به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ سلمان معمار/// ده سال پیش، سه شنبه 21مهر 94 وقتی علی اصغر زارعی به سمت مجلس میرفت فکرش را هم نمیکرد که مهمترین روز عمرش را میگذراند. امروز را نگاه نکنید که هر بچه ای مکانیسم ماشه را شنیده است، ده سال پیش عکس فریدون عباسی را کنار منتقدان چاپ کردند و بالایش نوشتند: دلواپسان! کاسبان تحریم، تندروها، ترسوها، ... هر روز یک برچسب جدید. فقط چون سالها زودتر گفتند مکانیسم ماشه حماقت است. پادشاه لخت اما زور داشت. ده سال بعد وقتی تکه های بدن فریدون عباسی زیر آوار موشک آمریکایی بود دخترش گفت: من نگران بودم پدرم زنده بماند! چون دیگر تحمل فشار تهمت ها را نداشتم. دلواپسی برای ایران هزینه دارد.
همانطور که ما 200 سال پس از ترکمانچای احساس تحقیر میکنیم، 200 سال بعد هم خواهند پرسید چطور حماقت مکانیسم ماشه را پذیرفتید؟! اسلحه روی سرتان بود؟ خاکتان اشغال بود؟ عقل نداشتید؟ چه شد؟
شاید ندانید اسنپ یعنی تقه و بشکن، «اسنپ بک» یعنی با یک بشکن برمیگردد! شکایت و استدلال هم نمی خواهد. با یک پاکت نامه. باورنکردنی است، برای اولین بار در تاریخ حق وتوی چین و روسیه را معکوس کردند چون شاید با آمریکا مخالفت کنند! چیزی نوشتند که هر وقت آمریکا دلش خواست، تق، برگردد به روز اول. به همین راحتی. امتیازات ما؟ عمر ما؟ خسارت ما؟ بی عهدی او؟ همه کشک.
به همین دلیل بود که از روز اول خود اوباما نقض برجام را شروع کرد. میدانست ایران باید بدود، «تکان بخوری ماشه را میکشم» آنها نقض میکردند و اینها میگفتند نقض آشکاری نبود! صبر کنید بهار میرسد، اما طوفان رسید. تحریم های جدید از دوره اوباما شروع شد، ترامپ هم بی رودربایستی کلا خارج شد، اینبار داخلی ها میگفتند «تکان بخوریم ماشه را میکشند».
روحانی اعلام کرد یک مزاحم خارج شد! سال بعد دیدند اروپا هم مزاحمی دیگر است. حالا فقط ایران بدون مزاحم داخل قفس برجام نشسته بود و غرب تحریم روی تحریم میگذاشت. «تکان بخوری ماشه را میکشم» و به این ترتیب دهه نود از اقتصاد ایران گم شد. یک دهه با متوسط رشد صفر، ناگهان گفتند هدف برجام اصلا اقتصادی نبود!
درست بود، برجام پروژه مهار امنیتی ایران شد. هیچ جایش اسم یمن نیامده اما وقتی کشتی ایران به سمت محاصره یمن میرفت جان کری با یک تلفن آن را لغو کرد! «تکان بخوری ماشه را میکشیم» گروگانگیری ده ساله. همان که آیتالله خامنه ای گفت: یک استخوانی لای زخم گذاشتند که مثل تهدیدی همیشه بالای سر ایران وجود داشته باشد حالا جان کری برای ایران تصمیم میگرفت.
اما گلابی های برجام در 98 رسید، تحریم و بی کفایتی و فاجعه آبان و ایران ضعیف و شلیک: قاسم سلیمانی ستون امنیتی ایران افتاد و دومینو شروع شد. سال بعد فخری زاده. مکانیسم ماشه دست ایران را بر هر ماشه ای می لرزاند. عراقچی زیر بمباران هم به مذاکره درباره ماشه میرفت. دومین جنگ ایران در قطعنامه ای رخ داد که میگفتند جلوی جنگ را گرفته. «تکان بخوری ماشه را میکشم» برجام تا آخرین ساعت با ماشه امتیاز میگرفت و در پایان هم آن را کشیدند. واقعا قابل حدس نبود؟
وقتی علی اصغر زارعی سه شنبه 21مهر94 از مجلس برمیگشت هنوز صورتش غرق اشک بود، فریاد زده بود، گریه کرده بود، التماس کرده بود، تا مرز سکته رفته بود اما 20دقیقه ای کار تمام شده بود. فردا صبح عکسش را در روزنامه زدند و مسخره اش کردند، دلواپسی برای ایران را فحش کردند.
فیلم مجلس نشان میدهد ظریف به خوبی از ماشه مطلع بود: دوستان (منتقد) یک موضوع دارند که همه جا مطرح میکنند: برگشت پذیری
تقریبا همه از حفره عظیم برجام شنیده بودند. بارها از ظریف میپرسند "تعلیق" آمده؟ و او بارها وعده "لغو" میداد. کدام موقت؟ کدام تعلیق؟ کدام ده سال؟ با افتخار میگفتند قطعنامه ها حذف شده، در حالیکه بالاسر ایران بود.
جواد ظریف شخص نیست، نماد است. میلیاردها تومان خرج شد تا از او قهرمانی معصوم بسازند. اصولگرا عکس او را کنار سلیمانی و همت چاپ کرد، اصلاحاتی کنار مصدق. امیرکبیر زمان، سرباز وطن، معتمد رهبر، مجسمه اش را ساختند، نشان قهرمان دیپلماسی دادند، سکه ریختند و بت ساختند و ستایش
کردند. واقعا چرا؟! اصلا پنج نفر خائن، بقیه چطور؟! باید این مکانیسم خطا را کشف کنیم. بهترین راهنما شخص ظریف است.
ظریف در فایل صوتی 1400 دو بار تاکید میکند رئالیست نیست: ما هنوز معتقدیم آن کسی که در میدان قوی تر است در صحنه بین المللی نیز قوی است.... ما هنوز باور نکرده ایم که اقتصاد، دیپلماسی و انسجام ملی در قدرت نقش دارند.
درک او از دنیا و منطق قدرت همینقدر رویایی است. با ناراحتی میگوید: واقعیت این است که مردم ما قهرمان بودن در منطقه را می پسندند.
و
محبوبیت من از نزدیک ۹۰% به حدود ۶۰ آمده بود ولی محبوبیت شهید سلیمانی به ۹۰ رسیده بود.
سال 1404 میگوید: نگاه ما تهدید محورست و قهرمانان ما جنگاوران هستند، اگر فرصت محور بود بازرگانان قهرمانان ما بودند.
ده سال بعد برجام هم بیدار نشد.



