به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» با توجه به آغاز نمایشگاه مجازی کتاب تهران دوستداران کتاب و امر مهم کتابخوانی به دنبال پیشنهاداتی برای خرید کتاب و استفاده از این فرصت مناسب هستند که بر آن شدیم چهار کتاب کم حجم که اخیرا ترجمه و روانه بازار نشر شده است را معرفی کنیم تا با مطالعه آن در ایام بارانی و هوای دلپذیر بهمن ماه از لذت مطالعه کتاب هم بیبهره نمانید.
نکته قابل توجه این است که این ۴ رُمان آثار ترجمه شده کوتاهی هستند که خوانندگان می توانند در این ایام با بهره گیری از فرصت های کوتاه بوجود آمده در بین برنامه های روزانه به مطالعه این آثار پرداخته و از آن لذت ببرند و در نهایت این نکته را یادآور می شویم که نمایشگاه مجازی کتاب تهران از روز ۳ بهمن ۱۴۰۰ از طریق پایگاه book.icfi.ir کار خود را آغاز کرده و تا ۱۰ بهمنماه ادامه دارد.
*تعمیر زندگان
کتاب تعمیر زندگان در حوزه ادبیات فرانسه نوشته میلیس دکرانگال و با ترجمه محمدمهدی شجاعی است که توسط نشر برج در 220 صفحع منتشر شده است که حال و هوای مرگ و اهدای عضو را در پی دارد.
تعمیر زندگان داستان ۲۴ ساعت از زندگی تمام افرادی است که بعد از مرگ مغزی سیمُن بهنحوی درگیر او میشوند. پدر و مادرش، جراحان، پزشکها و پرستاران بیمارستان، بیماری که به قلب او نیاز دارد، خانوادهی آن بیمار و پزشکان بخش اهدای عضو.
تعمیرِ زندگان رمانِ پیوند قلب است. چون شعری حماسی، اشخاص و مکانها، اصوات و اعمال را به هم میآمیزد، در بیستوچهار ساعت هر لحظه یکی از اینها رخ مینماید و دیگری محو میشود و باز از نو. رمانِ اضطراب و صبر، سرعتهای دلهرهآور و مکثهای تأمل برانگیز. راویِ ماجرایی غامض، هم جمعی و هم شخصی، که در آن قلب، ورای کارکرد جسمانی خود، همچنان جایگاه احساسات است و نماد عشق.
*برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو
کتاب برخورد تمدن ها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو نوشته عماره لخوص نویسنده الجزایری الاصل است که در ایتالیا بزرگ شده است و تحصیلات او در حوزه مردم شناسی است که در 132 صفحه با ترجمه شروین جوانبخت توسط نشر خوب به زیور طبع آراسته گردیده است.
این کتاب یک داستانه شبه پلیسی دارد و یک آپارتمانی است در روم که عمده ساکنان آن مهاجران مختلف هستند و یک جنازه ای از اعضای آپارتمان در آسانسور پیدا می شود و در ادامه داستان در پی این اتفاق شکل می گیرد و کتاب روایت های مختلفی دارد.
