به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در روزهای اخیر، مقامات و تحلیلگران آمریکایی در محافل مختلف به بررسی چشمانداز روابط ایران و آمریکا پرداختهاند. سه گزارش مهم در نشریات فارن افرز، هیل و آکسیوس، که از سوی افراد تاثیرگذار و سرشناس در سیاستگذاری ایالات متحده و تحلیلگران وابسته به لابیهای صهیونیستی منتشر شده است، بار دیگر توجه جهانی را به مسائل هستهای ایران و احتمال بروز بحران در روابط تهران و واشنگتن جلب کرده است. در این تحلیلها، حملات نظامی به تاسیسات هستهای ایران به شدت مورد بحث قرار گرفته و به بیفایده بودن این حملات اشاره شده است. اما در کنار این تحلیلها، نکات قابل تأملی درباره نحوه برخورد آمریکا با ایران در عرصه دیپلماسی و تحریمها مطرح شده که نشاندهنده شکاف در سیاستهای واشنگتن است.
این یادداشتها توسط افرادی مانند ریچارد نفیو، معمار تحریمهای ایران در وزارت امور خارجه آمریکا، جان هافمن تحلیلگر راستگرا و باراک راوید تحلیلگر اسرائیلی در آکسیوس نوشته شده است. اما در این تحلیلها نکتهای که بسیار برجسته است، پذیرش شکستهای مکرر در برابر ایران و اذعان به ناکارآمدی استراتژیهای پیشین آمریکاست. در این میان، بیشتر تحلیلها بر این نکته تأکید دارند که هرگونه حمله نظامی به ایران حتی اگر به فرض موفقیتآمیز باشد، نه تنها مشکلات هستهای ایران را حل نخواهد کرد بلکه معادله هستهای ایران را پیچیدهتر کرده و ایران را به سمت توانمندی هستهای بیشتر سوق خواهد داد.
در همین راستا، ریچارد نفیو که خود در دوران دولتهای مختلف آمریکا به عنوان هماهنگکننده تحریمهای ایران فعالیت کرده است، در یادداشتی که در فارن افرز منتشر کرده، به این نکته اشاره میکند که اگرچه تهدید به حمله نظامی به ایران همچنان مطرح است، اما دلایل بسیاری وجود دارد که آمریکا باید از این گزینه دست بکشد. او در این یادداشت که تحت عنوان «آخرین فرصت برای ایران» منتشر شده، مینویسد: «حمله به ایران نه تنها هزینههای سنگینی به ایالات متحده تحمیل خواهد کرد بلکه باعث خواهد شد تا ایران بیشتر به سمت توسعه برنامه هستهای خود حرکت کند. علاوه بر این، احتمال موفقیت هر حملهای به ایران بسیار پایین است. حتی در صورتی که حملات موفقیتآمیز باشند، ایران میتواند برنامه هستهای خود را تسریع کرده و در نهایت به سمت دستیابی به سلاح هستهای حرکت کند.»
نفیو با اشاره به نبود اجماع جهانی در رابطه با تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران، بر این نکته تأکید میکند که ایران در برابر فشارهای خارجی مقاوم بوده و توانسته است از حمایتهای بینالمللی کشورهای مختلف از جمله چین، روسیه و هند بهرهبرداری کند. او در ادامه میگوید: «حتی کشورهای همپیمان آمریکا، نظیر چین و روسیه، تحریمهای آمریکا علیه ایران را نقض کرده و همکاریهای خود را با تهران ادامه دادهاند.» این موضوع نشاندهنده ضعف ایالات متحده در تحمیل فشارهای اقتصادی به ایران است و نفیو به این نتیجه میرسد که استفاده از فشار حداکثری علیه ایران دیگر کارآیی ندارد.
