به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بررسی دقیق آراء و اندیشههای آیت الله مصباح یزدی به عنوان یک اندیشمند فلسفی نیاز به نشست و برخواست با افرادی با سابقه در این حوزه دارد؛ آیت الله محسن اراکی یکی از افرادی است که سالیان متمادی با او همراه و همکاری داشته است. از سوابق محسن اراکی می توان به اهمیت گفتگو با او درباره علامه مصباح یزدی پی برد؛ ریاست دادگاه هاى انقلاب اسلامى آبادان و خرّمشهر در سال ۵۹، مسئولیت نمایندگى ولىّ فقیه در نیروهاى سپاه بدر در سال ۷۵، امامت جمعه شهرستان دزفول، عضو مجلس خبرگان رهبری، نماینده مقام معظّم رهبرى در انگلستان در سال ۷۳ و بسیاری عناوین دیگر انگیزه ما را برای گفتگو با او بیشتر کرد. آیت الله اراکی در این گفتگو عنوان می کند: "آیت الله مصباح فیلسوفی بود که از قرآن به فلسفه رسیده بود." یا در بخشی دیگر درباره شخصیت علامه مصباح می گوید: "کسی که تفکر اسلامی را تفکری کرد که پاسخگوی نیازها و پرسشهای معاصر باشد علامه مصباح بود" و در نهایت از شاگردان او گفت: "چهار نسل از نیروهای اندیشمند حوزوی، پرورشیافتۀ مرحوم مصباح هستند". گفتگوی ما را محسن اراکی در ادامه می خوانید:
** ارتباط و همکاریهای شما با علامه مصباح به چه صورت بود؟
بنده از سال ۵۴ خدمت حضرت مصباح بودم و باهم در مورد مسائل فلسفی مختلف، بحث و گفتوگوهایی داشتیم بهویژه دربارۀ بعضی مشکلات که ایشان در بحثهای فلسفی انتقادها و ابتکارهای فراوانی نیز داشتند؛ ایشان در مورد مسألههای زیادی چون معرفتشناسی، معرفت النفس و انسانشناسی بحثهای قوی، عمیق و خوبی در عرصههای مختلف فلسفه داشتند.
استاد گرامی حضرت آیت الله مصباح همانطورکه بر افکار و نظریات مکتبهای گوناگون قدیم و جدید احاطه داشتند، بر بحثهای فلسفۀ مَشّاء نیز تسلط داشتند؛ ایشان در مورد فلسفۀ اشراق و فلسفۀ غرب آگاهی کامل داشتند و با مکتبهای گوناگون فلسفی غرب آشنا بودند؛ ایشان آشنایی جامعی به بسیاری از مکتبها داشتند و این موضوع، زمینه را فراهم میکرد که ایشان ورود خوبی به همۀ بحثهای پیچیده فلسفه داشته باشند و ذهن جوال و تولیدگرشان در رابطه با مشکلات فلسفی، راهحلهای خوبی در عرصههای مختلف ارائه می کرد.
آیت الله مصباح علاوه بر موضوعهای تفسیری و آشنایی به قرآن، برجستگی خاصی داشتند و میتوان گفت محور تفکرات ایشان قرآن بود؛ ایشان در فلسفه، اگرچه از اندیشههای فیلسوفان بزرگ بهره میگرفت و نگاهی به افکار فلسفی رایج داشتند، اما محور تفکرشان قرآن و حقیقتهای گستردۀ فلسفی قرآن کریم بود. ابتکارهای فلسفی بسیار مؤثری داشتند و در این ابتکارات، از قرآن و معارف اهل بیت نیز بسیار بهره میبردند.
بنده از سال ۵۴ تا زمانی که ایشان در قید حیات بودند به ایشان ارادت داشتم. از همان اوان آشنایی که خدمت ایشان درس میخواندم، رفتوآمد زیادی داشتیم و از این شخصیت استفاده مستمر میکردیم.
زمانیکه بنده دزفول بودم، ایشان را دعوت کردم و دوستان، فرهنگیان و اساتید دانشگاه در زمینههای معارف اسلامی، فلسفه و موضوعهای اجتماعی از ایشان بهره زیادی بردند و همچنین زمانیکه بنده نمایندۀ مقام معظم رهبری در مرکز اسلامی لندن بودم، مؤسسههایی را احداث کردیم و از ایشان دعوت کردم تا در جلساتی ارزشمند حضور پیدا کنند که ایشان قبول کردند و با بسیاری از متفکرین، سران کلیسا و صاحبنظران فلسفی آنجا گفتوگوهای فراوانی داشتند و سخرانیهایی در مجامع علمی و فکری داشتند که بسیار بحثهای مفید و ارزشمندی بود.
بعدها ارتباطم با علامه بیشتر شد و در هر فرصتی که پیش میآمد، مشورت میکردم و از ایشان استفادههای علمی میکردم و ارتباط ما برقرار بود؛ در مدتی هم که بنده در مرکز جهانی اهل بیت حضور داشتم، ایشان ریاست هیئت امنای آنجا را بر عهده داشتند که از رهنمودهای ایشان بهرهمند میشدم.
