تاریخ انتشار: چهارشنبه 1402/12/16 - 15:30
کد خبر: 498482

سرنوشت تلخ زنی که عاشق پسر دبیرستانی شد

سرنوشت تلخ زنی که عاشق پسر دبیرستانی شد

زنی با مراجعه به مددکاری اجتماعی پلیس از مشاوران این مرکز برای نجات زندگی مشترکش کمک خواست.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛  زن ۴۰ ساله با بیان اینکه از رفتارهای شوهرم خسته شده‌ام و گاهی با افکار احمقانه حتی به خودکشی می‌اندیشم درباره سرگذشت پرفراز و نشیب خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: پدرم که در امور تبلیغی و فرهنگی فعالیت داشت، هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد با کسی معاشرت و دوستی داشته باشم. از سوی دیگر هم به درس و تحصیل اهمیت زیادی می‌داد، به گونه‌ای که یک بار به خاطر ضعف در درس ریاضی چنان با مشت به بینی‌ام کوبید که مدت‌ها از درد و خونریزی آن رنج می‌بردم.

مادرم نیز بعد از دنیا آمدن خواهر کوچک‌ترم دچار بیماری عضله شد و به سختی امور زندگی را انجام می‌داد. در این شرایط به ناچار رشته علوم انسانی را انتخاب کردم و در یکی از دانشگاه‌های تهران پذیرفته شدم، اما پدرم مرا به دانشگاه آزاد فرستاد تا در مشهد ادامه تحصیل بدهم و با دیگران ارتباط نداشته باشم. من هم که دختری فعال و پر جنب‌وجوش بودم در بسیاری از فعالیت‌های امور دانشجویی دانشگاه فعالیت داشتم و جلسات و همایش‌های دانشجویی را برگزار می‌کردم.

در یکی از همین روزها پسری که هنوز در سال آخر دبیرستان درس می‌خواند، به دانشگاه آمد و در برگزاری یک مراسم به من کمک کرد. از آن روز به بعد حامد همواره به دانشگاه می‌آمد و مصمم بود در رشته پزشکی پذیرفته شود. او از من کوچک‌تر بود و من هم با کمک استادانم سعی می‌کردم به او کمک کنم به خواسته‌اش برسد.

مادر حامد که متوجه ارتباط ما شده بود چند بار به دانشگاه آمد و سر و صدا راه انداخت، ولی استادم به او اطمینان داد که این ارتباط فقط کاری است و از من دفاع کرد. چند ماه بعد حامد مرا در حالی از استادم خواستگاری کرد که من در شوک فرو رفتم چراکه باورم نمی‌شد او عاشق من شده باشد.

از سوی دیگر هم خیلی به مادرش وابسته بود و این ماجرا به یک شوخی بیشتر شبیه بود جو مادر حامد از من نفرت داشت. به همین خاطر مدتی به دانشگاه نرفتم تا مرا فراموش کند و از خیر این عشق هیجانی بگذرد، ولی حامد آنقدر به دوستان و استادانم اصرار کرد که بالاخره به تنهایی به خواستگاریم آمد. پدرم نیز بعد از تحقیق اندکی متوجه شد که فامیلی دوری هم با ما دارند.

بعد از این ماجرا ارتباط من و او نزدیک‌تر شد و من همه کارهای حامد را انجام می‌دادم و به او کمک می‌کردم و با او درس می‌خواندم. مادرش هم وقتی دید حامد فقط به دنبال درس و کنکور است، خوشحال به نظر می‌رسید تا اینکه بالاخره او در رشته پزشکی پذیرفته شد.

حالا دیگر من برای او برنامه‌ریزی می‌کردم و حتی تصمیم می‌گرفتم که چه غذایی بخورد یا چه لباسی بپوشد و چه حرفی بزند! حامد هم فقط به خواسته‌های من عمل می‌کرد و خودش هیچ تصمیمی نمی‌گرفت.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
کدام سرورهای HPE برای سازمان شما مناسب هستند؟
صعود تاریخی افغانستان به جام جهانی فوتسال
کلاس‌های دانشگاه‌ها امروز به مدت ۲ ساعت تعطیل شد
اولین تصاویر از لحظه شلیک جدیدترین پهپاد انتحاری سپاه +فیلم
زمان ثبت‌نام کلاس اولی‌ها اعلام شد
جزئیاتی از برگزاری انتخابات ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
بازداشت قطاری دانشجویان معترض آمریکایی +فیلم
بازارگردانی در اختیار بورس و فرابورس قرار گرفت
لحظه حمله پلیس به تحصن‌کنندگان در دانشگاه واشنگتن +فیلم
دانشجویان یونانی هم به‌ پا خاستند +فیلم
تجمع دانشگاهیان سراسر کشور در حمایت از خیزش دانشجویان در آمریکا
بشاگرد چگونه بشاگرد شد؟ +فیلم
هشدار هواشناسی درباره سامانه بارشی جدید
کلاس‌های پیام نور امروز به مدت ۲ ساعت تعطیل شد
رقابت ۱۲ هزار داوطلب در پنجاه و یکمین دوره آزمون دستیاری پزشکی
شروط معافیت از مالیات بر عایدی سرمایه در انتقال املاک تعیین شد
امکان تحصیل دختران متأهل در مدارس روزانه
ورود یک واکسن خوراکی به برنامه واکسیناسیون کودکان
روایت جالب وزیر راه پاکستان از استقبال مردم از رئیسی
بارش‌ ها ادامه دارد/ کاهش نسبی دما در روزهای پایانی هفته
آرامش بازار نفت و افول قیمت طلا تا چه زمانی ادامه دارد؟
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top