکاف سیاسی را به رسمیت میشناسیم اما شکاف فرهنگی و اقتصادی را زیاد به رسمیت نشناختهایم و این دو شکاف امروزه در جامعه جولان میدهند.
از طرفی شکاف اقتصادی و اختلاف طبقاتی ما در حال افزایش است و شکاف فرهنگی نیز به عینه در جای جای جامعه قابل مشاهده است. ما بعد از مدتی به جایی میرسیم که تخاطب حاکمیت با مردم و مردم با یکدیگر غیرممکن شده است. در نتیجه باید یک تغییر رویهای اتفاق بیفتد و ما میبینیم که رهبر معظم انقلاب نیز روی این یکدست شدن مردم بسیار تأکید دارند. به عبارتی مسائلی مانند ملیت، فرهنگ و سنت باید یکدست شود. ما اگر بتوانیم برای مسائل مختلف، استدلالهای عقلایی ارائه دهیم، مسئله تخاطب با مردم تا حدود خوبی حل خواهد شد. امروز حاکمیت همچنان به دنبال تخاطب آرمانگونه با مردم است.
اگر به طیف راست و چپ باشد، مشارکت ما سال به سال کمتر خواهد شد
ما در انتخابات سال ۹۸ با تحریم انتخابات از سوی طیف چپ مواجه بودیم که با آنکه لیست اندکی دادند اما از انتخابات فاصله گرفتند. به عبارتی میتوان گفت اگر به طیف راست و چپ باشد، مشارکت ما سال به سال کمتر خواهد شد و این گروهها از مردم فاصله خواهند گرفت. باید یکسری الزامات قانونی به وجود بیاید. چه شده است که در سال ۱۴۰۰ طیفهای سیاسی مختلف کشور دو هفته مانده به ثبتنام کاندیداها و چند هفته مانده به انتخابات، گزینههای خود را معرفی نمیکنند و با داشتن نوعی محافظهکاری، مشارکت پایین را وضعیت مطلوب خود میدانند.
ما باید در وضعیتی که احزاب از مردم فاصله گرفتهاند، به سراغ تغییر قانون انتخابت برویم. به عنوان مثال از شش ماه پیش از انتخابات، کاندیداها ثبت نام کنند و برنامه خود را اعلام کنند. اگر حاکمیت منظور صرف طیفهای مختلف سیاسی باشد، کاهش مشارکت را مطلوب میدانند اما اگر کلیت نظام و رهبری منظور باشد، کاهش مشارکت به هیچ عنوان مطلوب نیست و مشارکت یکی از ارکان اساسی نظام است.
امسال با نیاز کاذب آزادی مواجه نیستیم و با نیاز کاذب مذاکره مواجه خواهیم شد
مسائل معیشتی مهم است؛ اما مسئله مهمتر بیعدالتی و تبعیض است. اگر این بیعدالتی و تبعیض تا حدودی کاهش یابد، برای افکار عمومی مسئله اعتماد عمومی به نسبت افزایش خواهد یافت. جامعه ما در حال حاضر به نسبت جامعه بازی است و مردم از هر قشری به هر جای حاکمیت میتوانند انتقاد کنند و کمبود آزادی امروز در جامعه ما حس نمیشود. سال ۱۴۰۰ نیز به نظر بنده مسئله مذاکره، دوباره در دست گرفته خواهد شد. یعنی حل مسائل اقتصادی و معیشتی مردم با استفاده از مذاکره و ایجاد نیاز کاذب در بین مردم. ما امسال با نیاز کاذب آزادی مواجه نیستیم و با نیاز کاذب مذاکره مواجه خواهیم شد.
در حال حاضر همه ارکان حاکمیت باید دوگانه کاذب میدان و دیپلماسی را به سمت سیاست داخلی و اقتصاد سوق دهند. سیاست داخلی به معنای عدالت و اقتصاد نیز به معنای معیشت و روزمره است. اگر این اتفاق بیفتد، خیلی از مسائل به مسیر درست آن برگردانده خواهد شد و اصول اساسی مطرح خواهد شد. در ماههای اخیر بحث خوشبینی مذاکرات در بین مردم در حال رشد است و پیشبینی میشود تا انتخابات افزایش میباید و جریانی میخواهد روی آنان سوار شود و از آن بهرهبرداری سیاسی کند.
در مذاکرات وین نیز یک مذاکره مشروط خواهد بود که حتی طرف مقابل نیز میداند که برای نگهداشتن جریان غربگرا در ایران، مجبور است امتیازاتی بدهد. به عبارتی با مذاکره، احساس بهتر شدن شرایط را در بین مردم شرطیسازی میکنند. امروزه خوشبینی به مذاکرات کم است اما اگر جناح حزبالهی واکنشی نشان ندهد، این خوشبینی افزایش خواهد داشت. بهترین راه حل بایکوت مذاکره است و باید افکار رو به جلو و مسائل اساسیتر مطرح شود.
ما نیاز به مقاومت فعال داریم
در حال حاضر ما مقاوت میکنیم، اما مقاومت فعالی نیست. ما علاوه بر اینکه باید تعامل داشته باشیم، باید زیرساختهای داخلی را نیز تقویت کنیم. به عنوان مثال تنها عاملی که باعث شد جمهوری اسلامی، تحریم بنزینی نشود، ساخت ستاره خلیج فارس بود. در حوزههایی که نبود آنها بحران ایجاد میکند و طرف مقابل نیز با مذاکره آن را نخواهد داد، باید به سراغ ساخت آنان برویم. مسئلهای که رهبر انقلاب با اصطلاح خنثیسازی تحریمها از آن یاد میکنند. اگر ما امروزه با مذاکره در پی کاهش قیمت دلار هستیم و قمیت آن از این طریق کاهش پیدا نکرد، باید گفت که به سمت اصلاح ساختارهای داخلی باید رفت. اولین و مهمترین شاخصه این است که کاندیداها شعارهای پوپولیستی ندهند. بعد از آن ساده زیست باشد و به عبارتی عدالتخواه و به دنبال مسئله عدالت ناب باشد.
یکی از مسائل مهم فعلی برای دانشجویان، ضربهای است که به خاطر شرایط کرونا به آنان خورده است. اولین مسئله ساختار آموزش عالی کشور و نحوه ورود داتشجویان به آن است که باید اصلاح شود. ما عملاً جلوی طبقه متوسط و ضعیف را برای ورود به دانشگاه میگیریم. در واقع فقط سرمایهدارها به دانشگاه راه پیدا میکنند و دیگر نمیتوان از دانشگاه انتظار تغییر و تحول داشت. بنابراین وزارت علوم آینده باید بعد تغییر و تحول دانشگاهها را به آن بازگرداند. از طرف دیگر در داخل این ساختار غلط ورود به دانشگاهها نیز یک رانتی برای افرادی که سرمایهدار هستند، درنظر گرفتهایم. بعد از آن فضای بد فرهنگی در دانشگاه شکل گرفته است و راهکاری برای آن درنظر گرفته نشده است. فضای حاکم بر تشکلهای دانشجویی نیز فضای مردهای شده است که دیگر اهمیتی به آنان داده نشده است و همه اختیارات به حاکمیت سپرده شده است.