به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» مهرداد احمدی*///، مشکلات اقتصادی، بیکاری و کمبود منابع انرژی بیانگر نیاز به یک مدل حکمرانی جدید هستند. حکمرانی، بهعنوان چارچوب اصلی مدیریت جامعه، تأثیر عمیقی بر زیست فردی و اجتماعی دارد. جهت ایجاد تعادل میان حقوق فردی و مسئولیتهای اجتماعی باید ابتدا دو رویکرد حکمرانی لیبرال و حکمرانی مسئولانه را مورد بررسی قرار دهیم. حکمرانی لیبرال و حکمرانی مسئولانه، با تأکیدات و اهداف متفاوت، مسیرهای جداگانهای را برای مدیریت جوامع ترسیم میکنند.
در حالی که حکمرانی لیبرال بر آزادیهای فردی، تضمین حقوق برابر شهروندان و کاهش مداخله حکومت تأکید دارد، حکمرانی مسئولانه به دنبال تعادل میان حقوق، مسئولیتها و تحقق عدالت اجتماعی است. در این یادداشت تلاش میشود که ضمن تحلیل مفهوم حکمرانی مسئولانه و مقایسه آن با حکمرانی لیبرال، راهحلهایی برای چالشهای نظام حکمرانی کشور ارائه شود. حکمرانی لیبرال چیست: در حکمرانی لیبرال، محوریت با آزادیهای فردی است.
حکومت موظف به حفظ این آزادیها و محدود کردن دخالت در امور شخصی است. این رویکرد که بر دموکراسی، مالکیت خصوصی و حاکمیت قانون استوار است، تعاملات اجتماعی را مبتنی بر احترام به حقوق فردی میبیند. در عمل آزادی بی قید و شرط فردی در جامعه ناممکن است و لیبرالیسم ناچار به رعایت برخی از حقوق اجتماعی و محدود کردن آزادی فردی است و بدین ترتیب در عمل بر خلاف مبنا و فلسفه خود به برخی از اصول حکمرانی مسئولانه متوسل میشود. حکمرانی مسئولانه چیست: در مقابل، حکمرانی مسئولانه بر مسئولیتهای اجتماعی و تعامل متعهدانه افراد و حکومت تأکید دارد. در این رویکرد، آزادیهای فردی مشروط به منافع جمعی است و افراد باید در برابر پیامدهای اجتماعی رفتارهای خود پاسخگو باشند. حکومت نیز نقش فعالی در هدایت جامعه، تأمین عدالت و تضمین همبستگی ایفا میکند. حکمرانی مسئولانه طرحی است برای زیست اجتماعی مسئولانه که با تحقق آن رابطه متقابل مردم_ حکومت و مردم_ مردم اصلاح خواهد شد. ریشهیابی چالش در حکمرانی کشور: ۱. چالشهای نظام علم و فناوری، یکی از مشکلات اساسی، نبود نظام علم و فناوری واقعی است. در کشورهای پیشرفته، نهاد علم و فناوری، مرکز اصلی حکمرانی است، اما در ایران به دلیل مقاله محوری و عدم توجه به ایفای مسئولیت اجتماعی، نهاد علم به صورت جزیرهای و تقریباً منفعل عمل میکند. عدم توجه به نهاد علم بهعنوان قلب حکمرانی، مانعی جدی برای توسعه پایدار است. ۲. ناکارآمدی ساختارهای حکمرانی، در بسیاری از موارد، مدیران و تصمیمگیران، بدون نگرانی از پیامدهای تصمیمات خود، عمل میکنند. فقدان فرهنگ نقد پذیری، ارجاع مسائل و مشکلات به یکدیگر و.. موجب پیچیدگی شرایط شده است و به ساختار حکمرانی کمتر شفاف و کمتر کارآمد منجر شده است. راهکارهای گذار به حکمرانی مسئولانه: ۱. شفافیت و ایجاد نظام پاداش دهی بر مبنای عملکرد، با تعیین شاخصهای دقیق برای مسئولیتها و ارزیابی مستقل عملکرد مسئولان؛ پیوند امتیازات و ترفیعات به نتایج عملیاتی؛ شفافسازی ساختار تصمیمگیری و تقویت نظارت عمومی. ۲. دگرگونی نظام علم و فناوری از حیث فرآیندها و ارزیابی تبدیل نهاد علم به محور اصلی حکمرانی با مأموریت حل مسائل کشور بر اساس نیازمحوری، مساله محوری و مشکل محوری و با تقویت ارتباط میان علم و سیاستگذاری. ۳. جهاد تبیین و مطالبهگری عمومی، افزایش آگاهی عمومی نسبت به اهمیت حکمرانی مسئولانه و مشارکت مردم در تدوین و نظارت بر سیاستهای کلان. ۴. پاسخگویی و شفافیت، ایجاد سازوکارهایی برای پاسخگویی مسئولان به طور مستمر؛ نظارت مدنی بر تصمیمات و پیامدهای آنها در راستای منافع عمومی .۵. نهادینه شدن فرهنگ گفتگو میان مردم و حکومت. جمع بندی و نتیجهگیری: حکمرانی مسئولانه بر پایه زیست مسئولانه، بستر لازم برای عدالت اجتماعی و پیشرفت همه جانبه را فراهم میکند. ارکان حکمرانی مسئولانه پاسخگویی، تعامل عادلانه و رعایت حقوقی عمومی هستند. در مقابل، حکمرانی لیبرال با تأکید بر حقوق فردی است و اگر چه در بسیاری از جوامع، بستر رشد اقتصادی و سیاسی را فراهم کرده است؛ اما در بسیاری از موارد، بی توجهی به حقوق اجتماعی، مسئولیتهای اجتماعی و پیامدهای جمعی سیاستها، موجب نابرابریهای اجتماعی و بحرانهای زیستمحیطی و…شده است. برای عبور از بحرانهای کنونی، باید حکمرانی کشور بهسوی مسئولیتپذیری واقعی حرکت کند و نظام علم و فناوری به متن تصمیمگیریها در حکمرانی مسئولانه بازگردد. این مهم، با دگرگونی نظام علم و فناوری کشور، با تقویت شفافیت، مشارکت عمومی و نظارت مستمر ممکن خواهد شد. حکمرانی مسئولانه پلی است میان آرمان عدالت اجتماعی و ضرورت توسعه و طریقی است که باید با شفافیت، دانش محوری و مشارکت عمومی پیموده شود.