به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بیش از چهل سال از مرگ مشکوک دکتر علی شریعتی میگذرد. با این حال هنوز اندیشهها و افکار وی مورد توجه و بحث قرار میگیرد و گویا مباحثه پیرامون آرای وی تمام شدنی نیست. استاد، متفکر و سخنران برجسته و شناخته شدهی دهههای ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ که سخنرانیها و نوشتههای پرشور و منقلب کنندهی وی در گرایش نسل جوان و متفکر آن روزگار به اسلام نقشی اساسی داشت.
شریعتی بینشی بدیع و تازه به اسلام، سنت و مدرنیته و... عرضه کرد. او با ایمان و شور خستگیناپذیرش هر آنچه را که از علوم بلد بود تمام و کمال در خدمت مکتب اسلام و گسترش و تحقق اندیشه اسلامی در آورد و از طرفی با تحجر و دینداری موروثی و از سوی دیگر با وادادگی و تقلید تام از شرق و غرب مقابله کرد. اهمیت و دستاورد بزرگ شریعتی این بود که برخلاف اغلب روشنفکران آن روزگار، شرایط و موقعیت ملی و مذهبی کشور خودش(هویت ایرانی- اسلامی) را به خوبی شناسایی کرد و کوشید تا با استفاده از دین، نظریات و دیدگاههای اجتماعی و انقلابی ارائه کند، که در این زمینه بسیار موفق هم بود. شریعتی روشنفکری بود که از مردمی بودن و تعهد به جامعه خجل نبود، بلکه به آن افتخار هم میکرد. او در جای جای آثار و نوشتههایش مانند "بازگشت"، "خودسازی انقلابی" و "چه باید کرد؟" ویژگی روشنفکر را تعهد و احساس مسئولیت نسبت به مردم میداند.
تاثیر آرای شریعتی بر انقلاب اسلامی ایران
در بین متفکرینی که افکارشان بر انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷ موثر بود، شریعتی یکی از مطرحترین نام هاست و جایگاه ویژهای دارد. با وجود اینکه شریعتی بیشتر در پی رستاخیز اجتماعی- فرهنگی بود تا در اندیشهی یک انقلاب سیاسی، اما آثار او به طرز شگفتآوری مورد استقبال و توجه انقلابیون قرار گرفت.
بعد از درگذشت این متفکر محبوب و مردمی در لندن، بسیاری از مردم که به دلیل درگیریهای شریعتی با رژیم پهلوی ساواک را عامل مرگ او میدانستند، با گرامی داشتن نام و یادش تنفر و انزجار خود را از حکومت پهلوی نشان دادند. بسیاری از جملات و عبارات شریعتی تبدیل به شعار های انقلابیون در تظاهراتهای سال ۵۶ و ۵۷ شده بود و تصاویر او در دست تظاهراتکنندگان دیده میشد. شریعتی در جذب و علاقمندی جوانان به نهضت امام خمینی (ره) نقش محوری و اساسی داشت.
او به شخصیت و منش امام به عنوان یک عالم مبارز مسلمان بسیار علاقمند و ارادتمند بود و شاگردانش را تشویق میکرد تا در گعدهها و حلقههای اندیشهای خود، به تبلیغ و گسترش نهضت امام خمینی بپردازند. به گفتهی حجتالاسلام سید محمود دعایی، " این تعبیر خود دکتر است که هر کجا امام بگوید میایستد". در واقع تمام آنچه شریعتی از یک عالم اسلامی انتظار داشت، در امام خمینی تجلی پیدا کرده بود.
شریعتی جوانهای ما را دربست به سمت ایمان مذهبی کشاند
آیت الله سید علی خامنهای که خودشان از دوستان و نزدیکان دکتر شریعتی بودهاند، تاثیر وی را اینگونه توضیح میدهند: "من پیش از خیلی از کسانی که بعدها با پارهای از اشتباهات دکتر آشنا شده بودند به خاطر انس و آشنایی و صمیمیت و رفاقت نقطههای اشتباه را در اندیشه او مشاهده میکردم، لمس میکردم. گاهی هم با هم بحث میکردیم. اما میدیدم که او چه میکند، لمس میکردم که او چه هنر بزرگی دارد به کار میبرد.
