به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به همت « مهاجرت نخبگان» به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
*دلایل اصلی مهاجرت نخبگان را چه میدانید؟
احمد دراهکی، عضو هئیت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این خصوص گفت: بر اساس آمارهایی که بانک جهانی و سازمان ملل متحد منتشر میکند در سال 2020 از کل مهاجران در کشورهای دیگر حدود یک میلیون و هشت صد هزار نفر مهاجر بینالمللی داشتهایم که حدود 2/2 درصد از جمعیت کشور را شامل میشود. البته هرچند که منابع داخلی مثل دبیرخانه شورای عالی ایرانیان این رقم را بسیار بالاتر برآورد میکند و مطرح میکند که ما درکشورهای آمریکا، کانادا، آلمان، سوئد، ترکیه و سایر کشورهایی که مقصد اصلی مهاجران ایرانی هستند حدوداً چهار میلیون نفر مهاجر داریم و در رابطه با مهاجرت نخبگان اتفاقاً تحلیل آماری دریافتی از اداره گذرنامه، بنیاد ملی نخبگان منتشر کرده و من از سالنامه آماری درواقع رصدخانه مهاجرت ایران گزارش میکنم در بازه زمانی سال 1380 تا مرداد 1399 درواقع 37/2 درصد از دارندگان مدالهای المپیادی دانشآموزی از ایران رفتهاند. 25/5 درصد از مشمولان بنیاد، یعنی رتبههای 1 تا 50 و حدود 15/14 درصد از رتبههای 1 تا 1000 کنکور سراسری هم از کشور رفتهاند. این آمار خیلی مسئلهآمیز و قابلتوجه است.
دراهکی خاطرنشان کرد: این به لحاظ توسعه ملی و بحث مسائل جمعیتی یک مسئله اساسی است. در رابطه با دلایل، همانطور که خانم دکتر خیلی خوب اشاره کردند، میتواند عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشد. من بیشتر روی عوامل اجتماعی تأکید دارم و اتفاقاً الان که صحبت میکنم یاد جملهای از امیر مؤمنان علی(ع) افتادم که فرمودند: «از بیعدالتی اجتناب کنید که مردم را به ترک وطن ترغیب میکند.»
این استاد دانشگاه گفت: چرا جوانان ما از کشور میروند؟ بر اساس مطالعاتی که انجامشده و عواملی مثل تبعیض و نابرابری اجتماعی، فقدان شایستهسالاری، ضعف در مدیریت منابع انسانی، ضعف در برقراری عدالت اجتماعی، پایین بودن منزلت علم و عالم در جامعه، ضعف پارکهای علم و فناوری، ارتباط نداشتن مراکز آموزشی با صنعت و سایر عواملی که بر آن تأکید میکنند مؤثر هستند.
وقتی جوان احساس میکند در جایگاهی که قرار دارد دارای ارزش نیست و به او اهمیت داده نمیشود و نمیتواند به آن جایگاه مدنظرش دست یابد، تصمیم به مهاجرت میگیرد واقعاً شاید یکی از دلایلش این باشد که جوانان خود را در سرنوشت جامعه عاملی سودمند یا مؤثر نمیدانند. یک بخش هم خود مردم هستند، خود مردم هم میتوانند تأثیرگذار باشند. درس میخوانی که چه شود؟! چرا میخواهی در این کشور بمانی؟! یعنی خود همین صحبتهایی که مردم انجام بدهند میتواند واقعاً روی این مسئله تأثیر گذارد.
*نخبه به چه کسی میگوییم و شاخصهای نخبهیابی دانشگاهها و پژوهشکدهها چیست؟
دکتر مهری سادات موسوی، مسئول جهاد دانشگاهی دانشگاه علامه طباطبائی(ره) نیز در این خصوص گفت: یک معیاری را که آییننامه احراز استعدادهای برتر نخبگی لحاظ کرده است این است که فرد باید فرد برجسته و کارآمد باشد. این کارآمدگی و برجستگی باید درزمینههای مختلف باشد. به عنوان مثال باید اثرگذار در تولید باشد. اثرگذار در گسترش علم، هنر و فناوری باشد. اثرگذار باشد در فرهنگسازی باشد و درنهایت باید در مدیریت کشور اثرگذاری داشته باشد.
