به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، شاید به ظاهر، این که همیشه به همه پاسخ مثبت بدهید راحت تر باشد، اما به چه قیمتی؟ "نه"، این کلمهی کوچک و قدرتمند که همه ما در دوران کودکی، خیلی راحت از آن استفاده میکردیم، مثلا به راحتی میگفتیم:"نه، تو حق نداری دست به اسباببازیام بزنی." یا "نه، من این رو نمی خورم." همینطور که بزرگ میشویم، نسبت به نه گفتن حساسیت پیدا میکنیم. اگر هم نه بگوییم، یک کلمهی بیارزش و ضعیف است که هیچکس آن را جدی نمیگیرد.
اگر نه گفتن را یاد نگیریم، کارهایی را انجام میدهیم که هیچ تمایلی به انجامشان نداریم، به دیگران لطفهای بیجایی میکنیم که لیاقتش را ندارند، با کسی که حتی مطمئن نیستیم دوستش داریم بیرون میرویم، غذایی که دوست نداریم میخوریم، شغلهایی را میپذیریم که از آنها متنفر هستیم و... . چگونه یک نفر در نهایت به کسی تبدیل میشود که نمیتواند به دیگران نه بگوید؟ و این ناتوانی به چه قیمتی برایش تمام میشود؟ مرکز مشاوره یاسان ضمن بیان علت ناتوانی در نه گفتن به شما راهکارهایی یاد می دهد که بتوانید به راحتی این کلمه قدرتمند را بگویید.
چرا نمیتوانم نه بگویم؟
ناتوانی در نه گفتن مستقیماً با نیاز به تأیید دیگران در ارتباط است. اما چطور تبدیل به آن دسته از بزرگسالانی میشویم که مشتاق جلب نظرات مثبت و تایید دیگران هستند؟
1. دلیل این امر غالباً از کودکی نشات میگیرد که در آن دوران احساس میکردیم اگر خودمان باشیم، کسی ما را دوست نخواهد داشت. به هرحال، علیرغم بهترین نیتها، والدین یا پرستاران ما بودند که باعث شدند ما حس کنیم برای جلب رضایت و محبت دیگران باید تابع و فرمانبردار خواستههای آنان باشیم. در ادامه به مثالهایی از والدینی اشاره میکنیم که باعث شدهاند شما کسی باشید که دائماً به فکر جلب رضایت دیگران است:
- والدین سختگیر: کسانی که اگر انتظاراتشان را برآورده میکردید به شما پاداش میدادند اما اگر نه، از شما ناراحت میشدند.
- والدینی با رفتار نامتعادل: کسانی که یک لحظه آرام و مهربان بودند و لحظهای بعد پرتوقع و سختگیر. تا آنجا که شما تصمیم میگرفتید همیشه از اوامرشان اطاعت کنید تا اینکه خطر نه گفتن را به جان بخرید.
- والدین مضطرب و پریشان: والدینی که دائم با مشکلاتی در رابطهشان دست و پنجه نرم میکردند یا دچار استرس و افسردگی بودند؛ شما هم یاد گرفته بودید که به جای اینکه خودتان هم تبدیل به دغدغه و استرس برای آنها شوید، باری را از روی دوششان برداشته و نیازهایشان را برآورده کنید.
- والدینی که مسائل حلنشدهای در روابطشان داشتند: والدینی که مسائل و مشکلات شخصی خودشان را حل نکردهاند و تقصیرات خودشان را گردن شما میاندازند.
- والدین سست و بیاعتماد به نفس: والدینی که خودشان را دوست ندارند و از فرزندانشان سو استفاده میکنند تا عزت نفس خودشان را بالا ببرند. شما را تحت فشار قرار میدادند تا خودشان حس خوبی داشته باشند.
2. تبدیل شدن به فرد بالغی که قدرت نه گفتن به دیگران را ندارد میتواند ناشی از تاثیرات اجتماعی، فرهنگی یا رفتار تقلید شده باشد. به عنوان مثال میتوان به فرهنگی اشاره کرد که در آن به زنان آموزش داده می شود باید همیشه مردان را راضی نگه دارند یا بزرگ شدن در محیطی چالشبرانگیز با مشکلات اقتصادی که در آن مادری که طلاق گرفته به ناچار جلوی کارفرمایان بیرحم گردن کج میکرد تا بتواند زندگی را پیش ببرد و زنده بماند.
چرا باید قدرت نه گفتن را بیاموزیم؟
مگر پاسخ مثبت دادن و بله گفتن نیست که زندگی را جذابتر میکند؟ اگر در جواب به چیزهای هیجانانگیزی که واقعاً به آنها تمایل دارید و با اهداف و ارزشهای زندگی شما همخوانی دارد، بله میگویید، مطمئنا همینطور است. اما اگر به انجام کارهایی از روی اجبار پاسخ مثبت میدهید یا فکر میکنید اگر اینکار را انجام دهید ضرری ندارد، یا به این دلیل که شریک یا بهترین دوست شما آن را پیشنهاد کرده است و یا این کاری است که خانواده شما همیشه انجام میدهد، نه، اینطور نیست.
به عبارت دیگر، اگر نه گفتن یک نوع از خودگذشتگی باشد که شما را بیشتر و بیشتر از خواستهها و نیازهایتان دور میکند، چیز خوبی نیست.
