به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ پلاتو هنر، سینما هنر تصویر و روایت است؛ هنری که توانسته در طول تاریخ، لحظات بینظیر و فراموشنشدنیای را پدید آورد تا که این هنر، جزو اساسیترین و بنیادینترین قسمتهای زندگی هر انسانی قرار بگیرد. در این بین برخی از سکانسهای سینمایی نه تنها در دل تاریخ سینما جاودانه شدهاند، بلکه با تسلط بر تمام اجزای داستانی، قاببندی و نگاه حرفهای کارگردانان تاثیرات عمیقی بر تماشاگران و منتقدان گذاشتهاند. در این گزارش، به معرفی 3۰ تا از بهترین سکانسهای تاریخ سینما که از نظر هنری، مفهومی و تاثیرگذاری، جزء بهترینها محسوب میشوند، میپردازیم.
سکانس آغازین «پدرخوانده» (The Godfather) - 1972
کارگردانی: فرانسیس فورد کاپولا
این سکانس با حضور ویتو کورلئونه (مارلون براندو) در نقش پدرخوانده آغاز میشود و قدرت، انتقام، و وفاداری را به شکلی آرام و هوشمندانه معرفی میکند. دیالوگهای کوتاه و اثرگذار، بیننده را بلافاصله در فضای دنیای مافیای فیلم قرار میدهند.
سکانس سفر به فضا «2001: ادیسه فضایی» (A Space Odyssey: 2001)
کارگردانی: استنلی کوبریک
سکانس انتقال انسان به فضا در این فیلم، یکی از بهترین مثالهای سینما در استفاده از فضای خالی، موسیقی و تصویر برای انتقال مفاهیم فلسفی و تکامل بشری است. این صحنه از سینمای علمی-تخیلی به یک نماد جهانی تبدیل شده است.
سکانس نمایش دایناسورها «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) - 1993
کارگردانی: استیون اسپیلبرگ
اولین ظهور دایناسورها در این فیلم با استفاده از جلوههای ویژه پیشرفته در عصر خود، لحظهای تاریخی در سینما به حساب میآمد. واکنشهای شخصیتها و هیجان در چهرههای آنها، حس ترس و شگفتی را در تماشاگران ایجاد میکرد. چراکه پیشاز این فیلم انسانها هیچ تصوری ویژهای از مواجهه انسان با این گونه از موجودات را نداشت و همین امر موجب شگفتی انسان مدرن میشود.
سکانس دوئل نهایی «خوب، بد، زشت» (The Good, the Bad and the Ugly) - 1966
کارگردانی: سرجیو لئونه
این سکانس که در آن سه شخصیت اصلی در یک دوئل نهایی در یک شهر کوچک رو در روی هم میایستند، نمونهای بینظیر از ایجاد تنش و استرس در سینمای وسترن است. موسیقی انیو موریکونه و نماهای نزدیک، شدت اضطراب و هیجان را برای بیننده دو چندان میکرد.
بیشتر بخوانید:
سکانس خروج از رستوران در «سرگیجه» (Vertigo) - 1958
کارگردانی: آلفرد هیچکاک
در این سکانس که یکی از شناختهشدهترین لحظات فیلم «سرگیجه» است، شخصیت اصلی، جیمز استوارت، در حالی که در حال تعقیب یک زن است، از یک رستوران خارج میشود. به دلیل طراحی هوشمندانه دوربین و نورپردازی، این سکانس به شکلی بینظیر اضطراب و وسواس شخصیت را نشان میدهد. این لحظه، ترکیب شجاعت کارگردانی هیچکاک و اهمیت روانشناسی شخصیتها در فیلمهای او را به خوبی به نمایش میگذارد و بهعنوان یک نقطه عطف در سینما شناخته میشود.
سکانس دوئل در «جایی برای پیرمردها نیست» (No Country for Old Men) - 2007
کارگردانی: برادران کوئن
در این سکانس، دو شخصیت اصلی، آنتون چیوگیر (خاویر باردم) و لولاند چیسام (جاش برولین) در یک دوئل نفسگیر در صحرای تگزاس به مبارزه میپردازند. سکوت و تنش در این صحنه باعث میشود که لحظات آن به طور غیرقابل فراموشی در ذهن بیننده باقی بماند.