تصویر میدان ویتوریو در مرکز شهر رم یکی از بدیعترین تصویرهاییست که در حافظهی تصویری ما باقی مانده است، آن هم به واسطهی حضور دوربین زنده و گیرای بزرگترین فیلمسازان همهی دورانها: روبرتو روسلینی، ویتوریو دسیکا، لوکینو ویسکونتی، فدریکو فلینی و میکلآنجلو آنتونیونی و ... . میدانی که در قرن نوزدهم برای بزرگداشت ویکتور امانوئل دوم، پادشاه و بنیانگذار ایتالیای امروز، ساخته شد و در اواسط قرن بیستم یکی از پررونقترین میدانهای شهر رم بود. این میدان و محلهی بزرگ پیرامونش، از دههی هفتاد قرن بیستم، آرامآرام به محل اسکان و تجمع مهاجرین فقیر و حاشیهنشینها تبدیل شد و در قرن بیستویکم دیگر مملو از چینی، آفریقایی، ترک، کرد، عرب و فارس و ... شده که در فضایی عجیب و در بسیاری مواقع آخرالزمانی، یک اجتماع انسانی محروم از حداقلهای شهروندی را تشکیل دادهاند. اگر مستند «میدان ویتوریو» ساختهی «ابل فرارا» را ببینید، سفری به تاریخ و امروز این محله خواهید داشت و پسازآن، کتاب «برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو» نوشتهی عماره لخوص، کمکتان میکند لایههای درونیتری از این اجتماع بیصدایان را لمس کنید. رمانی که ماجرای قتلی در ساختمانی مهاجرنشین را مبنای قصهاش گذاشته و همه را به گفتوگویی چندزبانه و چندفرهنگی دعوت میکند. تلخند جاری در همهی این گفتوگوها که قرار است راز قتلی را فاش کنند، اهمیت صدا دادن به کسانی که هیچکس صدایشان را نشنیده و نمیشنود، هویدا میسازد. برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو، یک قومنگاری متکثّر و کوتاه است که نکبت ریشه دوانده در تاروپود مسئلهی مهاجربودن را از گذشته تا آینده، روایت میکند.
*کتاب صبح روز یادبود
کتاب صبح روز یادبود نوشته آلیستر مک لاود، زاده ی ۲۰ جولای ۱۹۳۶ و درگذشته ی ۲۰ آپریل ۲۰۱۴، رمان نویس، نویسنده ی داستان کوتاه و استاد دانشگاه کانادایی است. او دکترای خود را در رشته ی نویسندگی گرفت و حدود سه دهه در حوزه ی ادبیات انگلیس فعالیت داشت و بیست داستان کوتاه و یک رمان را به رشته ی تحریر درآورده است و این اثر از آلیستر مک لاود در 65 صفحه با ترجمه پژمان طهرانیان توسط انتشارات کتاب کنج به چاپ رسیده است.
نویسنده با هدف نشان دادن تاثیرات بعد از جنگ و چیزهای جامانده از آن، به روایت داستان سه نسل از مردان یک خانواده می پردازد، کتاب روایتگر داستان دیوید مک دانلد است که بیشتر از پنجاه سال از حضورش در جبهه های جنگ می گذرد اما اثراتش همچنان بر زندگی خود، پسر و نوه اش باقی مانده است.
در قسمتی از این کتاب آمده است: در بحبوحه ی آن بلاتکلیفی ها بود که دیوید در سال ١٩۴٢ در ارتش نام نویسی کرد. خبر داشت که مردهای متأهل از خدمت معاف اند، ولی این را هم می دانست که بستگان مردان متأهل از دولت چک می گیرند. زنش که دوباره حامله بود، با این که گفت دلش برای او تنگ می شود، به مزایای رفتن او و پولی که به خودش می رسید هم اشاره کرد. هردو خیال می کردند جنگ خیلی بیشتر از آن طول نمی کشد. به هرحال، سه سالی از شروعش گذشته بود و فاجعه ی دی اِپ هم تازه اتفاق افتاده بود
هنوز هم شور و حال میهن دوستی در فضا موج می زد و استدلال ها، هم در موافقت و هم در مخالفت با سربازگیری، همچنان به شدت تمام ادامه داشت. دفترچه های ارزاق عمومی در راه بودند. دیوید شنیده بود که هر نفر می تواند در رستوران یا یک فنجان چای بخورد یا یک فنجان قهوه و نه بیشتر. و چون به ندرت به رستوران می رفت، این خبرها برایش مهم نبود
این را هم می دانست که قدیم ترها، خیلی قدیم ترها، در ارتفاعات اسکاتلند هم جوان هایی مثل خودش، به خاطر تاریخ شان و به خاطر جغرافیاشان و البته بیش از هر چیز به خاطر آن که فقیر بوده اند، همیشه به جنگ می رفته اند
برای گذراندن دوره ی آموزشی به نیوگلاسگو رفت. آنجا بعضی ها بودند که لهجه ی گالیک اش را مسخره می کردند. یاد گرفت منظم رژه برود و مسلسل سبک را در شصت ثانیه باز و بسته کند
حقوقش را به زنش واگذار کرد. با هم به این نتیجه رسیده بودند بهترین کار این است که زن بازگردد و با مادر و پدرش زندگی کند. با این که آنجا خیلی شلوغ بود، زن آرامش بیشتری داشت و خواهرهایش هم در انجام وظایف مادرانه کمکش می کردند.
