به گزارش سرویس صنفی و آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در دنیای امروز، پیشرفت و توسعه پایدار بدون بهرهگیری از توانمندیهای نخبگان و سرمایههای انسانی متخصص امکانپذیر نیست. تعامل دولتها با نخبگان نهتنها موجب ارتقای کیفیت سیاستگذاریها و تصمیمگیریها میشود، بلکه زمینهساز اعتماد اجتماعی، مشارکت عمومی و گسترش سرمایه اجتماعی نیز خواهد بود. در جوامع توسعهیافته، دولتها با نهادینهکردن سازوکارهایی برای گفتوگو و همکاری با نخبگان، مسیر تصمیمگیری عقلانی، علمی و منطبق بر واقعیات جامعه را هموار کردهاند. در این نوشتار به تبیین ضرورت تعامل دولت با نخبگان، فواید این تعامل، موانع موجود و راهکارهای تقویت آن پرداخته میشود.
تعریف نخبگان و اهمیت آنها
نخبگان، افرادی هستند که در یک حوزه تخصصی، توانمندیهای علمی، فکری یا عملی برجستهای دارند و قادرند در جهت حل مسائل پیچیده و راهبری جامعه ایفای نقش کنند. این گروه شامل دانشگاهیان، پژوهشگران، صاحبان ایده، مدیران موفق، مخترعان، و کارآفرینان برجسته میشوند. نخبگان در حقیقت موتور محرک تحولات علمی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به شمار میروند.
ضرورت تعامل دولت با نخبگان
تعامل مؤثر و سازمانیافته میان دولت و نخبگان، ضرورتی انکارناپذیر در اداره صحیح و علمی کشور است. این ضرورت از چند منظر قابل تبیین است:
تقویت سیاستگذاری علمی و مبتنی بر شواهد: نخبگان با تحلیلهای علمی و ارائه دادههای قابل اتکا میتوانند کیفیت تصمیمات دولتی را بهطور چشمگیری افزایش دهند. در نتیجه، از تصمیمات احساسی، مقطعی و غیرکارشناسی جلوگیری میشود.
افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی: وقتی مردم مشاهده میکنند که دولت از نظرات کارشناسی نخبگان بهره میگیرد، اعتماد عمومی به سیاستها بیشتر شده و همگرایی ملی افزایش مییابد.
پیشگیری از مهاجرت نخبگان: یکی از عوامل مهم در مهاجرت نخبگان، احساس بیتوجهی به نظرات و توانمندیهای آنان است. با ایجاد کانالهای ارتباطی مؤثر و فرصتهای تأثیرگذاری واقعی، انگیزه نخبگان برای ماندن و فعالیت در کشور بیشتر خواهد شد.
حل مسائل پیچیده با رویکرد بینرشتهای: مشکلات امروز جوامع از جمله مسائل اقتصادی، زیستمحیطی، فرهنگی و امنیتی، ماهیتی چندبُعدی دارند و نیازمند تحلیلهای بینرشتهای هستند. نخبگان از حوزههای مختلف میتوانند با همکاری همافزا راهحلهایی جامع ارائه دهند.
توسعه اقتصادی و نوآوری: نخبگان بهعنوان محرک نوآوری، میتوانند در حوزههایی چون فناوری، کارآفرینی، کشاورزی مدرن، و صنعت دانشبنیان موجب رشد اقتصادی پایدار شوند؛ بهشرطی که دولت زمینه بهرهگیری از توان آنان را فراهم آورد.
موانع تعامل مؤثر دولت با نخبگان
اگرچه تعامل با نخبگان ضروری است، اما در عمل با موانع و چالشهایی مواجه میشود که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بیاعتمادی متقابل: در برخی کشورها از جمله ایران، گاهی دولتها به نخبگان به چشم منتقدان نگاه میکنند و نخبگان نیز دولت را غیرعلمی و سیاستزده میدانند. این بیاعتمادی متقابل مانعی جدی برای همکاری اثربخش است.
