به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، سقط جنین؛ با افول شاخص های جمعیت و سیر دلهره آور کشور به سوی سالمندی، نگرانی کارشناسان اجتماعی و سیاستگذاران این حوزه را برانگیخته است به طوریکه دیگر راز مگویی از واقعیت های پوشیده این رخداد وجود ندارد و بی پرده در باره آن هشدار داده می شود.
رخداد زیرپوستی این پدیده در لایه های مختلف جامعه تا پیش از تصویب قانون جوانی جمعیت، چندان به چشم نیامد اما حالا ورق برگشته و گفته می شود در صورت کنترل سقط جنین بخش مهمی از اهداف برنامه ریزی شده این قانون خود به خود محقق می شود.
با انتشار آمار هولناک و ناباورانه سقط جنین از سوی مسوولان و کارشناسان، طولی نکشید این موضوع در راس هرم جوانی جمعیت نشست و موج تازه ای از تحلیل ها با هدف ریشه یابی و چاره اندیشی آن شکل گرفت.
در حالی که ازدواج و فرزندآوری به عنوان هدف کلیدی قانون جوانی جمعیت در پوست اندازی باورهای عامه محصور شده و به کُندی پیش می رود، تحلیلگران بر این باورند پیشگیری از سقط جنین در زنان باردار، یکی از میان بُرهای حفظ جمعیت جوان کشور است.
مطالعات نشان میدهد ۹۳ درصد سقط جنینها در شاکله خانواده و با تصمیم همسران رُخ میدهد و تنها هفت درصد مربوط به روابط نامشروع است، بنابراین کارشناسان بر این باورند جامعه هدف قانون جوانی جمعیت، نخست زوجین و خانواده هایی هستند که با مقوله سقط جنین دست و پنجه نرم می کنند و دستکم یک بار به آن فکر کرده اند.
پُر واضح است پیشگیری از سقط جنین، مستلزم شناخت ملاحظات و پیچیدگی های این پدیده است تا بتوان بر اساس آن ها فرایند حل مساله و برنامه ریزی های کاربردی و هدفمند را پایه ریزی و اجرا کرد.

در همین پیوند؛ ایرنا در گفت و گو با فاطمه مختاری دانشجوی دکترای بهداشت باروری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، مربی مامایی و کوشنده حوزه خانواده و جمعیت به واکاوی این موضوع پرداخته است:
وضعیت سقط جنین، انواع و میزان فراوانی این پدیده در سطوح مختلف جامعه چگونه است؟
در تعاریف معمول، سقطهای القایی به ۲ دسته تقسیم میشوند؛ نخست سقطهای درمانی که به دلایل پزشکی و با مجوز پزشک قانونی در مراکز مشخص انجام میشود و دیگری سقطهای خودخواسته یا عمدی هستند که توسط افراد صورت میگیرد و عمدتا در خانه یا مراکز غیرمجاز رخ میدهد. این موضوع نشان میدهد که سقط جنین در همه طبقات اجتماعی رایج، اما الگوها و انگیزههای آن در هر قشر متفاوت است. سقطهای خودبهخودی و غیرعمدی هم به دلایل مختلف از جمله ابتلا به بیماریهای زمینهای، عوامل ناشناخته و حتی دسترسی ناکافی به خدمات پیشگیری و آموزشهای لازم اتفاق می افتد.

پس می توانیم بگوییم سقط جنین پدیده ای مربوط به طبقه خاصی از زنان جامعه نیست؟ درست است؟
بله همینطور است؛ سطح تحصیلات زنان نقش مهمی در تمایل به سقط جنین دارد؛ زنان با تحصیلات متوسط تا بالا به دلیل آگاهی بیشتر و دسترسی بهتر به داروهای سقط، سریعتر و اغلب شتابزده به اینکار اقدام میکنند در مقابل، در طبقات پایینتر و مناطق روستایی، عدم دسترسی به تجهیزات ایمن، خطرناک بودن سقطهای غیرقانونی و ناایمن را افزایش میدهد.