موسوی ادامه داد: شاخصهای ما نباید صرفاً کمی باشد. شاید بتوان گفت در آموزشوپرورش شاخصها مقداری مناسبتر شده است. ایدهآل نیست ولی نسبت به شاخصهایی که دانشگاه گذاشته است و بحث معدل را مطرح میکند، به نظرم خیلی شاخص مناسبتری هست. خوب است که در این زمینه بیشتر کار شود. اگر ما میخواهیم نخبه و ایدههای خلاقانه او و فعالیتهایی که دارد را در راستای رفع مشکلات جامعه به کار گرفته شود بنابراین باید تعاریف کیفی هم داشته باشیم. شاید لازم باشد در همان دانشگاهها، در خود بدنه دانشگاه مواردی را اضافه کنیم. اگر ما بخواهم خودمان ویژگیهایی را اضافه کنیم غیر از آن مباحثی که در آن شرایط احراز نخبگی هست به نظرم باید حتماً فردی که نخبه هست اول باید هدفمند باشد.
مهری تصریح کرد: هدفمند بودن باعث میشود که در خیلی از زمینهها وقتیکه کاستی را میبیند دنبال این باشد که موانع را رفع کند. فرصتیاب باشد؛ یعنی فرصتهای مختلفی که پیش رویش قرار میگیرد را بتواند خیلی سریع به دست بیاورد. مهمتر اینکه ارزیابی خوب و مناسبی از خودش و دیگران داشته باشد. خطرپذیر باشد. ما نباید در مدارس سمپاد و ... بچهها را به نحوی تربیت کنیم که این انتظار در آنها شکل بگیرد که باید همیشه متوقع از دیگران باشند. البته باید جامعه به نخبگان ارزش لازم را بدهد و جایگاه مناسب آنها را ببیند ولی از اینطرف هم باید این تعامل دوجانبه، عرق ملی و شجاعتی که در تصمیمگیریها باید داشته باشند در این عزیزان از زمانی که وارد دبیرستان میشوند یا از دوران دانشآموزی نهادینه شود. حالا ممکن است در بحثهای شرایط احراز نخبگی نیامده باشد ولی مهم هست که نخبگان ما انگیزه بالا داشته باشند.
این استاد دانشگاه گفت: نخبگان باید خودشان آنقدر انگیزه داشته باشند که افراد دیگر را هم با خودشان به حرکت درآورند. مثل کارآفرینها، از کارآفرین چه انتظاری میرود؟ کارآفرین علاوه بر اینکه برای خودش کسبوکار و اشتغال ایجاد میکند، زمینه را برای اشتغال دیگران هم محیا میکند و باعث حرکت آنها میشود. ما باید در شرایط فرهنگسازی این را در نخبگانمان به وجود بیاوریم. درواقع باید در شخصیت آنها نهادینه شود؛ و مهمتر اینکه باید ایمان قوی هم به آن هدفی که انتخاب کردهاند داشته باشند. این شرایط اجتماعی برای خیلیها ممکن است در جامعه وجود داشته باشد. خیلی از نخبگان ماهم باقی ماندند. اساتید دانشگاه ما و همه عزیزانی که با نخبگان همراه هستند نباید بگویند شما اگر در کشور بمانید بهجایی نمیرسید.
وی گفت: هم اساتید باید کمکها و راهنماییهای لازم را داشته باشند و هم دولت باید بسترسازیهایی را داشته باشد که به لحاظ فرهنگسازی، انگیزهی بالا، اراده قوی و ایمان بالا در نخبگان ما نهادینه شود و بخواهند کمک کنند که کشور را بسازیم. شاید ازنظر بعضی دوستان این شعاری باشد ولی واقعاً نبود این گزینهها باعث کمبود در این کار میشود. به هرحال همیشه یکجایی هست که امکانات بالاتری میدهد و موقعیتهای برتری دارد؛ پس همه این موارد و مؤلفهها کنار هم میتوانند نخبگان را در کشور نگهدارند. ویژگی دیگری که میخواستم اضافه کنم این است که بلد باشند برای خودشان راهبردهای مشخص بنویسند و برنامهریزی کنند. ما میگوییم که نخبهها آیکیو بالایی دارند، علاوه بر آن باید ایکیوی بالایی هم داشته باشند. اگر این دو مورد را داشته باشد راحتتر میتواند بر مشکلاتش غلبه کند؛ و نکته مهم دیگر بحث نظم در امور زندگی هست. واقعاً نظم در امور زندگی از مؤلفههای نخبگی بهحساب میآید و این باید لحاظ شود. علاوه بر اینها فروتنی نخبگان هم مهم است. پس ویژگیهای نخبه فقط صرفاً ویژگیهای کمّی نیست؛ لازم است که این پکیج، پکیج کاملی باشد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه یک سری شرایط احراز نخبگی هست که لازم است یک بازنگری در مورد بعضی از آیتمهای آن مخصوصاً نخبههای دانشگاهی بشود گفت: بخش عمدهای از این شرایط نخبگی برمیگردد به حوزهی دانشآموزی. در مورد این هم من همیشه سؤال دارم چرا باید 100 نفر اول ریاضی و 50 نفر اول تجربی 50 نفر اول علوم انسانی شامل این شرایط باشند؟ باوجود اینکه حتی نفرات شرکتکننده در علوم انسانی بالاتر است. در شرایط احراز نخبگی 100 نفر توی ریاضی 50 نفر توی رشتههای دیگر اگر توی کنکور سرا سری رتبههای بالاتری داشته باشند یکی از شرایط بحث استعداد برتر هست. در شرایط احراز نخبگی آنجایی که میگویید که اینها بالقوه نخبه هستند لازم هست بالفعل هم شود. همین جای سؤال دارد که این عددها چرا متفاوت هستند؟ و آیا ارزش بخش ریاضی دو برابر بخش مثلاً علوم تجربی و انسانی است؟! در شرایط بحث احراز نخبگی یک سری آیتمهایی دارد مثلاً نفرات اول المپیادها باشند، با آنها موافق هستم و اینها به عرصه دانشآموزی برمیگردد.
مهری خاطرنشان کرد: در عرصه دانشگاهی که یک پله بالاتر است چه داریم؟ این هست که به لحاظ کیفی بهتر شود و بهجای اینکه این را کمرنگتر کنیم و معدل را ملاک قرار دهیم مثلاً ببینیم در بحثهای پژوهشی یا تحقیقاتی که دانشجویان انجام میدهند کدام یک توانسته یک مشکلی را از جامعه حل کند. کدام ارتباط مناسبتری با صنعت یا بخشهای مختلف اجتماعی برقرار کرده است و متناسب با پاسخگویی به آن توانسته کاری انجام دهد. فردی که این کار خوب و خلاق را انجام میدهد شاید الزاماً جزو معدلهای خیلی بالایی نباشد ولی کاری که انجام داده است کار خوبی است و نیازی از جامعه را برآورد میکند.
*استاندارد های دانشگاهها در شناسایی نخبگان به چه شکل است؟ آیا این شناسایی از طریق رتبه کنکور انجام میشود یا فعال دانشجویی بودن و یا مقاله نوشتن؟
دکتر دراهکی گفت: ما برای اینکه یک نخبه را شناسایی کنیم باید مجموعهای از ویژگیها را در نظر بگیریم و به قول حافظ (بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی/مقبول طبع مردم صاحب نظر شود) بالاخره فقط معیارهای کمّی معیار شناسایی نخبگان نیستند. حالا دانشگاهها که مخصوصاً ممکن است از بنیاد ملی نخبگان پیروی کنند، معیارهایی مثل رتبه کنکور، المپیاد یا معدل و ... دارند. یکسری معیارهای کمی هستند که نمیشود آنها را کنار گذاشت؛ اما در کنار آن معیارهای کیفی که خانم دکتر هم بهخوبی به آنها اشاره کردند، مثل پشتکار و... لازم است. ما میبینیم در سطح جهانی کسانی موفق بودهاند که از شکست خسته نشدند. بالاخره جوان ماهم ممکن است بارها شکست بخورد و این نیاز به این دارد که اولاً جوان ما خودباوری داشته باشد و از سوی دیگر واقعاً خود دانشگاه یا مسئولین هم اعتماد داشته باشند. بالاخره ممکن است من یک پروژهای یا یک طرحی داشته باشم و بارها به نتیجه نرسم اما خب مطمئنا برای مثال وقتی ما میخواهیم درختی مثل نخل را بکاریم، این درخت چندین سال طول میکشد تا به ثمر برسد. اینطور نیست که بهقولمعروف (باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش/بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش) حداقل باید چهار سال یا پنج سال طول بکشد تا این درختی که ما کاشتیم به ثمر برسد؛ اما وقتیکه به ثمر نشست ثمرش همیشگی و پایدار میماند؛ بنابراین نیاز به اعتماد و زحمت دارد. هم جامعه باید زحمت بکشد و هم دانشگاه.