نبود نهادهای واسط کارآمد: ارتباط مستقیم دولت با تکتک نخبگان ممکن نیست. برای این منظور باید نهادهایی مانند شوراهای مشورتی، اتاق فکرها، انجمنهای علمی و دانشگاهها تقویت شوند تا بتوانند نظرات نخبگان را به دولت منتقل کنند.
نگرش کوتاهمدت در سیاستگذاری: یکی از چالشهای تعامل دولت با نخبگان، تمرکز بیش از حد بر نتایج کوتاهمدت و سیاسی است، در حالیکه نخبگان غالباً دیدگاههای بلندمدت، راهبردی و مبتنی بر اصول علمی دارند.
عدم انعطاف ساختار اداری و بروکراسی: سیستم اداری سنتی و پیچیده بسیاری از کشورها مانع از جذب ایدهها و نوآوریهای نخبگان میشود. حتی در مواردی که از ایدهای استقبال میشود، اجرای آن با تعلل و کندی صورت میگیرد.
فرار مغزها و مهاجرت علمی: یکی از نتایج نبود تعامل مؤثر، مهاجرت نخبگان به کشورهای دیگر است. وقتی فضای علمی و فکری لازم برای رشد فراهم نباشد، نخبگان ترجیح میدهند در محیطهایی فعالیت کنند که قدردان توانمندیهایشان هستند.
راهکارهای تقویت تعامل دولت با نخبگان
برای رفع موانع و بهرهگیری از ظرفیت نخبگان، دولتها میتوانند راهکارهای زیر را در پیش گیرند:
ایجاد و تقویت نهادهای مشورتی تخصصی: شوراهای راهبردی با حضور نخبگان در حوزههای مختلف باید شکل بگیرد و نظرات آنها بهصورت الزامی در فرآیند تصمیمسازی لحاظ شود.
شفافسازی فرآیندهای سیاستگذاری: اگر نخبگان بدانند که نظراتشان صرفاً برای پر کردن جلسات یا مقاصد تبلیغاتی استفاده نمیشود، و اثرگذاری واقعی دارند، اعتماد آنها جلب خواهد شد.
توسعه فضای آزاد علمی و فکری: بدون آزادی بیان و امکان نقد سازنده، نخبگان نمیتوانند نقش مؤثر ایفا کنند. دولت باید بستر گفتوگوی آزاد، بیخطر و متقابل را فراهم کند.
تشویق به بازگشت نخبگان مهاجر: از طریق اعطای فرصتهای شغلی، تحقیقاتی، تأسیس شرکتهای دانشبنیان، و رفع موانع قانونی، دولت میتواند نخبگان خارجنشین را به مشارکت در توسعه کشور ترغیب کند.
تقویت ارتباط دانشگاه و دولت: دانشگاهها بهعنوان مراکز اصلی پرورش و تولید دانش، باید بیش از پیش در سیاستگذاریها نقش داشته باشند. پروژههای پژوهشی با حمایت دولت و سفارش آن باید گسترش یابد.
استفاده از فناوری برای تسهیل ارتباطات: دولت میتواند از بسترهای دیجیتال مانند پلتفرمهای مشورتی، شبکههای علمی و سامانههای ارتباط مستقیم با نخبگان برای جمعآوری و استفاده از دیدگاههای آنان بهره بگیرد.
فرجام سخن
در نهایت، تعامل اثربخش میان دولت و نخبگان یکی از ارکان اصلی حکمرانی خوب، توسعه پایدار و پیشرفت اجتماعی است. هرچه دولتها بیشتر از توان نخبگان بهره ببرند، مسیر دستیابی به آیندهای روشنتر هموارتر خواهد شد. این تعامل، نباید بهصورت نمادین یا محدود باشد، بلکه باید سازوکارهایی برای نهادینهسازی آن در ساختار حکمرانی طراحی و اجرا شود. از سوی دیگر، نخبگان نیز باید خود را در برابر جامعه مسئول بدانند و با پرهیز از کنارهگیری و بیتفاوتی، در ساخت آینده کشور نقشآفرینی کنند. دولت و نخبگان، بهمثابه دو بال پرواز جامعه بهسوی توسعهاند؛ فقدان هرکدام، جامعه را از اوجگیری بازخواهد داشت.
گزارش از عرفان عباسی