به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این روزها با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی کشور و طرح ادعاهایی از سوی جریان های مختلف سیاسی مبنی بر پیروی از خط امام(ره)، بازخوانی صحیفه امام خمینی(ره) از اهمیت فراوانی برخوردار است، چرا که اتفاقات روی داده در آن زمان بی شباهت به مسائل جاری کشور نیست.
امروز در صحیفه
زمان: ۷ شهریور ۱۳۶۱ / ۹ ذی القعده ۱۴۰۲
مکان: تهران، جماران
موضوع: مردمی بودن مسئولان در نظام اسلامی و لزوم خدمت نمودن آنان به مردم
مناسبت: در آستانه اولین سالگرد شهادت آقایان: رجائی (رئیس جمهور) و باهنر (نخست وزیر)، هفته دولت
حضار: اعضای هیأت دولت
آسیب پذیری نظام در جدایی مسئولان از مردم
شما هرچه خوف دارید، از خودتان بترسید. از اینکه مبادا - خدای نخواسته - مسیر، یک مسیر دیگر بشود و راه، یک راه دیگری باشد و توجه به این چیزی که الآن هست، از دست برود و مردمی بودن از دستتان برود. از این بترسید که اگر - خدای نخواسته - یک وقت این قضیه پیش آمد و شما از آن مردمی بودن بیرون رفتید و یک وضع دیگری پیدا کردید و خیال کردید حالایی که من نخست وزیرم، حالایی که من رئیس جمهورم، حالایی که من وزیر کذا هستم، باید چه و چه و چه باشم، آن وقت بدانید که آسیب میبینید؛ یعنی، آن وقت است که خارجیها به شما طمع میکنند.
آنها میدانند که از چه راه باید یک کشوری را به تباهی بکشانند. آنها میدانند که باید از راه خود حکومت، از راه خود دولت، از راه خود مجلس، از راه خود اینها، این کارها را انجام بدهند. آنها میدانند که ریختن در یک کشور یا - نمیدانم - چه کردن، با وضعی که اینجور کشورها دارند، این نمیشود. اینها تجربهاش را در افغانستان کردند. در افغانستان با اینکه دولتش با آنهاست (اتحاد جماهیر شوروی سابق) و حزبها و خیلی از حزبها شاید با آنها باشند، لکن چون یک تودهای دارد آنجا، تودهای که مسلماناند، متوجهاند و مخالف با قدرتها هستند، چون این هست در آن، موفق نشدند به اینکه آن کاری که میخواستند، بکنند؛ هر روز هم رو به شکست است. اینها تجربهها را دارند، میدانند قضیه چه جور است، میدانند که یک ملتی که همهشان در مقابل همه چیزهایی که برشان وارد میشود، ایستادگی کردند و میکنند، ملتی که بچه این قدریش - دیروز یک بچهای قد این آقا کوچولو، به حد ده سال و اینها نبود، اینجا گریه میکرد که، - گریه میکرد که شما دعا کنید من شهید بشوم، یک ملتی این طوری، زنش اینطور، مردش اینطور، پیرش آن طور، جوانش آنطور، اینها میدانند با این ملت نمیشود با فشار و زور و سرنیزه رفتار کرد. قهراً آنها میخواهند یک نقشهای بکشند. حواسشان هم خیلی جمع است و خیلی هم حوصله و صبر دارند.
آنها برای پنجاه سال دیگر، برای سی سال دیگر حالا نقشه درست میکنند. حالا نقشه میکشند که سی سال دیگر نتیجه بگیرند؛ یعنی، اگر - خدای نخواسته - دانشگاه ما یک انحرافی پیدا بکند، بعد از سی سال نتیجهاش را آنها میگیرند. اگر در دانشگاه ما یک اشخاص غیر اسلامی - امثال اینها - وارد بشوند، اشخاصی که انحراف دارند وارد بشوند، ولو حالا نتوانند کاری بکنند - حالا هم عجله ندارند که کاری بکنند - کم کم همین دانشگاهیها را تبلیغ میکنند، صحبت میکنند، چه میکنند، چه میکنند، هواخورشان میکنند؛ بالاخره هم مقدرات یک مملکت بعد از این دوره با آنهاست. آنها وقتی مقدرات یک دولت را و ملت را در دست گرفتند، با یک انحرافی در دست گرفتند، آن وقت هست که اینها نتیجه میگیرند، با دست خود اینها، نتیجه میگیرند.