نمای خارجی اسلام در دید طبقات تحصیلکرده و روشنفکر در آن روز یک نمای ضدروشن بینی بود. درست است که در سال ۴۲ و ۴۳ و چند سال بعد از مقاومت عظیمی که مردم به پشت گرمی و اتکاء حوزه علمیه کردند نظرها نسبت به اسلام تا حدود زیادی واقعبینانه شد، اما این معنایش این بود که اسلام مبارز است، اسلام مقاومت است، اسلام ضدظلم است. معنایش این نبود که اسلام ما را به پرواز بینهایتی، بسوی کشف کشودن اندیشههای ناگشوده فکری و مقدس و انسانی و شریف سوق میدهد.
این کار شریعتی توانست نسل جوان را یکجا و دربست به طرف مذهب و ایمان مذهبی بکشاند. اینکار را او به طبیعت خود میکرد، تصنعی در اینکار نداشت. طبیعتا اینطوری بود. او خودش یک چنین ایمانی داشت، او خودش یک چنین دید روشنی به اسلام داشت و به همین دلیل بود که آنچه از او میتراوید [چنین] میکرد."
آیت الله طالقانی نیز در سخنرانی خود در دومین سالگرد درگذشت دکتر اینگونه از او یاد میکند:" دکتر شریعتی در شک نماند، دنبال تحقیق رفت، کتاب خواند، تفکر کرد، اندیشید، هجرت کرد، با مردم دنیا و مکتبهای مختلف آشنا شد، به تدریج آفاق ذهنش باز شد، و آنچه که باید بداند از یک اسلام متحرک انقلابی دریافت و به کشور خود بازگشت... ملتی را میتواند تغییر دهد، همانطور که گروه گروه جوانهای ما را از کاخ جوانهها به حسینیهی ارشاد کشاند. تغییر نفسی که در این فرد متفکر و محقق ما و جوان آزادهی ما پیش آمد و مردمی را تغییر داد، زیربنایی شد برای این انقلاب بزرگ."
تخریب و نفرتپراکنی علیه شریعتی؛ پروژهای مشترک
در سالهای اخیر شاهد هستیم که چهرهای بسیار غیر منصفانه از شریعتی به بخش عمدهای از افکار عمومی جامعه نشان داده شده است. طیفی از لیبرالها، مارکسیستها، سلطنتطلبان و متحجرین دست به دست در دست هم تلاش میکنند تا شریعتی را به چند عکس نوشته و یا جنایتکاری که مقصر و مسبب تمام کاستیهای وضع موجود است، تقلیل دهند و تحریف کنند.
بخشی از این تحریفها غرض ورزانه است، ولی در صورتی که تبدیل به هژمونی افکار عمومی شود، سکوت در برابر آن روا نیست. حتی بعضا مشاهده میشود که عدهای با سوءاستفاده از برخی اشتباهات موجود در آثارش، تلاش میکنند این روشنفکر مجاهد و متعهد را در مقابل نهضت و انقلاب امام خمینی قرار دهند.
اشتباه رایج برخی روشنفکران دربارهی شریعتی از نظر دکتر عبدالکریمی
بیژن عبدالکریمی استاد دانشگاه و مدرس و پژوهشگر فلسفه که سالهاست در آثار شریعتی پژوهش و تحقیق میکند، معتقد است برخی از روشنفکران برجستهی ایرانی در فهم و درک مفهوم ایدئولوژی در گفتمان شریعتی دچار خطا هستند. او اعلام میکند نمیتواند این روشنفکران را ببخشد!، زیرا خطاهای پدیدار شناسانهی آنها، سالهاست این کشور را از سرمایهای مثل شریعتی محروم کرده است.
علی شریعتی سرانجام پس از یک زندگی کوتاه و پرتنش از نظر سیاسی، در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در لندن وفات یافت. پیکر این بزرگمرد تاریخ معاصر که در طول حیاتش با نوشتهها و سخنرانیهایش نگاه نسل جوان را به شخصیت و سیرهی حضرت زینب کبری(س) تغییر داده بود، در قرابت با آرامگاه همین بانوی بزرگ و در محلهی زینبیهی دمشق به خاک سپرده شد.
شریعتی از دنیا رفت و در میان ما نیست، اما افکار و اندیشههایش به ما میگوید که او زنده است. طراوت و تازگی آموزههایش جای شکی را باقی نمیگذارد؛ او به راستی همان است که میشل فوکو دربارهاش گفت: "غایب همیشه حاضر"
و این پرسش همچنان متوجه ماست: با معلمان خود چگونه رفتار میکنیم؟
گزارش از حسین احسانی زاده