** مقام معظم رهبری فرمودند که جای فلسفه در مسجد است و با اشاره به علامه گفتند چه اشکالی دارد ایشان در مسجد فلسفه درس دهد؛ اقدامات علامه مصباح را در گسترش تفکرات فلسفی و ترویج علوم عقلی را چگونه دیدید؟
حضرت آیت الله مصباح فیلسوفی بود که از قرآن به فلسفه رسیده بود و بعد نگاهی به فلسفه رایج داشت. اینکه مقام معظم رهبری فرمودند که فلسفه باید با مسجد ارتباط برقرار کند به این دلیل بود که مسجد پایگاه تفکر اسلامی است؛ مسجد هرگز به معنایی که غربیها میفهمند، نیست. مسجد خواستگاه حرکت و تلاش آدمی در جهت بصیرت است. جامعه اسلامی برای حرکت خود باید از مسجد آغاز کند، زیرا مسجد پایگاه تحرک و تحولات اجتماعی است. مسجد در تفکر اسلامی پایگاه امام جامعه است.
در نگاه اسلام مسجد پایگاه رهبری جامعه است. فلسفه اسلامی نیز پایگاهی است برای آغاز یک حرکت اجتماعی و ریشههای هر حرکت اجتماعی از مبانی فلسفی مایه میگیرد. ما نظام اجتماعی اسلام را یک نظام بر پایۀ مسألههای فلسفی میدانیم که این فلسفه تماماً اسلامی است و فلسفۀ علامه مصباح یزدی نیز یک فلسفۀ اسلامی بود و همۀ فلسفۀ خود را از قرآن گرفته بود همانطورکه مبنا هم مبنای برهانی بود؛ جمع بین برهان و قرآن، جمع بین عقل و دین بر مبنای برهان عقلی و بر برهان وحی الهی از ویژگیهای تفکر استاد مصباح بود.
** اقدامهای علامه مصباح یزدی را برای تحول حوزه چطور دیدید؟
اقدامها و فعالیتهای علامه مصباح در این زمینه بسیار گسترده است که اگر ما بخواهیم در این مورد، صحبتی کنیم، ساعتها زمان نیاز داریم. بهطور خلاصه کسی که تفکر اسلامی را تفکری کرد که پاسخگوی نیازها و پرسشهای معاصر باشد علامه مصباح بود؛ البته اندیشمندان و عالمان بزرگ دیگری نیز داشتیم ولی در این زمینه علامه مصباح بیشتر از دیگران تلاش کرد.
در زمینۀ تربیت متفکرین اسلامی، یکی از پیشتازان بودند؛ در طول این سه دهۀ اخیر، کمتر استادی را میشناسیم که تاثیرگذاری گستردهی آیت الله مصباح را در حوزهها داشته باشد؛ چهار نسل از نیروهای اندیشمند حوزوی، پرورشیافتۀ مرحوم مصباح هستند و امروزه در همه زمینهها مشغول تحقیق و تولید هستند.
** سیاست و بصیرت علامه مصباح باتوجه به حمله های دشنمان به اسلام و شخص خودشان چگونه بود؟
در بصیرت و عمق تفکرات ایشان همین بس که دشمنان اسلام و جبهۀ استکبار و مزدورانش با ایشان بیش از هر کسی دشمنی کردند و از هیچ تلاشی برای تخریب و منزویکردن ایشان دریغ نکردند. نهتنها در زمان حیات، بلکه در همین مدت کوتاه رحلت ایشان چه حملههایی که جبهه استکبار علیه ایشان نداشته است و این نشاندهندۀ میزان اثرگذاری ایشان در زمینۀ بصیرتافزایی است.
مهمتر از همه، رویارویی ایشان با دشمن در جبهههای جنگ نرم و جبهههای فتنه بود که دشمن در جامعه اسلامی ما به وجود میآورد؛ استفاده از بیبصیرتی مردم، دشمن را در رابطه با اهدافش کمک میکند. درواقع بصیرت است که میتواند فتنه را از بین ببرد، بصیرت است که میتواند نقشههای دشمن را با شکست مواجهه کند.
آنچه انبیای الهی و اهل بیت بیش از همه با آن جنگیدند همین قشر بیبصیرت بود. قشری که با ظاهر دینی، شعارهای اسلامی و گفتمانی به ظاهر دینی، به دین ضربه زدند. همین ها هستند که شعار دینی و انقلابی میدهند اما با انقلاب میجنگند؛ آنهایی که اعلام میکنند با دین دشمن هستیم خطرشان کمتر از کسانی است که اظهار تدین میکنند.
این قشر [بیبصیرتها] از مرحوم علامه مصباح ضربه خورد و منزوی شد؛ ایشان قهرمان جبهه جنگ با بیبصیرتی و فتنه بودند. جبهه جنگ با فتنهگران اسلامنما، بسیار سختتر از جنگ با آنانی است که بیپرده به جنگ با اسلام میپردازند.
**کلام پایانی
من خواهشم دارم که مردم و جوانان، بهویژه جوانان دانشگاهی و حوزوی از افکار علامه مصباح بهره گیرند و عادت کنند به تحقیق، پژوهش و مطالعه.
فضای مجازی آسیبها و فایدههای بسیاری دارد اما یکی از آسیبهای آن ایجاد بیحوصلگی گسترده بین جوانان ما در رابطه با مطالعه، تحقیق و پژوهش است؛ قشر جوان ما باید از این حالت بیحوصلگی رهایی یابد، به مطالعۀ کتابهای علامه مصباح بپردازد و اندیشههای ایشان را با عمق، تأمل و حوصله مطالعه کند و همانطورکه میآموزند، به دیگران هم آموزش دهند و این اندیشهها را ترویج دهند. امروز آیت الله مصباح در بین ما زنده است و درسها، کتابها و اندیشههای ایشان میراث بزرگی است که در بین ما به جای گذاشت و باید از این میراث به خوبی استفاده کرد و بهره لازم را برد.
مصاحبه از مسلم خلخال