تاریخ انتشار: چهارشنبه 1402/09/08 - 18:57
کد خبر: 489362

مراسم عروسی دانشجوی نخبه در سالن غذاخوری دانشگاه!

مراسم عروسی دانشجوی نخبه در سالن غذاخوری دانشگاه!

پژوهش‌های دکتر مجید شهریاری در حوزه فیزیک هسته‌ای توانست سرویس‌های امنیتی آمریکا و رژیم‌صهیونیستی را به ستوه درآورد؛ تا جایی که نقشه ترورش را طراحی کنند. ۸ آذر سالروز شهادت این دانشمند هسته ای فرصتی به دست ما داد تا با همسرش گفت و گویی کوتاه داشته باشیم.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از همشهری، نامش لرزه به اندام دشمن می انداخت با این حال میان مردم تا قبل از شهادتش گمنام بود. مردی که تمام عمرش را صرف تحصیل علم و آموزش کرد تا بتواند کشورش را بین دیگر کشورهای دنیا سرافراز کند.

فعالیت‌های او در عرصه فیزیک هسته‌ای عاملی شد برای به رخ‌کشیدن اقتدار علمی ایرانیان. پژوهش‌های دکتر مجید شهریاری در حوزه فیزیک هسته‌ای توانست سرویس‌های امنیتی آمریکا و رژیم‌صهیونیستی را به ستوه درآورد؛ تا جایی که نقشه ترورش را طراحی کنند.

۸ آذر سالروز شهادت این دانشمند هسته ای فرصتی به دست ما داد تا با همسرش دکتر بهجت قاسمی که استاد دانشگاه شهید بهشتی است گفت و گویی کوتاه داشته باشیم.

باورم نمی شد از من خواستگاری کند

دانشجوی سال‌اول کارشناسی ارشد بود اما نورچشمی استادان. اطلاعات علمی بالای او باعث شده بود بعضی از دانشجویان برای رفع مشکل درسی خود سراغ او بروند. یکی از همان‌ها بهجت قاسمی بود که در دانشگاه صنعتی شریف دانشجوی سال آخر کارشناسی‌ارشد فیزیک هسته‌ای بود. او باید مبحث برنامه‌نویسی کامپیوتر را آماده می‌کرد. دوستان به او پیشنهاد دادند که از شهریاری کمک بگیرد و همین باعث آشنایی آنها شد. دکتر بهجت قاسمی از آغاز زندگی مشترک شان اینطور می گوید: «مجید از بهترین‌های دانشگاه بود؛ جوانی محجوب و مؤدب. متانتی که داشت در بین دانشجویان زبانزد بود. بی‌دریغ به بچه‌ها کمک می‌کرد. به‌عنوان هم‌دانشگاهی برایم قابل احترام بود اما هیچ وقت تصور نمی‌کردم که از من خواستگاری کند. من ۲ سال از مجید بزرگ‌تر بودم. همیشه دلم می‌خواست مردی همسرم شود که از من چند سالی بزرگ‌تر باشد و بتواند تکیه‌گاهم باشد. تا اینکه یکی از دوستان مشترکمان واسطه شد و گفت که شهریاری برای خواستگاری از شما اجازه می خواهد. من هم تنها یک خواسته داشتم آن هم این بود که در زندگی صداقت داشته باشد. همیشه می گفت دوست دارم جوری زندگی کنیم که نه تنها برای حل مشکلات‌مان به کسی مراجعه نکنیم بلکه دیگران برای حل مشکل شان پیش ما بیایند.»

مراسم عروسی در سالن غذاخوری دانشگاه!

شروع زندگی شان به اندازه ساده بود که تصورش برای بسیاری از جوان های امروزی باورنکردنی است. مراسم عروسی خود را در سالن غذاخوری دانشگاه برگزار کردند؛ آن هم با حضور جمعی از دوستان و همکلاسی‌ها. در پایان هم عروس و داماد به‌ سوئیتی که در خوابگاه دانشجویی به آنها داده بودند رفتند؛ یک اتاق ۱۲ متری با کمترین امکانات. دکتر قاسمی به آن روزها اشاره می کند: «مجید با چند پایه و یک ورقه چوب طاقچه‌ای درست کرد که آینه و شمعدان‌مان را روی آن گذاشتیم. ۲ تا پشتی داشتیم و ۲ تا پتو. یک‌بار دکتر صالحی و دکتر غفرانی که استادمان بودند با همسرانشان به خوابگاه آمدند. مهمان ما بودند. بعد از جمع‌کردن سفره غذا درباره مسائل هسته‌ای صحبت کردیم. در خوابگاه کامپیوتر را روی میزهای قدیمی چرخ‌خیاطی گذاشته بودیم. فقط یک صندلی داشتیم یک‌بار پسر دکتر عباسی می‌خواست به خوابگاه بیاید. دکتر به او گفت اگر می‌آیی یک صندلی همراه خودت بیاور! من فقط یک صندلی دارم.»