وی ادامه داد: من احساس میکنم همه جمعیت ما نخبهاند. تمام دانشجویان ما مخصوصاً در دانشگاههای برتر نخبه هستند و این وظیفه دانشگاه و درواقع سازمانهای مرتبط هست که زمینه را فراهم کند که درواقع این استعدادها به ثمر بنشینند و هم امید داشته باشند؛ بالاخره از هدفهای اصلی که استاد یا دانشگاه باید دنبال کند ترویج روحیه جمعگرایی بهجای روحیه فردگرایی است. ما از اوایل انقلاب چیزی که به یاد داریم شهید حسین فهمیده است. چرا شهید حسین فهمیده باید نارنجک به کمر ببندد و زیر تانک برود؟ آیا ارزش فردی برایش مهم بوده یا ارزش جمعی، ملی و میهنی؟ بنابراین از یکسو ما باید ارزشهای میهنیمان را تقویت کنیم. نخبه فقط برای خودش نخبه نیست بلکه برای یک جامعه سودمند است به خاطر همین است که باید دانشجو نخبه را حفظ کنیم. یک نخبه علاوه بر ارزشهای اقتصادی که بر جامعه دارد، ارزشهای اخلاقی هم دارد. علم باید همراه بااخلاق باشد. علم باید همراه با تواضع و فروتنی باشد. به گفته سعدی: «تواضع زگردن نوازان نیکوست/ گدا گر تواضع کند خوی اوست»
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه نخبه ما باید تواضع داشته باشد و این روی نسل اثر میگذارد گفت: او باید دید نسلی، ایستادگی و غیرت داشته باشد. یکی از ویژگی نخبگی غیرت است. دانشگاه برای اینکه علاوه بر معیارهای کمی به معیارهای کیفی هم نظارت داشته باشد باید به ویژگیهایی مانند ویژگیهای اخلاقی و فرهنگی و ارزشی هم دقت داشته باشد.
یکی از وظایف جهاد دانشگاهی؛ ترویج فرهنگ اسلامی در دانشگاه
خانم موسوی در ادامه این میزگرد گفت: ماهیت جهاد دانشگاهی بر بدنهی دانشجویی استوار است. دانشجوها را از جهاد دانشگاهی بگیریم شاید خیلی سرپا نماند. در مورد بحثهای فرهنگی مباحث فرهنگی مختلفی هم در دانشگاه علامه، هم دانشگاههای مختلف داشتهایم. در بخشهای مختلف فرهنگ اجتماعی؛ جشنواره طریق جاوید، جشنواره بهار، همایش مهر باران، همایش پایداری خانواده، همایش تبیین حقوق شهروندی، همایش هجوم خاموش آسیبهای اجتماعی، جشنواره نقش تنفروش، جشنواره طراحی مد و لباس زیبا و مسابقات ملی دانشجویان در سطح دانشگاهی، منطقهای و بعد ملی برگزار میشود که یک سال دانشگاه علامه متولی آن شد. جشنواره داستان کوتاه زایندهرود در بحث فرهنگ دینی و قرآن از فعالیتهای قرآنی هست. مسابقات مختلف بین اللملی قرآن و دانشجویان را داریم؛ جشنواره ملی قرآن دانشجویان، جشنواره مهدویت، جشنواره قرآن و هنر، سوگواره میعادگاه عاشورایی، همایش سیره نبوی و... .
فعالیت جهاد دانشگاهی در حوزه علوم انسانی
این استاد دانشگاه گفت:در حوزه علوم انسانی همانطور که در کل کشور کار شاخصی انجام نشده است در جهاد دانشگاهی هم این اعتراف را دارم که عقب هستیم. در چند سال اخیر ما وارد بحثهای اقدام محور در این حوزه شدیم. در راستای کاهش آسیبهای اجتماعی یک مثالی هم خدمتتان میزنم؛ اینکه میگویم باید تعاملی باشد، فعالیت در حوزه علوم انسانی مستلزم این است خواهانی هم داشته باشد. شما میدانید که به هرحال آنطرف هم افرادی هستند که ما برای آنها این فعالیتها را انجام میدهیم. یکطرفه نمیشود در حوزه علوم انسانی وارد شد.
*مجری: بله برخی مسئولین ما یک مقدار کم لطفی میکنند و شاید چون دغدغه آنها نیست و دغدغه آنها چیزهای مهمتری است. همانطور که از رئیس کمیسیون مجلس خواستیم بیایند و قبول نکردند و گفتند الان این موضوع دغدغه ما نیست. اگر الان دغدغه شما نیست پس کی میخواهد باشد؟!
*مهاجرت نخبگان چه تاثیرات منفی بر جمعیت ما دارد؟
دراهکی در این خصوص گفت: یک مثال ساده بزنم بعد بروم سراغ پیامدها. فرض کنید شما یک فرزندی را به دنیا بیاورید و 17 سال، 18 سال برای او زحمت بکشید و او را خوب تربیت کنید؛ و بعد یکباره این فرزند را از شما بگیرند. خوب به والدین این فرزند چه حسی دست میدهد؟ ما از یکطرف داریم درباره طرح جوانی جمعیت صحبت میکنیم و میگوییم جمعیت ما دارد کم میشود و میزان رشد جمعیت دارد کاهش پیدا میکند. ما آمدیم آنطرف دروازه را باز کردیم و همینطور جمعیتی که برای آن زحمتکشیدهایم و آن را به بار آوردهایم از کشور میرود و این خودش روی پویایی جمعیت تأثیر دارد. ما نباید به یک قشر خاصی محدود شویم. چه کسانی که بهطور قانونی از کشور میروند، چه کسانی که متأسفانه بهصورت غیرقانونی از کشور میروند که در سالهای اخیر هم افزایش پیداکرده است؛ همه اینها سرمایههای جامعه ما هستند. از طرف دیگر مهاجرت علاوه بر اینکه روی پویایی جمعیت اثر میگذارد روی ساختار جمعیت هم اثرگذار است.
وی ادامه داد: از این بابت که کسانی که از کشور میروند جوان هستند؛ جمعیت جوان جمعیتی است که در سن ازدواج و فرزند آوری است. اصلاً خود مهاجرت بهعنوان یکی از متغیرهایی که روی باروری تأثیر دارد توسط جمعیتشناسان مطالعه میشود. سیلندر ترکیب جنسی جمعیت هم به هم میریزد. چه مهاجرتهای داخلی چه مهاجرتهای خارجی. اما بحث مهمتری که در کنار آن ما باید توجه داشته باشیم بحث کیفیت جمعیت است.
این استاد دانشگاه افزود: وقتی درباره نخبه صحبت میکنیم انگار داریم درباره مقام عالم صحبت میکنیم. چون اکثر مهاجران هم تحصیلکردههای دانشگاهی هستند. این افراد میتوانستند علاوه بر تأثیرات علمی تأثیرات فرهنگی و اخلاقی بسیاری در جامعه بگذارند. این صحبت را همه ما شنیدیم که وقتیکه یک عالم میمیرد انگار یک عالم میمیرد. وقتیکه یک نخبه میخواهد از جامعه برود همین موضوع دیگران را هم تشویق به رفتن میکند و همین زنجیره ادامه پیدا میکند. مهاجرت شبکهای شکل میگیرد. وقتی یک نفر میرود میبیند شرایط عالم بهتر است و امکانات بیشتر است، میآید بازگو میکند و بقیه هم میروند. هرچند که دوست نداشته باشد اما وقتی احساس بیعدالتی کند و به آن جایگاهی که میخواهد نرسد، میرود.
*از نظر شما نهادینه کردن بحث مهاجرت و جلوگیری از مهاجرت نخبگان نیازمند به کدام پیش زمینههای جمعیتی است؟
محمود مشفق، مدیر گروه جمعیتشناسی دانشگاه علامه طباطبایی: مهاجرت در یک تعریف ساده متأثر از دو عامل است، یکی دافعههای مهاجرتی و دیگری جاذبههای مهاجرتی. یکسری عوامل دافعه هست که باعث رانش جمعیت میشود و یکسری دافعههای جمعیتی بهطور ویژه روی جمعیت اثر میگذارد. آن عواملی که بهطور ویژه روی نخبگان میتواند تأثیرگذار باشد، میتواند بهعنوانمثال در بحث این باشد که متناسب با تحصیلاتی که به دست آوردهاند از جایگاه و منزلت مناسب در کشور خود برخوردار نباشند. همچنین میتواند عوامل اقتصادی باشد زیرا به هرحال یک نخبه وقتی به مرحله نخبگی میرسد، نود درصد نخبگان به عقلانیت اقتصادی روی میآورند. با توجه به آن تخصصی که برای آن زحمتکشیدهاند و تحصیلاتی که به دست آوردهاند در اینجا موقعیتش بهتر است یا در کشور دیگر؟