حفظ پشتوانه مردمی توسط مسئولان
شما باید کوشش کنید همهتان، هرکس در هر وزارتخانه هست باید کوشش کند که اجزای این وزارتخانه، افرادی که در آن وزارتخانه هست، وضع روحیاش جوری باشد که با مردم بسازد. مردم باز احساس نکنند که در این وزارتخانه هم وقتی ما بخواهیم کارمان را به وزیر بدهیم، باید یک مدتی دم در بایستیم و یک مدتی آن مأمور و آن مأمور و آن مأمور، تا برسانند ما را به آنجا، آنجا هم پشت در بایستیم. نه، این وضع اگر یک وقت - خدای نخواسته - دیدید دارد اینطور میشود، بدانید که دارید رو به تباهی میروید، قدم دارید بر میدارید رو به تباهی. آن روزی شما قوی هستید که این بقال سر محله و آن مؤمن توی مسجد و آن کسی که در جاهای بزرگ و اعیان و اشراف - فرض کنید - هست، برای شما اینطور نباشد که برای او یک کاری بکنید، برای این نکنید. اینها را مقدم بر آنها بدانید؛ اینهایی که شما را به وزارت رساندهاند - با اینکه وزارت الآن یک چیز مهمی نیست پیش شما - اینهایی که قدرتمندها را بیرون کردند، اینهایی که همه آن اشخاصی که مقدرات یک کشور در دستشان بود و ما را و شما را و همه کشور را به تباهی کشیده بودند، آنها را بیرون زدند، اینها را باید ما قدرشان را بدانیم؛ یعنی نگهشان داریم. برای خدا، برای اسلام، برای حیثیت خودتان، برای حیثیت کشورتان، باید این سر و پا برهنهها را نگهشان دارید؛ اینهایی که بعد از همین که هر شهیدی شما پیدا میکنید، آنطور برایش تظاهرات میکنند، آنطور برایش - عرض بکنم - به سر و سینه خودشان میزنند، که میبینید نشان میدهند. یک همچو ملتی را باید با همین وضع نگه داشت و این به دست امثال شماست که اینطور باقی بماند. اگر یک وقت سر خورده بشوند از دولت و خیال کنند که دولت دارد برای خودش یک کارهایی انجام میدهد و برای ما نیست و چطور، آن وقت هست که شما هر کدامتان - خدای نخواسته - از بین بروید، یک کسی برایتان فاتحه نمیخواند.
شما کاری بکنید که بعد از مردنتان هم اینطور وضع مردم باشد با شما؛ بعد از شهادت هم - اگر نصیبتان شد - مردم با شما اینجور باشند. پیش خدا، این ارزش دارد. وقتی خدای تبارک و تعالی دید که یک جمعیتی ایستادهاند و فریاد میزنند، توی سرشان میزنند که رجایی چه، خدا به رجایی رحم خواهد کرد. اگر - خدای نخواسته - هم آن یک اشکالاتی در آن باشد، به همین، خدا رحم میکند. خوب، مؤمن، چهل تا مؤمن شهادت بدهند به خوبی یک کسی، خدا قبول میکند این را؛ برای اینکه یک آدمی است که چهل نفر مؤمن این را به خوبی شناختهاند، وقتی به خوبی شناختند، خداوند عفو میکند؛ فرضاً از اینکه یک جمعیتهایی این طوری بریزند در خیابان و آنطور و به سر و سینهشان بزنند برای آنها.
ارزش آقای رجایی، ارزش آقای باهنر، ارزش آقای بهشتی و ارزش این ائمه جمعه مظلوم ما به این نبود که یک - مثلاً - دستگاهی دارد، ارزششان به این بود که «خودی» بودند، با مردم بودند، برای مردم خدمت میکردند، مردم احساس کرده بودند که اینها برای آنها دارند خدمت میکنند ولهذا آن همه تبلیغاتی که با دستهای فاسد بر ضد مرحوم بهشتی - بالخصوص - آنقدر کارها کردند و نسبت به مرحوم رجایی هم، آن آدم فاسد (ابوالحسن بنی صدر) آنقدر پافشاری کرد و اذیت کرد، مردم اعتنایی هیچ به او نکردند و همانطور با آنها رفتار کردند. مردم همانطور آن تلافیهایی که در آن وقت سر آن مظلوم در آمد، مردم درست کردند، بعد از فوت ایشان آنطور کردند. و همه شما باید وضعتان یک همچو وضعی باشد. و من امیدوارم که همه این وضع را توجه به آن بکنید و حفظش بکنید. بخواهید اسلام حفظ بشود. این وضع را باید حفظ بکنید. بخواهید که ایران حفظ بشود. همین را باید حفظش کنید. بخواهید خودتان محفوظ بمانید. همین را باید حفظ کنید.
منبع: صحیفه امام خمینی - جلد ۱۶ - صفحات ۴۴۶ تا ۴۴۹