به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در پی تجمع اعتراضی جمعی از دانشجویان بسیج دانشگاه علامه طباطبایی مقابل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بیانیهای در نقد سیاستهای این وزارتخانه قرائت شد؛ بیانیهای که در آن دانشجویان با اشاره به «گمشدن عدالت در رفتار و ساختار وزارتخانه» از ناترازی صندوقهای بازنشستگی، سیاستگذاریهای حمایتی، انتصابهای غیرشفاف و نفوذ افراد فاقد مسئولیت رسمی در فرآیند تصمیمسازی انتقاد کردند. این اعتراضات در شرایطی اوج گرفته که احمد میدری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، با وجود دعوت رسمی برای حضور در مراسم روز دانشجو در ۱۶ آذر دانشگاه علامه، در این برنامه شرکت نکرد؛ غیبت او که به گفته دانشجویان، بار دیگر فاصله میان وعدههای عدالتخواهانه وزیر و عملکرد وزارتخانه را برجسته کرده است.
متن کامل این بیانیه را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ
سخن را با یاد و نام شهیدان آغاز میکنیم و با روح پاک شهیدان احمد رضوی، قندچی و بزرگ نیا پیمان میبندیم که ادامه دهنده راه این شهیدان والامقام باشیم. درود بر روح بلند شهیدان دانشگاه علامه محمدابراهیم همت، عباس ورامینی، فرشته باقری و ابراهیم قائمی، کسانی که با خون خود مسیر دفاع از مستضعفان و آرمانهای انقلاب را روشن کردند.
آقای وزیر دانشگاه جایی که در آن، آرمان شعار نیست بلکه معیار است. ۱۶ آذر روزی است که دانشگاه پرده از چهره قدرت برمی دارد؛ جایی که صدای رسای دانشجو بر علیه منطق سلطه و استکبار بلند میشود و بیش از همیشه بر محور دفاع از استقلال، آزادی و عدالت می ایستد.
شما برای ما نامه نوشتید؛ نامه ای پر از واژگان زیبا درباره عدالت اجتماعی، عدالت شغلی آرمان خواهی و دعوت از دانشجویان برای مشارکت در ساختن فردای بهتر اما مسئله اینجاست که وقتی دانشگاه نامه شما را میخواند نامه ای که پشت هر جمله اش سایه واقعیتی ایستاده که نمیتوان از آن چشم بست در می یابد که عدالت وقتی از زبان وزیر شنیده میشود باید در رفتار وزارتخانه نیز دیده شود اما عدالت در وزارتخانه شما گم شده است و هر چه بیشتر نامش را بر زبان می آورید غیبتش آشکارتر میشود. دانشگاه در همین نقطه مطالبه دقیق خود را تکرار میکند بازگشت وزارتخانه به
وظیفه ذاتی اش همان چیزی که شما در نطق رأی اعتماد با عبارت مدعی العموم فقرا» بر آن تأکید کرده بودید اگر عدالت گم شده است بخشی از این گمشدگی در آشفتگی صندوق های بازنشستگی و سیاست گذاریهای حمایتی است؛ جایی که باید امید مردم باشد اما امروز با ناترازی بی ضابطگی و ضعف حکمرانی شناخته میشود. اجرای بندهای «ت» و «ث» ماده ۲۸ برنامه هفتم پیشرفت برای رهاسازی وزارتخانه از مدیریت بنگاههای حاشیه ساز و ساماندهی انتصابها حداقل بازگشت به ریل عدالت است.
پایداری صندوق ها اصلاح رابطه تأمین اجتماعی با کسب و کارها تغییر فرمول ناعادلانه مستمری و حل مشکلات مشاغل سخت و زیان آور و مستمری بازماندگان بخشی از همان عدالتی است که مردم هر روز نبودنش را لمس میکنند در حوزه مقابله با فقر نیز دقیق تر شدن پایگاه رفاه ایرانیان و استقرار پایگاه بهره مندی ایرانیان که قانون بر زمین مانده است - شرط ضروری برای تشخیص درست دهکها و کاهش تبعیض مناطق است. عدم اجرای این زیرساختها یعنی استمرار خطا بی عدالتی و نارضایتی عمومی امروز دانشگاه از شما نمیپرسد عدالت چیست؛ میپرسد عدالت کجاست؟ در کجای این وزارتخانه که باید تکیه گاه کارگر باشد صدای کارگران شنیده شده است؟ کجای این ساختار که باید سنگر مستضعف باشد بوی رانت و روابط غیر شفاف برنخاسته است؟ کارگری که با دستمزد فرسوده و تورم افسارگسیخته سر بر بالین میگذارد چگونه سخنان شما درباره فرصت برابر را باور کند وقتی از وزارتخانه تان تنها صدای انتصاب های عجیب حضور افراد فاقد مسئولیت رسمی در تصمیمها و سایه هایی که بر کرسی های اقتصادی تکیه زده اند بلند شده است؟
خوب گوش کنید تا صدای خورد شدن استخوانهای مستضعفان و جامعه کارگری کشور را بشنوید؛ همانهایی که روزی قرار بود ولی نعمتان این انقلاب باشند اما به لطف سیاستهای غلط دستمزدی در وزارتخانه شما روز به روز جام زهر ناترازی افزایش تورم و دستمزد بر کامشان تلخ تر میشود.
