به گزارش مهر، در توضیح این نماهنگ موسیقایی که با ترانه محمد کاظم کاظمی، تنظیم امیر جمالفرد و خوانندگی حامد زمانی توسط باشگاه ترانه و موسیقی راه منتشر شده، آمده است:
از اولین نمونه های شعر انتظار که بینش انقلابی امام خمینی (ره) را به مهدویت و تفاوت آن با دیگر نگرش های مرسوم به امام زمان (عج) را در خود نشان می داد، سروده های محمد کاظم کاظمی بود که در مثنوی های احد و کفران او بیشتر جلوه داشت و در میان اهل شعر نیز زبانزد بود. ما میخواستیم این بیان هنری رسا را به زبان موسیقی و با صدای خواننده محبوب این روزهای انقلاب، به میان مردم ببریم و به گوش همه برسانیم. با این حال، کار موسیقی در انتخاب شعر از میان همه ابیات برای یک قطعه، سخت ترین مرحله کار بود.
در نهایت، انتخابی که از چند اثر مذکور به دست آمد، آمیزهای از انتقاد به برخی نگرشهای غلط به موضوع مهدویت و روایتی از انتظار فعال و حماسی است. در تنظیم این اثر امیر جمالفرد تلاش نمود تا بر پایه روایت شعر و ملودی وفادار حامد زمانی به روایت شعر، بینشی سینمایی را برای بیان موسیقایی آن به کار گیرد. از این رو باید گفت اثری که خواهید شنید، متفاوتترین موسیقی برای معرفی بینش انتظار و مهدویت است. امیدواریم به نظر مردم و اهل نظر نیز خوش و مقبول افتد و شاهد آثار دیگری از این دست باشیم.
در متن ترانه این اثر موسیقایی نیز آمده است:
با خبر باش که هنگامه استقبال است
سیصد و سیزده آیینه و یک تمثال است
سیصد و سیزده آیینه و یک تمثال است
با خبر باش که هنگامه استقبال است
***
خسته ای گفت که زاریم، ز ما در گذرید
هفت سر عائله داریم، ز ما درگذرید
پای از این جاده بدزدید، سلامت این است
نشنیدید که گفتند سفر سنگین است؟
و کسی گفت: بخسپید، فرج در پیش است
کربلا را بگذارید که حج در پیش است
***
ای جماعت نه اگر بیش، کمی عار کنید
کی شما روزه گرفتید که افطار کنید؟
دل مبندید که صد فتنه در این پنهان است
این همان قصه اسلام ابوسفیان است
محرمان بایدشان سیلی شاید خورده
و عمل قفل اگر مرد بیاید خورده
الغرض در همه ی قافله یک مرد نبود
یا اگر بود شایستهی ناورد نبود
***
خسته منشین که حدیبیه حنینی دارد
عاقبت صلح حسن جنگ حسینی دارد
***
از خم محوترین کوچه پدیدار شد و…
«و به خال لبت ای دوست گرفتار شد و…
و هم او گفت، چنین گفت: کسی میآید
«مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید»
***
ما یقین داریم آن سوی افق مردی هست
مرد اگر هست بدانید که ناوردی هست
ما نه مرداب که جوییم بیا برگردیم
ما نمک خوردهی اوییم بیا برگردیم
سفر دشت غریبی است نفس تازه کنیم
آخرین جنگ صلیبی است نفس تازه کنیم