به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این روزها با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی کشور، بازخوانی صحیفه امام خمینی(ره) از اهمیت فراوانی برخوردار است، مسئله ای که اتفاقات روی داده در آن زمان بی شباهت به مسائل جاری کشور نیست.
امروز در صحیفه
زمان: ۹ آبان ۱۳۵۸ / ۹ ذی الحجه ۱۳۹۹
مکان: قم
موضوع: مخالفت با اسلام منشأ مخالفت غرب باوران و گروهکها
حضار: خانوادههای شهدای ۱۵ خرداد ۴۲ و شهدای حوادث بندر انزلی
ولایت فقیه؛ هدیهای الهی
شما موافقت کنید با این ولایت فقیه. ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیهای است که خدای تبارک و تعالی داده است. مِنْ جمله همین معنایی که شما سؤال کردید و طرح کردید که خوب، زنهایی که الآن شوهر دارند چنانچه گرفتاریهایی داشته باشند، چه باید بکنند؟ آنها رجوع میکنند به آنجایی که فقیه هست، به مجلسی که در آن فقیه هست، به دادگاهی که در آن فقیه هست؛ و فقیه رسیدگی میکند؛ چنانچه صحیح باشد، شوهر را تأدیب میکند؛ شوهر را وادار میکند به اینکه درست عمل کند. و چنانچه نکرد، طلاق میدهد، ولایت دارد برای این امر. اگر دیدید به فساد میکشد، یک زندگی به فساد کشیده میشود، طلاق میدهد. و طلاق اگرچه در دست مرد است، میتواند لکن فقیه در جایی که مصلحت اسلام را دید، مصلحت مسلمین را دید، و در جایی که دید نمیشود به غیر از این، طلاق بدهد. این ولایت فقیه هست، ولایت فقیه برای شما یک هدیه الهی است.
مخالفت با اسلام منشأ مخالفت گروهکها و غرب باوران
در هر صورت، ما الآن گرفتار یک مشت اشخاص مختلف السلیقه و مختلف العقیدهای که همه در این معنا که نخواهند این مملکت به سر و سامان برسد شریکاند. در عقاید مختلفاند، بعض گروههاشان با بعض گروههای دیگر دشمن هم هستند، لکن در یک چیز موافقاند، و آن اینکه مخالفت با اسلام! مخالفت با آن چیزی که همه ملت ما به آن رأی دادند، در این اینها موافقاند؛ یعنی در باطل خودشان اتفاق دارند. شماها در حق خودتان مجتمع باشید، این باطلها نمیتوانند کاری بکنند.
شماها توجه داشته باشید که اسلام برای شما، برای ما، برای همه، برای همه بشر مفید است. اسلام یک طرحی است که برای مستضعفین بیشتر از دیگران مفید است؛ و برای همه مفید است. از اسلام نترسید، و نترسانید مردم را. شماهایی که قلم دستتان میگیرید و هر چه دلتان میخواهد مینویسید یا هر چه دلتان میخواهد صحبت میکنید، شماها از اسلام بیاطلاع هستید. شما یک کلمه اسلامی شنیدید، گاهی هم یک کتابی خواندید که نویسندهاش هم از اسلام اطلاع صحیحی نداشته است، بدون اطلاع از اسلام، بدون اطلاع از فلسفه احکام اسلام، شماها سمپاشی میکنید. و معلوم هم نیست که واقعاً مقصدتان این باشد که یک کار صحیحی انجام بدهید، منتها اشتباه میکنید. نخیر، من خیلی احتمال میدهم که بسیاری از اینها - نه همه - بسیاری از اینها اشخاصی باشند که حالا که دیدند آن رژیم به هم خورده است و آن منافعی که آنها در آن رژیم میبردند، و آن قدر فاصلهای که مابین آنها و مابین مردم بوده است در طرح اسلامی آن طور نمیتواند مطرح باشد، اینها حالا به دست و پا افتادند بلکه نگذارند این نهضت پیش برود. شما ملاحظه کردید که قدم بقدم مخالفت کردند.
آن روز که نهضت بود، همین در تهران و در سایر جاها، هِی مخالفتها بود و دست و پا میزدند به اینکه - همین داخلی ها، خارجی ها، [وقتی] که سر جایش بود - شاه را نگه دارند. وقتی که شاه رفت، دست و پا میزدند به اینکه بختیار را نگه دارند. توی خیابانها راه میافتادند و «قانون اساسی» میگفتند. قانون اساسی معنایش حفظ شاهنشاهی است. و آنها قانون اساسی را برای شاهنشاهیش میخواستند، نه برای سایر مسائلش وقتی که بختیار هم رفت، دنبالش باز هی صحبت قانون اساسی بود؛ میخواستند حفظش کنند. من که در پاریس بودم، میآمدند آنجا پیغام میدادند، خودشان میآمدند که بگذارید که این شورای سلطنتی باقی باشد، و روی شورای سلطنتی یک کارهایی بکنید، و بعد ما کارهایی بکنیم و بعد چه؟ خوب، من میدانستم که اینها یا نمیفهمند مطلب را؛ یا مقصدشان این است که همان مسائل حفظ بشود. شورای سلطنتی را ما فرض کنید قبول کنیم، معنایش این است که سلطنت را قبول کردیم. والّا شورای سلطنتی با شاه است، هر وقتی بخواهد کنارش میگذارد. این معنایش این است که ما خود شاه را قبول داریم. میآمدند بعضی از همین روشنفکرها و بعضی از همین اشخاصی که حالا انقلابی شدند، همینها میآمدند میخواستند ما را اغفال کنند - یا خودشان هم نمیفهمیدند - که شما کاری بکنید که این شورای سلطنتی باقی باشد. در صورتی که آن که رئیس شورای سلطنتی (سیدجلال الدین تهرانی) بود آمد پاریس، من گفتم تا استعفا نکردی من با تو ملاقات هم نمیکنم، استعفا هم کرد او. ولی مع ذلک از اینجا میآمدند هِی میگفتند آن هم که از بین رفت و ملت ما بحمدالله پیروز شد، بعد در هر قدم، مخالفت واقع میشد. در رفراندمش باز مخالفت میکردند. در مجلس خبرگانش، در انتخاباتش، باز مخالفت میکردند. حالا هم با مجلس خبرگان مخالفت میکنند. بعد هم با مجلس شورا مخالفت خواهند کرد. بعد هم با رئیس جمهوری مخالفت خواهند کرد. این مخالفتها همین طور سلسله مراتب محفوظ است! برای اینکه با اساس مخالفاند. چون با اساس مخالفاند، اینها فروع آن اساس است، با آن مخالفت میکنند. لکن باید بدانند که این دست و پا زدنها دیگر فایده ندارد. ما هیچ وقت از این دست و پا زدنهای شما نمیترسیم. ما میدانیم که دیگر کاری از شما نمی آید. یک نویسندگی از شما برمیآید و یک گفتن از شما برمیآید. خوب، هر چه میخواهید بنویسید و هر چه میخواهید بگویید! لکن شما بیدار بشوید. شما بفهمید که باید در مسیر این راه بروید.
منبع: صحیفه امام خمینی - جلد ۱۰ - صفحات ۴۰۷ تا ۴۰۹