تاثیر قانون بر مساله سقط جنین چگونه است؟
سقط جنین به طور قانونی و غیرقانونی صورت میگیرد. طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی، در کشورهایی که سقط جنین قانونی است، ۹۰ درصد موارد به صورت ایمن انجام میشود، اما در کشور ما، تنها حدود ۲۵ درصد از سقطها در شرایط ایمن و نه الزاما بهداشتی رخ میدهد و باقی آنها در شرایط خطرناک و غیرایمن اتفاق میافتد. این وضعیت، سلامت مادران را تهدید و هزینههای سنگینی بر نظام سلامت تحمیل میکند، به ویژه در موارد مرگ و میر مادران که یکی از چالشهای اصلی است. بنابراین، بهبود قوانین و فرهنگسازی در زمینه سقط و کنترل باروری، نیازمند توجه جدی است تا سلامت خانواده و جامعه حفظ شود.
به نظر شما مهمترین «گره فرهنگی» در مقوله سقط جنین چیست؟
سیاستهای جمعیتی کشور از سال ۱۴۰۰ به بعد با هدف تشویق به فرزندآوری، هنوز با مقاومت فرهنگ غالب جامعه که تمایل به تکفرزندی یا فرزند کم دارد، مواجه است. این فرهنگ کم فرزندی یا حتی عدم تمایل به فرزندآوری، به عنوان یک هنجار یکی از عوامل موثر بر اقدام به سقط جنین شناخته شده است. در عین حال، خانوادههای ایرانی فرزند دوست هستند و این فرهنگ میتواند در ترویج خانوادههای پرجمعیت مؤثر باشد، اما عوامل اقتصادی مانند بیکاری و نداشتن درآمد ثابت، موانع مهمی در این مسیر هستند. لذا در کنار فرهنگ سازی نیاز به مداخلات پایه از جمله در سطح معیشت و آگاه سازی خانوادهها به ویژه در مورد پیامدهای جسمی و روانی سقط هستیم.
آیا می توانیم بگوییم سقط جنین در طبقه مذهبی جامعه ایران کمتر است؟ تاثیر انگ های اجتماعی بر این پدیده چگونه است؟
مذهب میتواند نقش محافظتی در کاهش سقط جنین داشته باشد، زیرا در آن سقط، عملی نکوهیده و زشت تلقی میشود. اما همین ارزشهای مذهبی در صورت ترس از قضاوت اجتماعی یا انگهای اخلاقی، ممکن است باعث شود افراد اقدام به سقط را پنهانی و با روشهای غیرمطمئن انجام دهند که این امر سلامت جسمانی و روانی آنان را تهدید میکند. علاوه بر مذهب، انگهای اجتماعی نیز نقش مهمی در شکلگیری رفتارهای مرتبط با سقط دارند. در جامعه، فشارهای مربوط به تعداد فرزندان، داشتن بیش از ۲ فرزند را نوعی شکستن هنجار میدانند و این انگها میتوانند تمایل به سقط را افزایش دهد؛ به ویژه در مواردی که جنسیت فرزند، برای خانواده مهم باشد.
طبقات مختلف زنان جامعه به طور معمول چه بهانه ها و یا دلایلی را برای اقدام به سقط جنین عنوان می کنند؟
تصمیمگیری درباره سقط جنین یک تصمیم فردی نیست و در واقع تحت تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار دارد. در ظاهر، ممکن است تصور شود که افراد یا زوجین به صورت شخصی تصمیم میگیرند، اما در واقع این تصمیمگیریها در بستر ارزشها، هنجارهای فرهنگی، مذهبی و اقتصادی شکل میگیرد.
آمار نشان میدهد که حدود ۳۰ درصد از بارداریها در ایران در سال ۲۰۱۹ «ناخواسته» بودهاند که با توجه به محدودیتهای فعلی دسترسی به روشهای پیشگیری، احتمال افزایش این رقم وجود دارد که این موضوع یکی از دلایل اقدام به سقط جنین در میان خانوادههاست. موضوع دیگر تکمیل تعداد فرزندان دلخواه است و در این میان بیشتر زوجینی که ۲ یا سه فرزند دارند برنامهای برای داشتن فرزندآوری ندارند. از این رو دستیابی به تعداد فرزند ایدهآل یکی از علت های سقط جنین در میان خانواده هاست.
دلایل اصلی اقدام به سقط شامل مواردی مانند نبود آمادگی اقتصادی و روانی برای خانواده و زوج، فشارهای اقتصادی، ناپایداری روابط زناشویی و نگرانیهای مربوط به سلامت جسمی و روانی مادران و حتی عدم دریافت حمایت کافی از ساختارهای اجتماعی برای مادران محصل و شاغل است.
