به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ به دنبال آرام گرفتن فضای کشور بعد از اتفاقات ناخوشاید کوی دانشگاه، فرهاد نظری که در هنگام بروز این حوادث فرماندهی نیروی انتظامی تهران را بر عهده داشت، به عنوان یکی از متهمان حوادث کوی دانشگاه، به دادگاه فراخوانده شد اما بعد از بررسی دادگاه از اتهامات وارده مبرا شد.
نظری اما بعد از همه این وقایع، اقدام به نگارش کتابی با عنوان «برای تاریخ» نمود و به اختصار حوادث پیش و پس از 18 تیر را روایت کرد تا پرده از چهره متهمان واقعی این حوادث بردارد.
وی در قسمتی از این کتاب آورده است:
«گاهی چهره مظلوم دانشجویانی را به خاطر می آوردم که ناباور و حیرت زده به آنچه بر اهالی علم و ایمان میگذشت تاسف میخوردند. گاهی چهره غم گرفته و ناراحت آقا از ظلمی که به ناحق روا داشته شد رگ جانم را میگسست و از بیم آنکه مبادا جسم من علتی برآن اندوه سخت باشد شرمسار ولادت و زندگانی خود بودم.
گاهی لبخند کریه بدخواهان انقلاب و کمین گرفتگان بیماردل که علم و اندیشه را سنگرگاه پرتاب تیر و توپ برعلیه علم و دین کرده بودند رگ غیرتم را متورم میساخت....... لباس فرم نیرویانتظامی بر چوب لباسی جا خوش کرده بود و گوییا به من میگفت برو!.
سرداری بی دردسر که بیدردی است. پیمودن راه خداوندی بی کفن پوشی مجاهده نیست. اگر مرد راهی و دل تو همان دل مجنون و رقابیه و دهلاویه است، دستهایت را درآستین استوار کن و راه عدالتخانه را با جامه سبز ولایتی به استقبال شتاب...... با قرائت حکم برائت من، موجی بزرگ کشور را خود گرفت. خودم را اگرچه در مقابل افکار ملت روسپید میدیدم، اما رگهای از غصه جانم را میفشرد....... در جبهه نشد. کاش در میدان پرفتنه فریب و نیرنگ و اغواگری و در پرتاب و شلیک تیر و ترکش قلم به کاروانیان میپیوستم. حیف شد سردار!...نه؟!»
کتاب «برای تاریخ» تا جایی که مسائل امنیتی و اطلاعاتی اجازه داده است، به روشنگری در باب فتنه 18 تیر پرداخته و به قول خودش «تنها چند جملهای آغازین از مثنوی بلند و چند خرواری فاجعه و حماسه است».
به اعتقاد رئیس پلیس اسبق نیروی انتظامی تهران، اصل موضوع کوی دانشگاه ناشی از جنگ قدرت بین دولتمردان و برخی جریانات سیاسی وقت بوده است.
وی همچنین در بخش دیگری از از کتاب خود(که قسمت عمده آن نیز میباشد) خطاب به رئیس جمهور وقت (سید محمد خاتمی) مینویسد:
«...قبل از 17 تیر ، درپی شکایت وزارت اطلاعات، روزنامه «سلام» تعطیل شد و شما نیز در جریان شکایت بودهاید. ولی چند روز بعد از طرف وزارت اطلاعات اطلاعیهای به این مضمون صادرشد: «به منظور جلوگیری از هرگونه تشنج در جامعه شکایت خود را پس میگیریم.» و در همان روز (17 تیر) از طریق رسانههای گروهی اعلام شد. شایان ذکر است که کمترین وظیفه شما(طبق فصل سیزدهم اصل 176 قانون اساسی) به عنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی شناسایی تهدیدات، ابلاغ دستورات هوشیاری به دستگاههای امنیتی و انتظامی کشور بوده است، که متاسفانه صورت نپذیرفت. چند ساعت بعد نیز بدون کوچکترین توجهی به این اطلاعیه درشامگاه 17 تیر تظاهراتی خشن و غیرقانونی در کوی دانشگاه صورت گرفت و با توجه به بسترسازیهای گذشته جرقه زده شده، شعارها و اقداماتی بر علیه مقدسات نظام و ارزشها و باورهای دینی مردم داده شد.
...به راستی چرا برای اعتراض به یک اقدام قانونی (تصویب قانون اصلاح مطبوعات) که در مجلس و خانه ملت تصویب شده بود، روشی خشن و غیرقانونی با اقدامات مجرمانه و تروریستی آن هم درنیمههای شب با نقابهای به چهره زده برگزیده شد؟ پشت پا زدن به رای و نظر مردم و قوانین جاری کشور جای هیچگونه دفاع و حمایتی ندارد.»