به گزارش خبرنگار تشکل های دانشجویی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در حاشیه بیست و سومین اردوی آموزشی تشکیلاتی جهاد اکبر محمد افکانه، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد و از ادوار سابق جنبش دانشجویی در گفتگو با خبرنامه دانشجویان ایران به بررسی گفتمان وفاق ملی و تجربههای مشابه در کشورهای دیگر پرداخته است. وی با اشاره به تجربههای تاریخی در ایالات متحده آمریکا، به چالشها و پیامدهای اجرای چنین سیاستهایی اشاره کرده و نگاهی تحلیلی به موضوع وفاق ملی در ایران ارائه داده است.
دو نگاه کلی به گفتمان دولتها
محمد افکانه در ابتدای مصاحبه به دو نگاه کلی در شکلگیری گفتمان دولتها اشاره کرد: «در گفتمانهایی که برای دولتها شکل میگیرد، دو نگاه کلی وجود دارد. در برخی موارد، دولت با یک شعار خاص رأی میآورد و برنامههای خود را حول آن شعار تنظیم میکند. اما در موارد دیگر، گفتمان مشترکی در رأی آوردن دولت نقش ندارد و فردی با شهرت شخصی یا حمایت احزاب به قدرت میرسد و سپس شعارها و اهداف خود را انتخاب میکند.»
وفاق ملی؛ شعار یا راهکار؟
افکانه با اشاره به انتخاب شعار وفاق ملی در دولت فعلی، بیان کرد: «در بررسی گفتمان وفاق ملی، ما با دسته دوم مواجه هستیم. دولت برای جمعکردن وزرا و نیروهای خود حول یک محور، شعار وفاق ملی را انتخاب کرده است. اما کمتر به این موضوع توجه شده است که ادبیات وفاق ملی یک ادبیات کاملاً جدید نیست. این مفهوم در کشورهایی مانند آمریکا تجربه شده است.»
تجربه آمریکا در بروکراسی نماینده
وی به تجربه آمریکا در دهههای گذشته اشاره کرد و گفت: «در دهههای میلادی، دولت آمریکا با چالشی مواجه شد که در آن رأیدهندگان لزوماً نماینده تمام جناحها و سلایق نبودند. برای حل این تناقض، نظریهای تحت عنوان "بروکراسی نماینده" مطرح شد. بر اساس این نظریه، بروکراتها و مدیران میانی باید از میان اقشار مختلف جامعه انتخاب میشدند تا همه گروهها در دولت نماینده داشته باشند. این ایده بسیار شبیه به گفتمان وفاق ملی است که امروز در ایران مطرح شده است.»
تضاد نقش و از بین رفتن سرمایههای اقلیتی
افکانه به پیامدهای اجرای این سیاست در آمریکا اشاره کرد و افزود: «پس از ۱۰ سال اجرای این سیاست، مشخص شد که اگرچه افراد از اقلیتها و گروههای مختلف به پستهای دولتی رسیدند، اما در نهایت مجبور بودند دستورات دولت مرکزی را اجرا کنند. این مسئله باعث ایجاد تناقض و نارضایتی در میان رأیدهندگان شد. مردم انتظار داشتند نمایندگانشان منافع آنها را دنبال کنند، اما در عمل، این افراد تنها مجری دستورات بودند.»
وی همچنین به مسئله تضاد نقش و از بین رفتن سرمایههای اقلیتی اشاره کرد: «وقتی فردی از یک قوم یا گروه خاص به پستی منصوب میشود، دچار تضاد نقش میشود. از یک سو، باید دستورات دولت مرکزی را اجرا کند و از سوی دیگر، تحت فشار گروه خود قرار دارد. این تضاد باعث میشود سرمایههای اقلیتی از بین برود. برای مثال، یک زن ممکن است بتواند رئیس دانشگاه شود، اما اگر در پستی قرار گیرد که تنها مجری دستورات است، ظرفیتهای او به هدر میرود.»
نگاهی به آینده وفاق ملی در ایران
افکانه در پایان به آینده گفتمان وفاق ملی در ایران اشاره کرد و گفت: «اگر ما نیز مانند آمریکا به سمت بروکراسی نماینده برویم و سهمیهبندی را ملاک قرار دهیم، ممکن است با همان چالشها مواجه شویم. این سیاست در نهایت میتواند به بنبست منجر شود و حتی باعث کاهش مشارکت مردم در انتخابات شود. مردم ممکن است بپرسند: اگر نماینده ما تنها مجری دستورات باشد، پس چه فایدهای دارد که به او رأی دهیم؟»
محمد افکانه در این مصاحبه با نگاهی تحلیلی به گفتمان وفاق ملی و تجربههای جهانی پرداخت. وی با اشاره به تجربه آمریکا در اجرای بروکراسی نماینده، هشدار داد که اجرای چنین سیاستهایی بدون در نظر گرفتن چالشها و پیامدهای آن میتواند به بنبست و نارضایتی منجر شود. به گفته او، وفاق ملی باید با دقت و توجه به تجربههای گذشته طراحی و اجرا شود تا به نتایج مطلوب برسد. جزئیات کامل را در فیلم گفتگو مشاهده کنید.
مصاحبه از امیر صفره - خبرنگار اعزامی به مشهد مقدس