به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از محمد امین رسولی/// در بحبوحه بحران عمیق خاورمیانه و پس از دو سال جنگ فرسایشی در غزه، طرح ۲۰ ماده ای دونالد ترامپ نه صرفاً یک آتش بس، بلکه آغازگر معماری امنیتی جدیدی در منطقه است. این طرح، با هدف پیوند زدن امنیت اسرائیل به آرزوی توسعه کشورهای عربی، درصدد ایجاد یک ائتلاف منطقه ای پایدار است که نظم جدیدی را بر خاورمیانه تحمیل خواهد کرد.
ترامپ به دنبال توقف درگیری نیست؛ او در پی آن است که اسرائیل و کشورهای عربی را به پروژه نظم منطقه ای خود وارد کند. گام نخست این پروژه، پیوستن همه کشورهای عربی به «پیمان ابراهیم» است، پیمانی که عادی سازی روابط با اسرائیل را در دستور کار دارد. از منظر کشورهایی چون عربستان سعودی و امارات متحده عربی، وجود گروه های شبه نظامی ایدئولوژیک مانند حماس در نوار غزه، همواره مانعی برای ثبات منطقه و عادی سازی روابط با اسرائیل بوده است. طرح ترامپ با تأکید بر تبدیل غزه به «منطقه عاری از تروریسم»، عملاً این مانع را حذف می کند.
اجرای این طرح، منافع طرفین عبری-عربی را تأمین میکند: اسرائیل به امنیت پایدار منطقه ای دست می یابد و کشورهای عربی به یک ائتلاف اقتصادی-امنیتی وارد می شوند. در صورت موفقیت، دروازه های سرمایه گذاری های عظیم عربی به روی بازسازی غزه و توسعه اقتصادی اسرائیل گشوده خواهد شد.
اما در این میان، ایران تنها کشوری خواهد بود که به این نظم جدید تن نداده است. در چنین شرایطی، پرونده ایران با خاطری آسوده گشوده خواهد شد تا تکلیف آن در مسئله اسرائیل روشن گردد. همزمان یا پیش از آن، گروه های مقاومت وابسته به ایران تحت فشار قرار خواهند گرفت تا از هرگونه اثرگذاری در مواجهه با این نظم جدید بازبمانند.
در واقع، طرح ترامپ نه تنها یک ابتکار دیپلماتیک،س بلکه یک راهبرد ژئوپلیتیک است که می تواند موازنه قدرت منطقهای را به طور بنیادین تغییر دهد. آینده خاورمیانه در حال بازنویسی است و ایران اگر بخواهد در این فصل جدید تاریخ، نقشآفرین بماند باید با جسارت، حکمت و ابتکار مسیر خود را ترسیم کند. تقابل صرف، دیگر کافی نیست؛ اکنون زمان آن است که دیپلماسی فعال و قدرت نرم به ابزارهای اصلی سیاست منطقهای بدل شوند.