اقتصاد و تحول در الگوهای خانواده چه تاثیری در تشدید سقط جنین دارند؟
در ساختارهای اقتصادی، فشارهای معیشتی و افزایش هزینههای زندگی، تورم، بیکاری، گرانی مسکن و سطح توقعات شهری، باعث میشود که ادامه بارداری برای خانوادهها دشوارتر شود و احتمال اقدام به سقط افزایش یابد. همچنین، تغییر در الگوهای خانواده، مانند تاخیر در ازدواج، کاهش تعداد فرزندان و فعالتر شدن زنان در حوزههای تحصیلی و شغلی بدون دریافت حمایت کافی، از دیگر عوامل موثر بر افزایش سقط جنین است. نقش دسترسی و نگرش به خدمات بهداشت باروری نیز در این میان اهمیت دارد. برخی از سیاست های جوانی جمعیت، کاهش آموزش و مشاوره در حوزه پیشگیری از بارداری و کمتوجهی به گفتگوهای آزاد در خانوادهها نیز میتواند منجر به افزایش سقطهای پنهانی و غیرقانونی شود.
مجموعه این عوامل، نشان میدهد که تصمیم به سقط جنین، نتیجه ترکیبی از شرایط فردی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی است که هر کدام به نوبه خود در شکلگیری این تصمیم نقش دارند.
به نظر شما مهمترین عامل سقط جنین در اصفهان کدام است؟ آیا در این زمینه مطالعه ای انجام شده است؟
بله؛ نتایج یک مطالعه در بازه زمانی چهار ساله نشان می یکی از عوامل قوی که به خصوص استان اصفهان را در مساله سقط جنین تحت تاثیر قرار داده «روابط زناشویی ناپایدار» است. به عبارت دیگر نبود اطمینان به ثبات زندگی مشترک یکی از عواملی است که به خاطر آن خانوادهها تمایل به داشتن فرزند دیگری ندارند و بسیار سریع درگیر سقط جنین می شوند.
همچنین پایشها در استان و کشور نشان می دهد در مادران و پدران بالای ۳۵ سال، خطر ابتلا به بیماریهای مزمن مانند دیابت، فشار خون، مشکلات قلبی و عروقی و اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی افزایش مییابد که هر کدام از این موارد می تواند دلیلی برای اقدام به سقط جنین و تمایل نداشتن به فرزندآوری محسوب شود. پس موضوع دیگر بحث سلامت جسمی و روانی پدران و مادران امروزی است.
علاوه بر این، فقدان حمایتهای عاطفی و خانوادگی، احساس تنهایی و کمرنگ بودن تعاملات ارتباطی درون خانواده در خانوادههای شهرنشین، ترس و نگرانی مرتبط با ادامه بارداری را تشدید کرده و از عوامل مؤثر در تصمیمگیری زنان برای سقط جنین به شمار می رود.
آمار در این باره چه می گوید؟
حقیقت این است که آمار موثق و دقیق برای سقط جنین وجود ندارد زیرا بخش مهمی از سقط ها همچنان پنهانی و غیرقانونی اتفاق است. اما روند کاهشی سقط های قانونی و درمانی در اصفهان امیدبخش است که احتمالا به دنبال اجرای دقیقتر قانون یا سختگیریهای بیشتری است که در تشخیص معیارهای قانونی وجود دارد.
از طرفی فشارهای قانونی، نظارتهای قضایی و فرهنگ سازی رسانهای در سالهای اخیر به طور قابل توجهی افزایش پیدا کرده و مراکز غیرقانونی به شدت تحت پیگرد هستند که این موضوع روی کاهش آمار سقط جنین تاثیر محسوس گذاشته است؛ اگرچه همچنان این موضوع نگران کننده و مانع تحقق جوانی جمعیت است.
آیا می توانیم بگوییم سقط جنین یک موضوع زنانه است یا مردان نیز در شیوع یا کاهش آن نقش دارند؟
نتایج مطالعات نشان میدهد که پس از تشخیص بارداری ناخواسته، همسران اولین کسانی هستند که از خبر بارداری مطلع میشوند و نقش کلیدی در محافظت و پیشگیری از سقط دارند. در بستر فرهنگی کشور و استان، نقش همسران در حمایت و حفاظت از بارداری تأیید شده است. به ویژه در شرایطی که زنان بارداری را ناخواسته تلقی میکنند، حضور و نقش مردان در حفاظت از بارداری بسیار مؤثر است. اما در مواردی که مردان به بارداری انگ ناخواستگی میزنند و تمایل به سقط داشته باشند، مطالعات نشان میدهد که مدیریت این وضعیت بسیار دشوارتر و نیازمند سیاستگذاریهای خاص است. برای کاهش اقدام به سقط خودخواسته، آگاهیبخشی به مردان درباره پیامدها و عوارض این اتفاق برای مادر و خانواده اهمیت دارد، زیرا آگاهی میتواند خطر این اقدامات را کاهش دهد.