*کتاب ژنرال دلا روره
کتاب ژنرال دلا روره نوشته ایندرو مونتانللی با ترجمه وازریک درساهاکیان در 96 صفحه توسط انتشارات فرهنگ نشر نو چاپ و روانه بازار شده است.
سرآغاز ماجرای ژنرال دلا رُوِره به قلم ایندرو مونتانللی روزنامهنگار و تاریخدان سرشناس ایتالیایی که به رویکرد خاص تاریخنویسی در کتابهایی چون تاریخ یونانیان و تاریخ رم شناخته میشود. مونتانللی یکی از بزرگترین روزنامهنگاران ایتالیایی قرن بیستم بود و در سال ۲۰۰۰ از طرف بنیاد بینالمللی مطبوعات در فهرست ۵۰ نفره قهرمانان آزادی مطبوعات قرار گرفت.
همهی آنهایی که ۷ اکتبر ۱۹۵۹ در جشنوارهی ونیز موفق به تماشای «ژنرال دلاروره» ساختهی «روبرتو روسلینی» شدند، با احساساتی گونهگون و درعینحال بهغایت ژرف، از ابتدا تا انتها با فیلم همراه بودند و بدون شک تا پایان عمر خاطرهی عظیم تماشای آن را فراموش نکردهاند. داستانی که بر پایهی مشاهدات شخصی ایندرو مونتانللی شکل گرفته بود و با همکاری جمعی که هرکدامشان وزنهای در تاریخ ادبیات و سینما هستند یعنی سرجیو آمیدی، دیهگو فابیری، روبرتو روسلینی، ویتوریو دسیکا، کارلو کارلینی، ویتوریو کارپریلی و ... تبدیل به یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما شد. از فیلم بینهایت بزرگ و درخشان روسلینی که بگذریم، کتابی که ایندرو مونتانللی نوشته، خود به تنهایی یکی از نمونههای درخشان ترکیب خاطرهنگاری و داستان است که موجب شده ژنرال دلاروره به یکی از مثالیترین شخصیتهای تاریخ ادبیات بدل شود. بین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ که فالانژهای فاشیست موسیلینی در اتحادی ویرانگر با ارتش نازی دست به سرکوب همهی آزادیخواهان و پارتیزانهای جبههی مقاومت ایتالیا میزد، از هر ترفندی برای مهار جبههی مقاومت استفاده میشد. رمان ژنرال دلاروره دربارهی یکی از همین ترفندهاست: دزد کلّاشی اجیر میشود و برای رسوخ به هستههای مقاومت و جاسوسی از دستگیرشدگان، به زندان فرستاده میشود و این آغاز ماجراییست که نشان میدهد لحظههای بزرگ فقط مختص قهرمانان نیست و احساسات اصیل انسانی، عشق به میهن و ایمان به حقیقت، میتواند از پستی و دنائت، زیباترین و کاملترین آزادگیها را بسازد و به جهان فرورفته در کثیفترین مناسبات قدرت، جلوهای دهد که نتوان به این رویا پشت کرد که روز برخواهد آمد: پس از ظلمت، نور... .
*گزارش از سجاد باقری