عواقب خطرناک هرگز نه نگفتن
هرگز نه نگفتن ممکن است بهایی بالاتر از آنچه تصور میکنید داشته باشد. اگر نتوانیم هیچوقت نه بگوییم، منجر به اتفاقاتی میشود که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت:
1. روابط بد: اگر همیشه خواستههای کسی که دوستش دارید یا درخواست دوستان صمیمیتان را قبول کنید، روابطتان بهتر میشود. به هرحال، چه کسی ممکن است از کسی که همیشه او را راضی نگه داشته و کمکش کرده، بدش بیاید. اما در دراز مدت احساس میکنید، تبدیل به بازیچه شدهاید.
اگر نمیتوانید نه بگویید، این احتمال وجود دارد که درباره احساسات واقعی خود با شریکتان نیز صادق نیستید.
ممکن است برای "بازگرداندن" مقداری از انرژی که برای شریک، دوستان و همکاران خود گذاشتهاید، به رفتار تهاجمی منفعل متوسل شوید. این ممکن است در ابتدا عادلانه به نظر برسد، اما در دراز مدت می تواند باعث شود شما نسبت به خودتان احساس بدی داشته باشید و همچنین علاقه و احترام دیگران را از دست بدهید.
نتیجه چنین دوستی یا رابطه عاشقانهای فقط فداکاری و وابستگی است. هر دو طرفی که وارد این رابطه میشوند، سالم نیستند.
2. اضطراب: از آنجا که زمان و انرژی برای دستیابی به اهدافتان همواره صرف خواستههای دیگران میشود، ممکن است دچار اضطراب وحشتناکی شوید؛ زیرا به طور ناخودآگاه میدانید که از دستیابی به اهداف شخصی خود و دستیابی به آن زندگی که به شخصه انتظارش را داشتید، دور و دورتر میشوید.
3. فشار(استرس): هرچه زمان بیشتری را صرف انجام کارهایی برای دیگران کنید، برای خودتان وقت کم میآورید و این بدان معناست که شما زمان کمتری برای کارهایی که باید انجام بدهید خواهید داشت و دائماً تحت فشار هستید؛ زیرا سعی میکنید خودتان را با دیگران وفق داده یا در کارهایی که میخواهید از آنها لذت ببرید عجله کنید.
4. افسردگی: اگر همیشه در برابر خواستههای دیگران تسلیم شوید، ناخودآگاه احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کرده و اعتماد به نفستان پایین میآید. اعتماد به نفس پایین یکی از علائم اصلی افسردگی است. بنابراین اگر شما از آن دسته افرادی هستید که بیش از حد برای دیگران انرژی گذاشته و هر چقدر بخوابید، احساس خستگی میکنید، میل جنسی خود را از دست دادهاید و یا در حال کمخوری یا پرخوری هستید، ممکن است دچار افسردگی شده باشید.
5. از دست دادن هویت فردی: اگر واقعاً بر آنچه میخواهید تمرکز نکنید و تمام وقت خود را به دیگران اختصاص دهید، ممکن است در نهایت حتی ندانید چه میخواهید، چه کار میکنید، چه چیزی را دوست ندارید و حتی چه کسی هستید. بیحسی نسبت به خودمان مستقیماً افسردگی، اضطراب و استرس را افزایش میدهد.
6. جدایی و طلاق: شاید بله گفتن در ابتدا شما را به شریک زندگیتان نزدیک کند اما به تدریج باعث ایجاد کینههای پنهان و در نهایت به نزاع منجر میشود. در نگاه اول دعوایی بیربط و درباره "چیزهای کوچک" است اما در واقع این طور نیست. از خودگذشتگی و فداکاری چیز کمی نیست. هرچه شریک زندگی شما بیشتر از شما درخواست کند، ممکن است خاطرات قدیمیتری برایتان تداعی شود که میتواند فاصله بیشتری بین شما و اختلاف نظرها ایجاد کند. ناتوانی در نه گفتن میتواند منجر به الگوهایی شود که شخص، افراد را از خود دور میکند یا رفتارهایی توام با وابستگی و فداکاری از او سر می زند به طوی که عزت نفس شما را آنقدر پایین میآورد که خودتان خواهان جدایی یا طلاق میشوید.
7. خستگی مفرط: اگر همیشه احساس سرماخوردگی یا آنفلونزای خفیف دارید، خوب نمیخوابید و اغلب احساس خستگی میکنید، از خودتان بپرسید، آیا من بیش از حد کار میکنم؟ آیا خودم را با کار و فشار روحی از پا درآوردهام؟
چگونه مهارت نه گفتن را بیاموزیم؟
اگر هر چقدر هم که تلاش میکنید، زندگی، هزینه، وقت، انرژی و رفاه شما برای انجام دادن کارهای دیگران و پاسخ مثبتی که به آنها دادهاید هدر میرود، باید از یک مشاور کمک بگیرید. یک روانشناس میتواند به شما کمک کند. اگر از قبل میدانید که این مسئله به یک رابطه یا تجربه سخت در دوران کودکی شما مربوط است، ممکن است مراجعه به یک مشاور برای کمک به شما در هضم آن رویداد و بازسازی عزت نفس شما بهترین راهحل باشد. مرکز مشاوره یاسان با داشتن بهترین متخصصان روانشناسی کشور امکان ارائه مشاوره آنلاین و حضوری را برای شما فراهم کرده است. برای دریافت نوبت از روانشناس کلیک کنید.
به یاد داشته باشید، وقتی به دیگران و کارهایی که نمیخواهید انجام دهید نه میگویید، به شخصی مهمتر که در واقع خودتان هستید، پاسخ مثبت خواهید داد.