سکانس فرار از زندان «رستگاری در شاوشنگ» (The Shawshank Redemption) - 1994
کارگردانی: فرانک دارابونت
اندی دوفرین، شخصیت اصلی فیلم، در این سکانس از زندان فرار میکند. از طریق یک سیستم فاضلاب به بیرون از زندان میرود و در لحظهای تاریخی آزادی را تجربه میکند. این سکانس نمادی از رهایی از محدودیتها و امید به آینده است.
سکانس هزار سال در یک روز در «شهر فرشتگان» (City of Angels) - 1998
کارگردانی: براد سی. آندرسن
در این سکانس، جولیان و نیکولاس که درگیر رابطهای پرتنش هستند، در آستانه یک انتخاب بزرگ قرار میگیرند. این سکانس به خوبی تنشهای عاطفی میان شخصیتها را به تصویر میکشد و فضای رمانتیک و در عین حال غمانگیز فیلم را معرفی میکند.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی
سکانس تراژدی «رنگ ارغوانی» (The Color Purple) - 1985
کارگردانی: استیون اسپیلبرگ
در این سکانس، شخصیت سلار (هوپی گلدبرگ) بهطور شدید احساسی با گذشتهاش روبهرو میشود و لحظات اندوهبار زندگیاش را بازخوانی میکند. این صحنه پر از احساسات رنج، مبارزه و امید است.
سکانس غرق شدن کشتی «تایتانیک» (Titanic) - 1997
کارگردانی: جیمز کامرون
سکانس معروفی که در آن کشتی تایتانیک در حال غرق شدن است و شخصیتهای جک و رز در آغوش یکدیگر قرار دارند، نماد عشق و فداکاری است. این صحنه، با استفاده از جلوههای ویژه و دراماتیک، یکی از معروفترین لحظات تاریخ سینما را خلق کرده است.
سکانس نهایی نبرد بزرگ در «گلنگری گلنروس» (Glengarry Glen Ross) - 1992
کارگردانی: جیمز فولی
این سکانس که در آن شخصیتها در میانه یک بحران شغلی و زندگی قرار دارند، نماد بحرانهای روانی و مشکلات انسانی در جامعه سرمایهداری است. دیالوگهای سریع و شدید، نمایانگر مشکلات و استرسهای شخصیتها هستند.
سکانس سفر به خواب در «تلقین» (Inception) - 2010
کارگردانی: کریستوفر نولان
در این سکانس، که در آن درون ذهن انسانها واقعیت و خواب به هم میریزند، نولان توانسته است مفهومی پیچیده از خواب و واقعیت را به شکلی بصری و شگفتانگیز به نمایش بگذارد.
سکانس لحظه نجات ماتیلدا در «لئون حرفهای» (Léon: The Professional) - 1994
کارگردانی: لوک بسون
در این سکانس، لئون (ژان رنو) که یک آدمکش حرفهای است، ماتیلدا (ناتالی پورتمن) را از دست نیروهای پلیس فاسد نجات میدهد. این صحنه، که به طور ویژهای هیجانانگیز و پرتنش است، در عین حال احساسات انسانی و ارتباط عاطفی میان دو شخصیت را نیز به شدت به نمایش میگذارد. استفاده از دوربین ثابت و تمرکز بر جزئیات، همراه با موسیقی در پسزمینه، سکانس را به یکی از لحظات برجسته و به یادماندنی فیلم تبدیل کرده است. این لحظه نه تنها نمایانگر رابطه خاص لئون و ماتیلدا است، بلکه در آن لئون برای نخستین بار در خود رهایی از خشونت و نشان دادن عمق انسانیاش را تجربه میکند.
سکانس شکار در باران در «شکارچی گوزن» (The Deer Hunter) - 1978
کارگردانی: مایکل چیمینو
این سکانس یکی از برجستهترین لحظات فیلم است که در آن شخصیتها در حال شکار گوزن هستند. در این صحنه، فیلمبرداری شگفتانگیز و استفاده از موسیقی که بهطور همزمان حسی از تنش و آرامش ایجاد میکند، به خوبی لحظهای از زندگی شخصیتها را در لحظاتی خاص و آرام به نمایش میگذارد. این سکانس در واقع نماد وضعیتهای روحی و روانی شخصیتها در طول فیلم است و بهویژه بعد از بازگشت آنها از جنگ و مواجهه با آسیبهای جنگی، بار معنایی عمیقی پیدا میکند. سکانس "شکار در باران" نشاندهنده تضادهای درونی شخصیتها و سختیهای جنگ است که در زندگی آنها باقی میماند.
سکانس کشف حقیقت در «قتل در قطار سریعالسیر شرق» (Murder on the Orient Express) - 1974
کارگردانی: سیدنی لومت
در این فیلم، سکانسی که در آن هرمس (آلن پکین) به کشف حقیقت قتل میپردازد، یکی از پیچیدهترین صحنههای سینمایی است که با استفاده از گرهگشایی معمایی، پیچیدگیهای روانشناسی شخصیتها را به نمایش میگذارد.
سکانس نبرد نهایی «هری پاتر و یادگاران مرگ» (Harry Potter and the Deathly Hallows) - 2011
کارگردانی: دیوید یاتس
سکانسهای نهایی نبرد هری پاتر و لرد ولدمورت، با استفاده از جلوههای ویژه و داستانی پیچیده و نفسگیر، یکی از ماندگارترین صحنهها در سینما است.
سکانس "قلب آتلانتیک" (Atlantic Heart) - 2012
کارگردانی: آندرو وای
این سکانس در زیر دریا، با استفاده از جلوههای بصری فوقالعاده، مخاطب را در عمق داستان قرار میدهد.
سکانس سقوط در «روزهایی سیاه» (Black Day) - 2009
کارگردانی: الیاس ویندر
در این سکانس، شخصیتها با ترس و اضطراب در یک موقعیت خطرناک قرار میگیرند، که به خوبی تاثیر روانی این وضعیت را در قالب دیالوگهای مختصر و استفاده از فضای محدود به نمایش میگذارد. این سکانس از نظر روانشناسی شخصیتها، یکی از تاثیرگذارترین لحظات در این فیلم است.
سکانس مرگ هیتلر در «حرامزادههای لعنتی» (Inglourious Basterds) - 2009
کارگردانی: کوئنتین تارانتینو
در این سکانس، هیتلر در یک نمای دگرگونشده از تاریخ به قتل میرسد، که نمایش خشونت و انتقام به شکلی متفاوت از روایتهای معمول تاریخی، خود یک لحظه بینظیر و قوی است. استفاده از دیالوگهای تند و رادیکال تارانتینو، به همراه تنشهای سیاسی و شخصی، این سکانس را به یکی از آثار ماندگار تبدیل میکند.
سکانس ملاقات لکتر و کلاریس در «سکوت برهها» (Silence of the Lambs) - 1991
کارگردانی: جاناتان دِم
سکانس معروف بین هانیبال لکتر (آنتونی هاپکینز) و کلاریس استارلینگ (جودی فاستر) یکی از بهترین لحظات در تاریخ سینماست. در این صحنه، جایی که لکتر به کلاریس نگاه میکند و شروع به تحلیل ذهن او میکند، فضای مرموز و ترسناک فیلم به اوج خود میرسد. این سکانس نشاندهنده مهارت بینظیر بازیگری هاپکینز و جذابیت روانشناختی شخصیتهاست.
سکانس آزادی در «شجاعدل» (Braveheart) - 1995
کارگردانی: مل گیبسون
سکانس آزادی در فیلم «شجاعدل» یکی از مشهورترین لحظات در تاریخ سینما است. ویلیام والاس (مل گیبسون) در این سکانس، با فریاد «آزادی!» در میدان نبرد قرار میگیرد. این صحنه نماد مبارزه برای آزادی و در عین حال، فداکاری و شجاعت است.
سکانس صحنه تعقیب و گریز در تونل در «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight) - 2008
کارگردانی: کریستوفر نولان
این سکانس یکی از بهترین سکانسهای تاریخ سینما است که در آن جوکر با استفاده از کامیون و تفنگ دستی، بتمن را در تونل شهر گاتهام تعقیب میکند. تنش، هیجان، و اجرای فوقالعاده شخصیتها، این صحنه را به یکی از مهمترین و جذابترین لحظات فیلم تبدیل کرده است. استفاده از جلوههای ویژه واقعی (بدون CGI) و طراحی دقیق حرکات دوربین توسط نولان، این سکانس را به شاهکاری سینمایی در ژانر اکشن تبدیل کرده است.