به عقیده نفیو، ایران همچنان به دنبال توسعه ظرفیت هستهای خود است و در این راستا، نه تنها حملات نظامی نمیتواند برنامه هستهای ایران را متوقف کند بلکه به عنوان یک محرک برای تسریع این برنامه عمل خواهد کرد. او در این زمینه بیان میکند: «اگر ایران مورد حمله قرار گیرد، احتمال آنکه ایران به سرعت برنامه هستهای خود را تسریع کند و به دنبال دستیابی به سلاح هستهای برود، بسیار زیاد است. حملات نظامی به ایران نه تنها نمیتواند برنامه هستهای ایران را متوقف کند، بلکه به شدت باعث خواهد شد تا ایران به دنبال توسعه سلاح هستهای خود باشد.»
در بخش دیگری از یادداشت، نفیو به سیاستهای پیشین ایالات متحده، از جمله ترور شهید فخریزاده و حمله به سایت نطنز اشاره کرده و اذعان میکند که هیچکدام از این اقدامات نتوانستهاند بهطور مؤثر بر برنامه هستهای ایران تأثیر بگذارند. او در این زمینه مینویسد: «ترور فخریزاده و حمله به سایت نطنز هیچکدام نتواستهاند مانع از پیشرفت برنامه هستهای ایران شوند. ایران پس از این حملات نه تنها از مسیر خود منحرف نشده بلکه برنامه هستهای خود را تسریع کرده و به سطح غنیسازی بالاتری دست یافته است.»
نفیو در نهایت تأکید میکند که برای جلوگیری از پیشرفتهای هستهای ایران، آمریکا باید به جای استفاده از حملات نظامی، به دیپلماسی و مذاکره روی آورد. او به سابقه موفق مذاکرات هستهای ایران با کشورهای مختلف اشاره کرده و میگوید: «توافق برجام در سال ۲۰۱۵ نشان داد که دیپلماسی میتواند راهحل مناسبی برای کنترل برنامه هستهای ایران باشد. ایران در جریان این مذاکرات پذیرفت که فعالیتهای هستهای خود را محدود کند و به نظارتهای بینالمللی تن دهد. بنابراین، مذاکره و دیپلماسی باید به عنوان بهترین گزینه برای جلوگیری از پیشرفت هستهای ایران در نظر گرفته شود.»
از سوی دیگر، جان هافمن، تحلیلگر برجسته راستگرا، در مقالهای در وبگاه هیل به تحلیل وضعیت پیش روی دولت جدید آمریکا در قبال ایران پرداخته است. او تأکید میکند که ایالات متحده باید از فرصتهای دیپلماتیک استفاده کرده و از هرگونه اقدام نظامی علیه ایران پرهیز کند. هافمن در این مقاله نوشته است: «تنشهای موجود بین ایران و آمریکا احتمالاً یکی از اولین چالشهای دولت جدید ترامپ خواهد بود. ترامپ باید از پنجره محدود دیپلماسی استفاده کرده و از اقدامات نظامی جلوگیری کند، زیرا حمله به ایران نه تنها منجر به ایجاد جنگی فاجعهبار خواهد شد بلکه ممکن است باعث تسریع در برنامه هستهای ایران نیز شود.»
هافمن همچنین به تاریخچه شکستهای سیاستهای پیشین آمریکا در قبال ایران اشاره کرده و به صراحت میگوید که سیاستهای «فشار حداکثری» نه تنها نتوانسته است برنامه هستهای ایران را محدود کند بلکه موجب تقویت موقعیت به تعبیر خود تندروها در داخل ایران و افزایش تنشها شده است. او با اشاره به ترور شهید فخریزاده و حمله به نطنز، به این نکته اذعان میکند که این اقدامات نه تنها موجب توقف برنامه هستهای ایران نشده، بلکه این کشور را مصممتر کرده است.
باراک راوید، تحلیلگر اسرائیلی که به طور ویژه در مسائل امنیتی و سیاسی خاورمیانه و ایران فعال است، در تحلیلهای اخیر خود به شدت بر پیامدهای استراتژیهای نظامی و تحریمی آمریکا علیه ایران تأکید کرده است. در مقالهای که در آکسیوس منتشر کرده، او به بررسی روندهای جهانی و منطقهای پرداخته و هشدارهایی را نسبت به استفاده از گزینههای نظامی علیه ایران مطرح کرده است.
راوید به ویژه بر این نکته تأکید میکند که استفاده از حملات نظامی علیه ایران در شرایط کنونی میتواند بحرانها را تشدید کند. او مینویسد: «حمله به ایران نه تنها به بحرانهای منطقهای دامن خواهد زد بلکه احتمالاً موجب خواهد شد که ایران به سرعت برنامه هستهای خود را تسریع کرده و منطقه را وارد مرحله جدیدی از بحران کند.» از دیدگاه او، هرگونه اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران به عنوان یک گزینه نه تنها به اهداف اعلامشده نخواهد رسید، بلکه ایران را به موقعیت دفاعی و تهاجمی جدیدی سوق خواهد داد که حتی ممکن است شامل دستیابی به سلاح هستهای شود.
راوید تحلیل میکند که در صورت وقوع حملات نظامی به ایران، احتمال آنکه ایران به صورت گستردهای به تقویت برنامه هستهای خود بپردازد، بسیار زیاد است. او میافزاید: «ایران به رغم تهدیدات و تحریمهای بینالمللی توانسته است به روشهای مختلف از این فشارها عبور کند و حتی در برابر این تهدیدات به تقویت زیرساختهای هستهای خود پرداخته است. اگر آمریکا به گزینههای نظامی ادامه دهد، ایران میتواند با سرعت بیشتری به سمت تولید سلاح هستهای حرکت کند.»
این تحلیل در پی گزارشی دیگر که از سوی باراک راوید منتشر شده، به انتقاد از سیاستهای پیشین آمریکا پرداخته است. او به صراحت به شکستهای مکرر استراتژیهای مختلف آمریکا اشاره میکند و معتقد است که تنها راهحل دیپلماتیک در قبال ایران میتواند مؤثر واقع شود. به گفته راوید، برخلاف فشارهای اقتصادی و تهدیدات نظامی، ایران توانسته است با ایجاد روابط استراتژیک با قدرتهای جهانی نظیر چین، روسیه و هند به تقویت موقعیت خود ادامه دهد.
راوید همچنین تأکید میکند که سیاستهای «فشار حداکثری» که در دوران ترامپ به کار گرفته شد، هیچگاه نتوانست در مهار برنامه هستهای ایران مؤثر واقع شود. او میگوید: «هرچند که این سیاستها به شدت اعمال شدند، اما در نهایت نه تنها ایران از مواضع خود عقبنشینی نکرد، بلکه به سرعت توانست به سطحهای جدیدی از غنیسازی اورانیوم دست یابد.»
این تحلیلها و گزارشها نشاندهنده یک نکته واضح است: ایالات متحده به خوبی دریافته که هرگونه حمله نظامی به ایران نه تنها نتیجهای نخواهد داشت بلکه بر عکس، موجب تقویت جایگاه ایران در منطقه و افزایش فشار بر آمریکا خواهد شد. در حالی که آمریکا همواره تلاش کرده است تا از طریق تحریمها و تهدیدات نظامی ایران را به تسلیم وادارد، جمهوری اسلامی ایران همچنان با مقاومت و پایداری در برابر این تهدیدات ایستاده است و بر اساس اصول انقلاب اسلامی خود به حرکت ادامه میدهد. توپ اکنون در زمین آمریکا است و این کشور باید تصمیم بگیرد که آیا راهحلهای دیپلماتیک را در پیش خواهد گرفت یا به دنبال گزینههای نظامی است که نه تنها نتیجهای نخواهد داشت بلکه وضعیت را پیچیدهتر خواهد کرد.
گزارش از امیر صفره