وقتی دانشمند هسته ای برای همسرش حافظ می خواند

بعد ها توانستند با قرض و وام خانه کوچکی بخرند. تولد محسن و زهرا هم رنگ دیگری به زندگی دانشجویی آنها داد. دکتر قاسمی از روزهای شیرین زندگی با همسرش می گوید: «از خواندن دیوان حافظ لذت می‌برد و گاهی اشک روی گونه‌هایش روان بود. بعضی وقت‌ها دلش می‌خواست من را هم شریک کند. می‌آمد آشپزخانه و شروع می‌کرد به خواندن. من هم ظرف می‌شستم. طوری رفتار می‌کردم که یعنی گوشم با تو است. یک‌بار قابلمه را زمین گذاشتم و نشستم؛ گفتم بخوان. این یک بیتش را دوباره بخوان. خیلی باتوجه به او گوش دادم. شاید احساس می‌کرد که من هم یک ذره می‌فهمم، خوشحال می‌شد. همیشه به خدا می‌گفتم چه شد که مجید را سر راه من قرار دادی. عادت به خواندن قرآن به‌صورت ترتیل و به سبک استاد پرهیزگار داشت. صدای قشنگی هم داشت.»

ترور دانشمند هسته ای در در بلوار ارتش

۸ آذر سال‌۱۳۸۹ دکتر شهریاری در حالی که با همسرش در ماشین به سمت محل کارشان می رفتند مورد سو قصد یک موتور سوار قرار گرفتند. همسر شهید از تلخ ترین روز زندگی اش می گوید: «در بلوار ارتش ترافیک شدید بود و راننده دکتر مجبور بود به آرامی حرکت کند. در این حین موتورسواری خود را به ماشین نزدیک کرد. وقتی دور شد آنتن کوچکی روی ماشین دیدم. راننده هم آن را دید و گفت سریع از ماشین بیرون بروید. خودش پیاده شد. من هم پیاده شدم. سعی کردم در را برای مجید باز کنم اما متأسفانه بمب منفجر شد و به گوشه‌ای پرتاب شدم. مجید جلوی چشمانم پر کشید.»

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
آخرین وضعیت کیفیت هوای تهران
چطور یک روزه گواهینامه موتورسیکلت بگیریم؟
تیم جدید فرهاد مجیدی مشخص شد؟
حمله پهپادی مقاومت عراق به حیفا
جزییاتی از حمله پهپادی به یک میدان گازی در سلیمانیه عراق
تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
سقوط مرگبار مینی‌بوس به دره باغملک
مخالفت پارلمان آلمان با پیشنهاد تحریم سپاه پاسداران
والیبال ایران چگونه المپیکی می‌شود؟
مقام سابق موساد: ایران با دور زدن تحریم‌ها ۸۰ میلیارد دلار ذخیره کرد
سرنگونی پهپاد پیشرفته آمریکا در سواحل یمن
گفت و شنود/ آب شد!
صفحه نخست روزنامه‌های شنبه ۸ اردیبهشت
از ییل تا هاروارد یک‌صدا برعلیه اسرائیل
زیباترین بازی سال / خداحافظی پرسپولیس با جام حذفی
دانشگاه‌های آمریکا یکپارچه بر علیه رژیم صهیونیستی +فیلم
دفتر بن‌گویر بیانیه داد
لحظه تصادف و واژگونی خودروی وزیر امنیت داخلی اسرائیل +فیلم
زخمی شدن وزیر امنیت داخلی اسرائیل پس از واژگونی خودرو +فیلم
کاهش عجیب بودجه آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۳
وزیر تندروی اسرائیلی تصادف کرد +فیلم
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top