خبرنامه دانشجویان ایران: تاریخ سیاسی ایران به خصوص در سی و چند سال اخیر که از انقلاب اسلامی مردم به رهبری امام خمینی(ره) می گذرد همواره شاهد تغییر رویه عقدیتی – سیاسی بسیاری از افراد غالبا مشهوری بود که با پشت پا زدن به عقاید قبلی خود، سعی در قرار گیری در نقطهی مقابل رفتارهای سابق شان داشتند. از نظامیونی از جنس سرهنگ عطاران تا خطیبانی هم جنس شیخ علی طهرانی و حتی علمایی هم سنگ شیخ کاظم شریعتمداری که با روی گردانی از مواضع پیشین خود مهر تایید و گواه روشنی شدند بر بسیاری از شخصیت های صدر اسلام که اگر نبود امثال اینها، باور رفتارهای منتاقض بعضی از صحابه پیامبر، از لحاظ منطقی و عقلی قابل هضم نبود.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ هاشم آغاجری یکی از این افراد است. شخصی که ورودش به سیاست با آشنایی دکتر شریعتی آغاز شد. فعالیت در انجمن های اسلامی دانش آموزان در آبادان سپس نزدیک شدن به عقاید انجمن حجتیه و پس ازآن سازمان مجاهدین خلق عملا وی را وارد دوران مبارزه پیش از انقلاب کرد.
همزمان با اعلامیه تغییر ایدئولوژیک مجاهدین خلق در سال 1354، از جناح مارکسیست - لنینیست فاصله می گیرد و به کمک دیگر همفکران مسلمان خود، "گروه منصورون" را در خوزستان بنیان می گذارد.
گفتنی است که بعد از ائتلاف گروههای هفت گانه ی مسلمان به نام های "منصورون"، "امت واحد"، "موحدین"، "فلاح"، "بدر"، "صف" و "گروه توحیدی خلق" و اعلام موجودیت "سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی" در ابتدای سال 58، آغاجری "دفتر این سازمان در آبادان" را تاسیس کرد. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که هاشم آغاجری نیز یکی از فعالین آن بود، از ائتلاف این هفت گروه تشکیل شد.
حضور در سپاه پاسداران و جهاد سازندگی آبادان از زمره فعالیت آغاجری در روزهای آغازین انقلاب اسلامی بود. با شروع جنگ تحمیلی هر چند به دلیل رفتارها و سخنان بعضا عجیب از بخش فرهنگی لشکر امام حسن(ع) جدا شد اما با حضور مجدد در جبهه ها در بخش عملیات از ناحیه پا جانباز می شود، موضوعی که بعد ها و در نقطه عطف زندگی وی، بارها توسط دوستانش و همفکرانش همچون سپر مصونیت زا در بیانیه ها از آن استفاده شد.
تحصیل رشته تاریخ و فعالیت آکادمیک بعد از قطع پا او را وارد فضای دانشگاه کرد. فضایی که در اواسط دهه هفتاد برای صحبت های رادیکال بسیار مناسب بود و می توانست صاحبان سخن را به درجات بالای شهرت و محبوبیت بین دانشگاهیان برساند. نوع تفکر و اندیشه آقاجری نیز از سال 75 جنجال آفرین شد، در اواخر سال 75 در دانشگاه پلی تکنیک سخنرانی ای تحت عنوان "دیدگاه امام علی(ع) درخصوص حقوق متقابل حکومت و مردم" کرد که در آن حکومت جمهوری اسلامی را به عنوان نقطه مقابل حکومت امام اول شیعیان ترسیم کرد.
بعد از آن جنجال برپا شد و آیتالله مهدوی کنی هشدار داد که کفن پوشان به خیابان خواهند ریخت. پس از آن که در سال 76 و 77 محسن کدیور به دلیل سخنرانی ها و نقد صریح حکومت جمهوری اسلامی و مقایسه آن با سلطنت پادشاهی، دستگیر شد، آغاجری در جلسه گرامیداشتی بود که دانشجویان برای دکتر کدیور برپا کرده بودند، گفت: "دین اگر به ابزار قدرت تبدیل شود نه تنها افیون ملتها بلکه افیون دولتها هم هست." او به عنوان یک مخالف با دین مشهور شد، اما میان موج نام های مخالف مانند سروش، ملکیان، کدیور و مجتهد شبستری ناپیدا ماند. موضوعی که به مذاق او خوش نیامد. او برای سربلند کردن در بین چهره هایی نظیر سروش و مجتهد شبستری نیاز به سخنان صریح تر در رابطه با نفی دین و توهین به ارزش ها داشت که در خانه همدان در سال 81 این نقشه خطرناک بالقوه ذهنش را بالفعل تبدیل کرد.
توهین به مرجعیت
21 خرداد 81، هاشم آغاجری، در خانه معلم همدان به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد درگذشت دکتر شریعتی به سخنرانی پرداخت و در سخنرانیاش با عنوان «پروتستانتیسم اسلامی» به دین اسلام، مذهب شیعه و روحانیت، اهانت کرد.