همچنین، حضور فعالتر زنان در حوزههای اجتماعی، تحصیلی و اشتغال در نبود سیستمهای حمایتی مناسب، احتمال اقدام به سقط جنین را افزایش میدهد. بنابراین در چنین شرایطی، نقش همسر در حمایت عاطفی و تعادل بین علایق شخصی و نقش مادری پررنگتر میشود.
در فرهنگ کشور ما، هویت زنانه و نقش مادری به شدت در تصمیمگیریهای مرتبط با سقط تاثیرگذار است؛ بنابراین، اقدام به سقط پیامدهای روانی و جسمی شدیدی برای مادر خواهد داشت. پیشنهاد میشود بسترهایی برای مردان فراهم شود تا بتوانند حمایت روانی و عاطفی موثری از همسران خود داشته باشند. مشارکت مردان در امور منزل و فرزندپروری، تقویت حمایتهای عاطفی و روانی و برنامهریزی برای مشاوره در سیستم سلامت اهمیت دارد. این مشاورهها لازم است به صورت زوجی ارائه گردد تا بتواند به زوج در فرایند پذیرش با کیفیت و تداوم بارداری کمک کند.
«عادیانگاری» سقط جنین در جامعه تا چه اندازه شایع است و چه باید کرد؟
خانوادهها و مادران توجه کافی به پیامدهای جسمی و روانی ناشی از سقط ندارند که این امر یکی از عوامل مهم در عادیسازی این موضوع است.
دسترسی آسان به اطلاعات ناکافی و گاهی نادرست و همچنین داروهای مربوط به سقط جنین باعث شده بسیاری از مادران، بدون آگاهی کامل و درک صحیح از پیامدهای جسمی و روانی سقط، اقدام به این عمل کنند. علاوه بر این، ضعف آموزش و کمبود گفتوگوی رسمی درباره سلامت باروری و سقط، نقش مهمی در این روند دارد. محدود کردن این گفتگوها در سیاستهای اخیر، شانس عادیسازی و پذیرش سقط را افزایش داده است.
فضای مجازی و انتشار اطلاعات بدون کنترل در میان نسل جوان، احتمال عادیسازی این موضوع را بیشتر میکند و ممکن است افراد را به اقدام سریع و هیجانی ترغیب کند. همچنین، کاهش حمایتهای اجتماعی از مادران یکی دیگر از عوامل موثر است. نبود حمایت کافی باعث میشود که مادران در مواجهه با بارداری ناخواسته، ابتدا به فکر سقط جنین بیفتند و حتی در همان روزهای اولیه به آن اقدام کنند. تغییر ارزشهای خانواده و سبک زندگی، از جمله تمایل به آزادیهای فردی و استقلال شخصی که در فرهنگ معاصر ما پررنگتر شده از دیگر دلایل تمایل فرد به سقط است. این تغییرات، شانس تمایل زنان به سقط و پذیرش آن را افزایش داده است، زیرا این ارزشها و سبک زندگی جدید، نگرشهای سنتی درباره بارداری و مادر بودن را تحت تاثیر قرار داده و آن را کماهمیت یا عادی میسازد.
بنابراین سقط جنین تنها یک موضوع فردی نیست؛ بلکه علاوه بر پیامدهای جسمی برای مادر، تبعات روانی و اجتماعی نیز بدنبال دارد.
بله درست است؛ به همین دلیل می گوییم بسترهای فرهنگی و اجتماعی موجود در کشور نقش مهمی در این زمینه دارند. حتی پس از تصمیمگیری آگاهانه برای سقط و انجام آن، احساس عذاب وجدان، گناه و اضطراب مدتها در فرد باقی میماند. این احساسات منجر به بروز افسردگی، اختلالات اضطرابی و در مواردی استرس پس از سانحه (PTSD) میشود که در زنانی که اقدام به سقط عمدی میکنند، نسبت به زنانی که سقط خودبهخود دارند، شدت بیشتری دارد. همچنین، احساس انزوای اجتماعی و کاهش عزت نفس، که ممکن است ناشی از ترس از قضاوت و فشارهای روانی جامعه باشد، از دیگر پیامدهای این موضوع است.
یکی دیگر از پیامدهای اجتماعی مهم، تشدید اختلافات خانوادگی و احتمال جدایی و طلاق است. حتی در مواردی که زوجین برای انجام سقط با یکدیگر توافق میکنند، اقدام به سقط میتواند منجر به فروپاشی خانواده شود، بهویژه در شرایطی که مخالفت همسر یا خانواده نسبت به این اقدام وجود داشته باشد، واکنشهای منفی افزایش یابد.
در حوزه پیامدهای جسمی، مهمترین نگرانی ناشی از سقطهای غیرقانونی و غیرایمن، تأثیر منفی آن بر سلامت جسمی و به ویژه سلامت باروری زنان است. به دلیل غیرقانونی بودن سقط، احتمال وقوع سقطهای غیرایمن و غیر بهداشتی بالاست که میتواند منجر به عوارض جدی مانند چسبندگی رحم، آسیب به رحم و اندامهای تناسلی، پارگی رحم، آسیب به دهانه رحم، عفونت، سپسیس و خونریزیهای شدید و مرگبار (شوک هموراژیک) شود. یکی از مهمترین پیامدهای این وضعیت، مرگ مادران است که در کشورهای با قوانین محدودکننده سقط بیشتر مشاهده می شود.
بنابراین می توانیم بگوییم اقدام به سقط چه در زمینه سلامت جسمی و چه سلامت روان، منجر به افزایش بار بیماریها و فشار بر سیستم بهداشت و درمان کشور میشود. همچنین، این مساله میتواند تأثیر منفی بر شاخصهای سلامت باروری جمعیت داشته باشد که دایره پیامدهای آن بسیار وسیع تر از تصورات معمول است.
ایرنا: چه راهکارهای اثرگذار برای پیشگیری و کنترل پدیده سقط جنین پیشنهاد می دهید؟
راهکارها باید مبتنی بر سیاستگذاریهای کلان، آموزشهای روانشناختی و جامعهشناختی و اقدام در سطح فردی و خانواده باشد. توسعه آموزش سلامت باروری در مدارس، دانشگاهها و مراکز بهداشت برای پیشگیری از بارداریهای ناخواسته و ترویج بارداریهای خودخواسته؛ توسعه مراکز مشاوره باروری رایگان، تدوین و اصلاح قوانین حمایتی برای مادران بهویژه زنان آسیبپذیر، آموزش فراگیر و مستمر مهارتهای تصمیمگیری، آمادگی روانی و حمایتهای روانشناختی در دورههای قبل و پس از بارداری از جمله راهکارهای مدیریت این پدیده اجتماعی است.
در این زمینه لازم است تقویت تابآوری فردی، آموزش مهارت مدیریت استرس و بحرانهای روانی، از دوران کودکی و پیش از ازدواج آغاز و در خانواده و جامعه ترویج شود. در این راستا طراحی کمپینهای رسانهای و برنامههای فرهنگی برای تغییر نگرش اجتماعی نسبت به ارزش سلامت باروری و حمایت اجتماعی از مادران و زنان باردار ضررویست.
کارگاههای آموزشی درباره برنامهریزی خانواده، تصمیمگیری مشترک، مهارتهای گفت وگو و حل اختلاف برای کاهش فشارهای روانی و اجتماعی مرتبط با بارداریهای ناخواسته نیز باید در دستور کار قرار بگیرد. همچنین حمایتهای اجتماعی و مالی از مادران باردار نیازمند تعریف و اجرای ساز و کارهای جدید و کاربردی است.
توسعه برنامههای حمایتی شامل کمکهای مالی، خدمات بهداشت و مشاوره خانوادگی، نقش مهمی در کاهش اقدام به سقط و ارتقاء سلامت مادران دارد.
این راهکارها در چارچوب «قانون حمایت از خانواده و جمعیت» آمده اما به اصلاح، بازاندیشی و انطباق آن ها با اقتضائات استان های مختلف کشور نیاز دارد. هدف نهایی، بهبود سلامت مادران، کاهش سقطهای غیرقانونی و ارتقاء سلامت جامعه است.
بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، به خروج جنین قبل از هفته بیستم بارداری «سقط جنین» میگویند که میتواند به صورت عمدی یا خود به خود اتفاق بیفتد.