دانشگاه به خوبی میداند که عدالت شغلی شعار جدیدی نیست بارها گفته شد بارها نوشته شد، اما هر بار پشت درهای بسته تصمیمات جایی که افراد بی حکم و بی سمت بیش از مدیران رسمی قدرت دارند عدالت له شد و شفافیت دفن شد. جناب آقای میدری کدام منطق کدام ضرورت و کدام معیار توانسته است فردی با سابقه رسانه ای را به کرسی مسئولیت اقتصادی بنشاند؟ چرا باید کسی که توییت علیه وزرای دولت مینویسد هم زمان عضو هیأت مدیره شرکتهای حساس وزارتخانه باشد؟ و چرا سکوت؟ سکوتی که هر روز بیشتر میشود و شائبه هایی را میسازد که اگر پاسخ داده نشود، یقیناً بدل میگردد.
همین طور درباره آنهایی که بی آن که حکم رسمی داشته باشند در جلسات شما حاضر می شوند سخنانتان را مینویسند راهبرد میدهند و حتی جلسات غیر رسمی در باغ های کرج برگزار میکنند؛ اینها نشانه های مدیریت نیست نشانه های نفوذ است؛ نفوذ در بالاترین لایه های تصمیم سازی دانشگاه از شما میپرسد این افراد از کجا قدرت گرفته اند؟ چه کسی آنها را بر میز تصمیم نشانده است؟ مردم و کارگران قرار است پاسخگوی چه کسی باشند وزیر یا سایه های وزیر؟
در حالی که این افراد در سایه میچرخند نیروهای انقلابی و متخصص در وزارتخانه یکی یکی کنار گذاشته شده اند.
آنهایی که باید تکیه گاه سیاست گذاری باشند خانه نشین شده اند و کسانی که سابقه شان برای بدنه وزارتخانه نامانوس است برجای آنان نشسته اند. آیا این همان فرصت برابر است که شما وعده دادید؟ کدام جوان انقلابی میتواند باور کند که عدالت شغلی با حذف متخصصان و گماردن چهره هایی با پرونده های مبهم به دست می آید؟
در کنار اینها گزارشهایی از تعارض منافع و استفاده ویژه برخی افراد از امکانات عمومی منتشر شده است؛ از مجموعه های رفاهی تا استخرها و فضاهای متعلق به بازنشستگان آیا این عدالت است که کارگر بازنشسته برای درمان هزینه روی هزینه بگذارد اما برخی افراد خاص در وزارتخانه همان امکانات را بدون نوبت بدون مجوز و بدون شفافیت استفاده کنند؟
بی ثباتی مدیریتی در صندوق بازنشستگی کشوری برکناری متخصصان در بهزیستی آشفتگی مدیریتی تعاون تهران و انحراف بودجه مسئولیت اجتماعی در فنی و حرفه ای هر کدام سندی است بر اینکه بحران فقط یک لکه نیست؛ یک جریان است. جریانی که اگر درمان نشود سالهای آینده را با هزینه های سنگین تری از امروز تکرار خواهد کرد. در بهزیستی که باید پناه ضعیف ترین اقشار باشد آشفتگی مدیریتی چنان ریشه دوانده که نه مددکار امنیت دارد نه مددجو امید نه مدیر چشم انداز متخصصانی که سالها سرمایه معنوی این نهاد بودند کنار زده شده اند و افرادی بی سابقه و بی کردار جایگزین شان شده اند. این تغییرات شتاب زده بدون منطق کارشناسی تنها یک معنا دارد پر کردن جایگاههای حساس با نیروهای بی پشتوانه تا حلقه تصمیم سازی محدودتر و قابل کنترل تر شود.
در اداره کل تعاون تهران گره ها چنان بر تار سازمان پیچیده شده که عملاً بسیاری از فرآیندها از ریل خارج شده اند؛ از نظارتهای کور گرفته تا پرونده هایی که با فشارهای بیرونی جابه جا میشوند و مدیرانی که نه پاسخگو هستند و نه مسئولیت پذیر دانشگاه میپرسد اگر عدالت قرار است از وزارتخانه شما آغاز شود چرا تعاون تهران به یکی از نمادهای تعلل بحران و کج کارکردی بدل شده؟
در فنی و حرفه ای بودجه مسئولیت اجتماعی که باید مستقیم به نیازهای مهارتی اقشار محروم برسد در پیجهای مبهم اداری گم شده پروژه های نیمه کاره و هزینه کردهای بی حساب از این سازمان بیرون آمده است. وقتی سازمانی که قرار است ستون توانمندسازی باشد خود به باتلاق ناکارآمدی تبدیل شود دیگر امیدی برای برابری و عدالت مهارتی باقی نمی ماند.