آغاجری بدون در نظر گرفتن تفاوت های بنیادی مسیحیت قرون وسطی و اسلام ناب از پروتستانتیزم اسلامی سخن به میان آورد و روحانیت، مرجعیت، مردم و مقدسات را به باد تمسخر گرفت. او آموزههای دین را «سیاه و تاریک لقب داد» و مردم را به واسطه تقلید میمون صفت خواند و تصریح کرد: «برای اصلاحات باید دین را تغییر داد.» آغاجری نهضت پروتستانتیزم را اینطور تئوریزه میکرد: «نهضت پروتستانتیزم میگفت ما مسیحیت را باید از دست روحانیت سنتی کلیسایی آزاد کنیم و دین را باید از دست پاپ نجات داد.» و از این مسیر حمله به روحانیت را در دستور کار داشت: «کی قبل از صفویه ما این سلسله مراتب را داشتهایم؟ ...نظام کلیسایی. از بالا شروع میشود، پاپ، اسقفها، کاردینالها، کشیشها، کشیش محلی، کشیش فلان، بعد به تدریج در دوره ما تأثیر این فرهنگ و البته تحت تأثیر زمینههای اجتماعی و اقتدارگرایی در ایران، به سمت این سلسله مراتب طبقهای با یک نظم سلسله مراتبی و یک نفر در رأس آن به نام آیتا ... العظمی فی العالمین و السموات و الارضین و... تا آخر، این در رأس و بعد همینطور میآید پایین سلسله مراتب، آیتا ...، حجتالاسلام، ثقةالاسلام، چی چیالاسلام (خنده تمسخر حضار) حالا در این چند سال اخیر که حوزه ما تبدیل به مسند دولتی هم شده، مسئله حساس شده، قبلا این عناوین دولتی نبوده.»
آغاجری درباره مسئله تقلید مردم از مراجع تقلید نیز گفت:«رابطه با مردم رابطه معلم و متعلم است نه رابطه مراد و مرید، نه رابطه مقلِّد و مقلَّد که تقلید بکنید. مگر مردم میمون هستند که تقلید بکنند؟!»
وی در ادامه نیز جنبه لاهوتی ائمه را به روحانیت نسبت میدهد و ولی صفاتی را برای امامان معصوم میشمارد که جز استهزا، هیچ تفسیر دیگری ندارد: «این طبقه [روحانی] ابتدا امامان معصوم را لاهوتی میکرد تا خودش هم به عنوان نایبان آن معصوم لاهوتی بشود ... نباید به عنوان موجودات فرا انسان نگاه کنیم، یک موجودات غیربشری، غیرانسانی که اصلاً همه چیز آنها با ما فرق بکند. اصلاً قبل از خلقت یک چیز دیگر است، ناف بریده متولد میشوند، وقتی متولد میشوند، از شکم مادر که بیرون میآیند با دست میآیند زمین و پاهایشان روی هواست، در همان حال اذان میگویند. وقتی که راه میروند اصلاً سایه ندارند، برخلاف آدمهای دیگر که سایه دارند، آنها سایه ندارند. دو چشم جلوی سر دارند و دو چشم پشت سرشان، چهارچشمی هستند. اول امام را یک موجود دست نیافتنی لاهوتی میکردند که البته او دیگر یک الگو نبود»
مجاهدین: به آغاجری افتخار می کنیم
سخنان آغاجری به گونه ای بود که علی مطهری فرزند شهید مطهری در گفتگویی اظهار داشت: «وقتی متن سخنرانی آقای آغاجری را خواندم، احساس کردم که به 22 سال پیش بازگشته ام و در حال مطالعه جزوه گروه فرقان هستم. به خود لرزیدم و از اینکه خون استاد مطهری در حال لوث شدن است، بیمناک شدم. حال چقدر قلب واقعیت است که درباره کسی که در راه مبارزه با این افکار انحرافی و خطرناک ناجوانمردانه و در حالی که امام و امت سخت به او نیازمند بودند، شهید شد، بگوییم او دارای همین افکار بود. به راستی اگر اعضای گروه فرقان که تز اصلی شان اسلام منهای روحانیت بود، امروز حضور داشتند، سخنی غیر از همین حرف ها می گفتند؟»
و حتی مهدی کروبی رییس مجلس ششم نیز به این سخنان واکنش نشان داد: «متاسفانه برخی حرف ها و کارهای کشور روی حساب نیست. برای ما یک عنوان حجت الاسلامی باقی مانده که یک آقای دانشگاهی آمده و می خواهد آن را از ما بگیرد و می گویند این عناوین از کلیسا آمده است!»
اما در نهایت سازمان مجاهدین انقلاب در 12 تیر 81 و طی بیانیه ای رسما از اظهارات گستاخانه آغاجری حمایت کرد: «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران افتخار می کند که اعضایی همچون دکتر هاشم آغاجری دارد»
سعید رضوی فقیه که آن روزها دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت طیف علامه بود، در گفتگو با ایسنا بخشی از سخنان آغاجری را تایید و حکم اعلام شده برای وی را توهین به شعور ملت می خواند و می گوید: "اینکه در شعارها و سخنان دانشجویان معترض به صدور حکم اخیر به صراحت یا به کنایه اشاره به برخی از ضعفهای نظام سیاسی می شود، در انباشت مطالبات پاسخ نگرفته و نیز ناکامیهای نسبی جنبش اصلاحات ریشه دارد. اگر ساختارها، قوانین و نهادهای کشور متناسب با گذشت زمان و تحولات نسلی و دگرگونیهای بینالمللی و نیز متناسب با تغییر در خواستهها و دیدگاههای مردم تغییر میکرد و بازسازی و نوسازی میشد، شاید امروز این خیل عظیم و خشمگین دانشجویان، انبوهی از مطالبات مختلف را در تجمعات اعتراضی خویش مطرح نمیکردند اما متاسفانه بخشهای وسیعی از نظام سیاسی طی سالهای گذشته نه تنها خود را متناسب با تغییر مذکور در فوق روزآمد نکردهاند بلکه حتی در مواردی عقبگردهای جدی نیز داشتهاند. "