به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از محمدمهدی شفایی*/// نشست بریکس هفته گذشته در کازان روسیه برگزار گردید که در آن رییس جمهوری روسیه با همراه داشتن پولی عجیب و غریب، برگی جدید از نقش و کارکرد بریکس را برای کشور های عصو ورق زد.
این پول جدید که قرار است کشور های عضو این سازمان بینالمللی، به وسیله آن تعاملات اقتصادی خود را به پیش ببرند، در برههای از تاریخ در حال ارائه شدن است که این پیام تقابل با هژمونی غرب و پایان سلطه دلار را مخابره مینماید.
هژومونی در جهان
حال باید پرسید نقش این واحد پولی جدید در جهان چه چیزی میباشد؟ و اصلاً چرا بریکس تشکیل شد و این رویکرد تقابلی را در برابر ایالات متحده در پیش گرفته است؟
در جهانی به سر میبریم که در آن هژمونی ایالات متحده، امروز دیگر بازتاب سابق و تک قطبی را ندارد و این مسئله به خوبی توسط رقبای آن به خوبی درک میشود. اگر بخواهیم درباره نظم لیبرالی و همچنین برنامه ریزی های ایالات متحده در جهان کمی مطاله و بررسی انجام بدهیم این مسئله را در مییابیم که بیش از 60 سال ایالات متحده آمریکا با برنامه هایش و همچنین دنباله گیری نظم ایجاد شده پس از جنگ جهانی دوم، سهی داشته است تا به عنوان یک رهبر در جهان امروز حضور یابد. رویکرد های کشور های مختلف نیز عمدتاً یا پیروی از نظم ارائه شده ایالات متحده بوده است و یا آنکه سعی در ایجاد رویکرد های رقابتی برای تشکیل این نظم داشتهاند.
در زمانی کوتاه پس از فروپاشی شوروری نیز ایالات متحده، رقیب ایدئولوژیکی خود در جهان را از دور خارج شده دید و در این مسیر رویکرد ایالات متحده نیل به یک جهان تک قطبی با رهبری خود آمریکا و ایجاد یک هژمونی در جهان بود.
این رویکرد در بسیاری از رویداد ها و اتفاقات رخ داده در دنیا من جمله حملات 11 سپتامبر و...، به شکلی یکجانبه توسط خود آمریکا به پیش رفت و در نهایت نیز در چنین رفتاری هم همراهان ایالات متحده در برابر رفتار ایالات متحده دچار تردید شدند و هم رقبا در ایجاد هم افزایی و تقویت آن در جهان سیاست های خود را به پیش بردند.
با قوت گرفتن رقبای ایالات متحده، از جمله چین و روسیه و حتی رقبای منطقهای ایالات متحده آمریکا از جمله جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده با پشروی در خصوص تحریم های یکجانبه بیشتر و همچنین جلوگیری از قوت گرفتن رقبا ادامه یافت و در پس این رویکرد رقبای ایالات متحده نیز نظام های جدیدی را به جهان پس از ایالات متحده معرفی کردند. بریکس و شانگهای در این پارادایم نمونه هایی از چنین رفتار هایی هستند.
جهانی خسته از نظام فعلی
چین که به عنوان یک رقیب جدی اقتصادی در دنیا دارد جای ایاالات متحده را میگیرد و روسیه نیز رویکرد نظامی و امنیتی خود را در جنگ اوکراین به رخ نظام غربی و ناتو میکشد، این کنش و رویکرد را در تقابل با سیاست های یکجانبه ایالات متحده اعمال نموده اند.
طبیعتاً با چنین رویکردی جهان خسته از نطام فعلی در تعامل بینالمللی، دنباله گیری نظمی جدید را برای جلوگیری از یکجانبه گرایی ایالات متحده، یا حداقل ایجاد توازن قوا در برابر این غول اقتصادی و نظامی در پیش میگیرد. با افول قدرت اقتصادی دلار و از طرفی ایجاد شکاف های طبقاتی و اجتماعی در ایالات متحده آمریکا، نقش کشورهای ضد امپریالیستی در جهان بیش از پیش شد و در عین حال توازن قوا نیز به طریقی خبر از ایجاد دوران گذاری در نظم بینالملل میداد.
با وقوع طوفانالاقصی در فلسطین اشغالی، این دوران گذار بیش از پیش در جهان نمود یافت چرا که حماس به عنوان گروهی کوچک در برابر یکی از قدرتمندترین ارتش ها و همچنین سازمان های امنیتی در دنیا قد علم کرد و حتی برنامه های هم اندیشی و طرح و برنامه معامله قرن و تعامل کشور های عربی با رژیم صهیونیستی را به هم ریخت.
این کنش که از سمت یک گرروه سیاسی و نظامی با قدرتی محدود در برابر قدرتمندان جهان کنشی اینچنینی را رقم زد، بیش از پیش نظم بینالمللی را بهم ریخت و به گذار از این دوران بیش از پیش دامن زد.
ایجاد نظمی نوین در جهان که ظلوع قدرت را از شرق دنیا خبر میدهد طبیعتاً نیازمند رویکردی برای تعمالات اقتصادی است که شانگهای و بریکس برای رسیدن به چنین هدفی شکل گرفتند. باید دید در آیندهای نه چندان دور سناریو های مرتبط با قوت گرفتن بریکس و کشور های عضو آن ادامه خواهند یافت و یا آنکه دوباره ایالات متحده با دنیای قدرت تعاملاتش را بهبود میدهد؟
این سوالی است که در جهان آینده، کشور هایی که میخواهند دارای نقش باشند باید از خود بپرسند و آن را مورد بررسی و تحلیلی ویژه قرار دهند.
*دبیر کمیته بینالملل اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل