به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در ماههای اخیر، تحولات سیاسی و دیپلماتیکی که در سطح بینالمللی پیرامون مسئله فلسطین شکل گرفته، بیش از هر چیز نشاندهنده گسست عمیق میان شعارها و اقدامات واقعی است. اقدام اخیر فرانسه مبنی بر اعلام قصد به رسمیت شناختن کشور فلسطین در سپتامبر آینده، که با حمایت و همراهی انگلیس نیز روبرو شده، گرچه از منظر صحنه دیپلماتیک میتواند نشانه همدلی غرب با فلسطینیان تلقی شود، اما با نگاهی دقیقتر، این گام نمادین بیش از آنکه راهگشا باشد، میتواند به انحراف استراتژیک و تشدید بحران منجر شود.
پوششی بر واقعیت تلخ و انحراف راهبردی
اظهارات امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، مبنی بر تعهد پاریس به به رسمیت شناختن فلسطین، و همراهی کییر استارمر، رهبر حزب کارگر بریتانیا، که با مطرح کردن شروطی مانند پایان محاصره غزه و تعهد اسرائیل به راهحل دو کشوری، شرایطی ظاهری برای این اقدام ایجاد کرده است، با واقعیتهای جاری فاصله معناداری دارد. اسرائیل در سالهای اخیر نه تنها دست از شهرکسازی و اشغال مناطق فلسطینی برنداشته، بلکه با تکیه بر قدرت نظامی و حمایتهای بینالمللی، ساختار اشغال را تثبیت کرده است. فلسطینیان نیز باوجود به رسمیت شناخته شدن از سوی بیش از ۱۵۰ کشور، همچنان فاقد حاکمیت عملی و دولتی مستقل و موثر هستند که بتواند جایگزین واقعی این اشغال شود.
در تحلیلی که روزنامه گاردین به قلم رابرت مالی منتشر کرد، هشدار داده شده است که دولت بنیامین نتانیاهو از این گونه اقدامات نمادین به عنوان بهانهای برای توجیه تشدید خشونتها در غزه بهره خواهد برد. تصویب طرح رد کامل راهحل دو کشوری در پارلمان اسرائیل (کنست) پیش از حمله ۷ اکتبر، که تنها احزاب عرب با آن مخالفت کردهاند، گواهی بر گرایش کلی جامعه سیاسی اسرائیل به انکار حق وجود یک کشور فلسطینی است. اکنون، به رسمیت شناختن فلسطین توسط قدرتهای غربی نه تنها این روند را متوقف نخواهد کرد، بلکه با فراهم کردن «پوشش اخلاقی» و بهانهای برای اقدامات نظامی، زمینه را برای تداوم و تشدید جنایات فراهم میآورد. در چنین فضایی، نتانیاهو میتواند تصمیمات خود را به عنوان پاسخی به «تهدید امنیتی» معرفی کرده و در داخل، با سوءاستفاده از احساسات ملیگرایانه و قومگرایی، وحدت سیاسی و حمایت داخلی را بهبود بخشد.
توهم غربی و ضعف در عمل واقعی
این روند همچنین میتواند به اشتباه قدرتهای غرب را به دنبال داشته باشد که تصور کنند با انجام یک اقدام نمادین، وظایف خود در قبال مردم فلسطین را به سرانجام رساندهاند. در واقع، توقف کشتار و خشونتهای گسترده در غزه تنها با تحریمهای نظامی، قطع فوری عرضه سلاح به اسرائیل و فشارهای قوی بینالمللی بر رژیم اشغالگر ممکن است. اما چنین فشارهایی در سایه این حرکات نمایشی، یا به تعویق خواهد افتاد یا به کل کنار گذاشته خواهد شد. این وضعیت باعث خواهد شد فلسطینیان تحت فشار قرار گیرند تا برای حفظ «شایستگی» این به رسمیت شناختن، کنترل گروههای مقاومت را محدود کنند، در حالی که اسرائیل همچنان با آزادی کامل به توسعه شهرکسازی و مصادره زمینها ادامه میدهد.
راهحل دو کشوری؛ میراثی شکستخورده و توهمی پایانیافته
تناقض موجود در سخنان کییر استارمر که همزمان از به رسمیت شناختن فلسطین دفاع کرده و آن را تهدیدی برای تحقق راهحل دو کشوری دانسته، به روشنی مرگ تدریجی این راهبرد را نمایان میسازد. این راهحل که زمانی در دورهای با فضای سیاسی نسبتاً امیدوارکننده مطرح شد، امروز دیگر بیش از یک توهم نیست؛ ساختارهای دولتی فلسطین نابود شده و اشغال اسرائیل تثبیت شده است. تکرار شعارهایی چون راهحل دو کشوری از سوی رهبران غربی و برخی کشورهای عربی، واقعیت را تغییر نمیدهد و تنها باعث انحراف توجه جهانی از اقدامات فوری و عملی مورد نیاز میشود.
تمرکز بر تحمیل هزینهها و توقف نسلکشی
در شرایطی که جنایات اسرائیل در غزه به حدی رسیده که برخی از آن به عنوان «نسلکشی» یاد میکنند، ضروری است اولویت اصلی جامعه جهانی، تحمیل هزینههای ملموس بر رژیم اشغالگر باشد. این امر شامل قطع فوری ارسال تسلیحات، اعمال تحریمهای هدفمند و پیگیری مسئولان جنایتهای جنگی در مجامع بینالمللی است. همچنین، باید راهحلها و رویکردهای جدیدی مطرح شود که فراتر از توهمات گذشته و شعارهای بیاثر، به دنبال تحقق همزیستی انسانی، عدالت و احترام متقابل باشد. به رسمیت شناختن فلسطین، اگرچه نمادی مثبت است، اما در شرایط فعلی، عملاً تغییری در وضعیت مردم غزه ایجاد نمیکند و تنها موجب تقویت رژیم اشغالگر و توجیه بیعملی جامعه جهانی میشود.
فاجعه انسانی تمام عیار در غزه
همزمان با نمایشهای دیپلماتیک کشورهای اروپایی، غزه در شرایطی بحرانی به سر میبرد که کارشناسان آن را به آستانه یک فاجعه انسانی تمامعیار تشبیه میکنند. گزارشهای اخیر صندوق جمعیت سازمان ملل حاکی از آن است که بیش از ۵۰۰ هزار نفر در نوار غزه با خطر مرگ ناشی از گرسنگی مواجهاند. زنان باردار، کودکان و نوزادان به دلیل فروپاشی کامل نظامهای بهداشتی و تغذیهای، در معرض خطر جدی قرار دارند. در همین حال، جمعیت عشایر غزه با صدور بیانیهای کمکهای ارائهشده توسط اسرائیل و آمریکا را «آغشته به خون» خوانده و هشدار دادهاند که این کمکها یا توسط نیروهای اشغالگر مصادره شده یا به سرقت رفتهاند و عملاً به دست نیازمندان واقعی نمیرسند.
مدیران امدادرسانی پزشکی در غزه بارها اعلام کردهاند که بیماریهای مزمن ناشی از گرسنگی در کودکان گسترش یافته و امکانات درمانی به مرز فروپاشی رسیدهاند. کمکهای هوایی نیز بسیار محدود است و در مناطقی فرود میآید که دسترسی به آنها غیرممکن است. سازمانهای امدادی محلی نیز تاکید میکنند که اسرائیل به طور نظاممند مانع ورود کمکهای بشردوستانه میشود و با فریب جامعه جهانی تلاش دارد خود را در نقش یک عامل همکار در توزیع کمکها نشان دهد؛ در حالی که گذرگاههای اصلی بسته و مسیرهای امن برای انتقال کمکها وجود ندارد.
در تازهترین حملات ارتش اسرائیل به چادرهای آوارگان در غرب خانیونس و جنوب غزه، چندین زن و کودک به شهادت رسیده و دهها نفر زخمی شدهاند. همچنین تیراندازی نیروهای اسرائیلی به صفهای طولانی منتظران کمک غذایی در محور موراگ، منجر به کشته شدن دو نفر و زخمی شدن بیش از ۷۰ نفر شد. آمار رسمی وزارت بهداشت غزه، شمار جانباختگان را بیش از ۱۳۰۰ نفر و تعداد زخمیها را بالغ بر ۸۸۰۰ نفر اعلام کرده است؛ ارقامی که عمق و گستردگی جنایت سیستماتیک را نمایان میسازد.
سفر تبلیغاتی فرستاده ویژه آمریکا و ترفندهای رسانهای
در شرایطی که وضعیت غزه رو به وخامت گذاشته، استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، به همراه مایک هاکبی، سفیر آمریکا در اراضی اشغالی، سفری به شهر رفح انجام دادند تا از مراکز توزیع کمک بازدید کنند. این سفر به سرعت در رسانهها برجسته شد، اما از نظر تحلیلگران بیشتر یک عملیات تبلیغاتی برای کاستن از فشارهای بینالمللی بر آمریکا و اسرائیل بود تا تلاشی واقعی برای کمک به مردم گرفتار غزه.
انتظار میرود گزارشی که از این سفر تهیه میشود، به کاخ سفید ارسال شود و بیشتر با هدف توجیه سیاستهای آمریکا و سفیدنمایی چهره این کشور تنظیم گردد. این سفر در شرایطی انجام میشود که دولت ایالات متحده به دلیل حمایت بیقید و شرط نظامی و سیاسی از اسرائیل، با شدیدترین انتقادات بینالمللی مواجه است.
سیاستهای تحقیرآمیز واشنگتن و ادامه گروگانگیری فلسطین
در حالی که اروپا سرگرم اقدامات نمادین است، مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، در مصاحبهای جنجالی، به این اقدامات با تحقیر واکنش نشان داده و اعلام کرده است که هیچ کشوری نمیتواند بدون رضایت اسرائیل به وجود آید و حتی فلسطینیان نمیتوانند تعیین کنند کشورشان کجاست یا چه کسی بر آن حکومت میکند. این موضعگیری گویای ادامه سیاست سنتی واشنگتن است که سرنوشت فلسطین را در گرو منافع و خواستههای اسرائیل گروگان گرفته و بدین ترتیب، هرگونه ابتکار سیاسی مستقل و امیدبخش را خنثی میکند.
واقعیت تلخ میدانی در غزه کاملاً در تضاد با این نمایشهای دیپلماتیک و سفرهای تبلیغاتی است. آمریکا همزمان که بمبهای هدایتشونده به اسرائیل میفرستد، میکوشد با چند قاب تصویری از فرستاده ویژه خود در کنار کامیونهای کمک، چهرهای بشردوستانه و بیطرف از خود بسازد. اما افکار عمومی جهان، امروز بیش از هر زمان دیگری نسبت به این «پروژههای تبرئهساز» آگاه است و این ترفندها را میبیند.
قربانیان اصلی، مردم فلسطین
نمایشهای دیپلماتیک غرب، اقداماتی نمادین و در بهترین حالت متأخر و ناکارآمد هستند که کمکی به پایان بحران فلسطین نمیکنند. بلکه در پس پرده، زمینه را برای تثبیت اشغالگری، تشدید خشونتها و از بین رفتن امید به صلح پایدار فراهم میآورند. سیاستمدارانی که از این حرکات استفاده میکنند، اغلب درصدد کسب اعتبار سیاسی یا سرپوش گذاشتن بر ضعف عملکرد خود هستند، اما در نهایت، مردم بیگناه فلسطین در غزه و کرانه باختری هستند که باید بهای این بازیهای سیاسی را با خون، رنج و آوارگی بپردازند. برای آنان که چشم به آیندهای بهتر دوختهاند، تنها راه پیش رو، فشار عملی و مستمر جهانی برای توقف کشتار، تحمیل هزینههای واقعی به رژیم اشغالگر و حمایت از حقوق انسانی فلسطینیان است؛ نه بازیهای نمایشی دیپلماتیک که فقط فریبی بیش نیست.
گزارش ار امیر صفره