سکانس پایان جنگ در «نجات سرباز رایان» (Saving Private Ryan) - 1998
کارگردانی: استیون اسپیلبرگ
سکانس نبردهای ساحل نرماندی در این فیلم به گونهای فیلمبرداری شده که تماشاگر را مستقیما در دل جنگ قرار میدهد. این سکانس به عنوان یکی از بیرحمانهترین و واقعگرایانهترین نمایشهای جنگ در تاریخ سینما شناخته میشود.
سکانس دنیای جدید در «آواتار» (Avatar) - 2009
کارگردانی: جیمز کامرون
در این سکانس شخصیتهای فیلم در دنیای پاندورا در حال کاوش هستند و زیباییهای طبیعی این سیاره را مشاهده میکنند، به شکلی خارقالعاده و چشمنواز به تصویر کشیده شده است. این سکانسها با استفاده از جلوههای ویژه پیشرفته، تصاویر شگفتانگیز و تاثیرگذار در ذهن بینندگان باقی میگذارند.
سکانس برخورد با حقیقت در «برادران گریم» (The Brothers Grimm) - 2005
کارگردانی: تری گیلیام
این سکانس که در آن برادران گریم با حقیقتهای پنهان درون داستانهایشان رو به رو میشوند، به شکلی جالب و خاص نشان دهنده برخورد افراد با دنیای واقعی است. ترکیب طنز و فانتزی در این سکانس، جذابیت و اصالت خاصی به فیلم بخشیده است.
سکانس سکوت در برابر توفان در «درخت زندگی» (The Tree of Life) - 2011
کارگردانی: ترنس مالیک
سکانسهایی از فیلم که لحظات تنهایی و سکوت در برابر عظمت طبیعت و جهان را به تصویر میکشد، بینظیر است. با استفاده از تصاویر چشمنواز و موسیقی کلاسیک، فیلم به زیبایی تمهای فلسفی و معنوی را بازتاب میدهد.
سکانس انتخاب در «ماتریکس» (The Matrix) - 1999
کارگردانی: واچوفسکیها
سکانسی که در آن مورفئوس (لارنس فیشبرن) دو قرص آبی و قرمز را مقابل نئو (کیانو ریوز) میگیرد و آنجا، نئو باید بین آن دو قرص سرنوشتساز انتخاب کند، جزو سکانسهای محبوب و به یاد ماندنی تاریخ سینما بدل شده است.
سکانس آگاهی از حقیقت در «نفوذی» (The Insider) - 1999
کارگردانی: مایکل مان
در این سکانس، شخصیتهای اصلی فیلم در حال پردهبرداری از فساد و رازهایی هستند که ممکن است آنها را به خطر بیندازد. بازیهای درخشان بازیگران و دقت در جزئیات و فیلمبرداری، این لحظات را به یکی از بهترینها در سینمای معاصر تبدیل کرده است.
سکانس میراث در «مرد پرنده» (Birdman) - 2014
کارگردانی: آلخاندرو گونزالس ایناریتو
سکانسهای متوالی در این فیلم که به نظر میرسد یک تصویر واحد و بیوقفه در حال حرکت است، نمایانگر دنیای درونی شخصیتهاست.
سکانس سکوت در «زندگی دیوید گیل» (The Life of David Gale) - 2003
کارگردانی: آلن پارکر
این سکانس از فیلم که در آن شخصیت اصلی در حال دست و پنجه نرم کردن با وضعیت مرگ خود است، تماشاگر را در وضعیتی از شوک و هیجان قرار میدهد. بهویژه وقتی که حقیقت درباره مرگ گیل آشکار میشود، تماشاگر بهطور کامل درگیر احساسات متناقض این فیلم میشود.
سینما هنری است که به عمق احساسات و ذهن انسان نفوذ میکند. این ۳۰ سکانس بهعنوان بهترین سکانسهای تاریخ سینما، نماد لحظات بینظیر انسانی، کارگردانی درخشان و جلوههای ویژه ماندگار هستند و الهامبخش نسلهای آینده خواهند بود.