به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ فارغ از رقابت های این دوره انتخابات آمریکا که بیشتر شبیه یک شو مشمئز کننده بود و حقیقت آمریکا را به بهترین وجه نمایان ساخت، پیروزی ترامپ نشان دهنده وضعیت متحول جامعه شناختی جامعه آمریکا است:
در حالی که سابقه و سخنان کلینتون نماد سیاست خارجی فعال و مداخله گر آمریکا محسوب می شد، ترامپ به خوبی توانست، خود را معطوف به اصلاح ساخت درونی قدرت و حل مشکلات اقتصادی آمریکا نشان دهد.
واقعیت آن است که روندی بر ضد جهانی شدن آغاز شده است که رأی مثبت مردم بر جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا یکی از نشانه های آن است. این روند در حال گسترش است و مردم نقاط مختلفی از جهان، احساس می کنند که در پروژه جهانی سازی، هویت آنها دستخوش چالش های جدی شده است. این بحران هویت در جایی به شکل رأی به جدایی از یک اتحادیه، در جایی با پیوستن افراد از کشورهای مختلف به گروه هایی مثل داعش و در آمریکا با رأی دادن به شخصیتی مثل ترامپ خود را نشان می دهد.
در این باره ترامپ بارها عبارتی اینچنینی را بیان کرده است: «من غرورتان را به شما باز می گردانم، حس ناسیونالیستی آمریکایی ها را تقویت و همچنین با جهانی شدن مخالفت می کنم، چون جهانی شدن باعث می شود کشورهای دیگر در آمریکا سرمایه گذاری کنند و منابع ما را به غارت ببرند.»
مشکلات اقتصادی بزرگی که اقتصاد سرمایه داری طی سال های گذشته به آن دچار شده، وضع معیشت و رفاه جامعه آمریکا را دچار چالش جدی کرده است. ترامپ و مشاورانش با فهم دقیق این موضوع بر روی حل مشکلات اقتصادی داخلی با غیریت سازی در برابر خارجی هایی که آنها را عاملان این مشکلات معرفی می کنند توانستند مردم ناراضی طبقات پایین جامعه را با خود همراه نمایند. ترامپ بارها گفت که چرا چین و یا سایر کشورها توانسته اند بازار آمریکا را اشغال کنند؟ وی با طرح کشیدن دیوار بین آمریکا و مکزیک و موضع منفی در قبال حضور مهاجران و مکزیکی ها در بازار کار آمریکا، ادعا کرده که می تواند جلوی هجوم خیل بیکارانی که از مکزیک به آمریکا سرازیر می شوند را گرفته و سطح اشتغال در این کشور را بالا ببرد که نتیجه آن زندگی بهتر برای آمریکایی ها خواهد بود.
این وعده یعنی اشتغال بیشتر برای سرخوردگان و له شدگان اقتصادی و تقویت غرور از دست رفته آمریکایی ها!
ترامپ با زیر سؤال بردن برجام، چنین وانمود می کرد که اوباما در موضوع برجام به ایران امتیاز داده است و در مسائل جهانی مثل موضوع اوکراین و سوریه ضعیف عمل کرده و صحنه را به روس ها و ایران باخته است. ورای دروغ بودن ادعای امتیاز دادن در برجام به ایران، تأکید ترامپ بر این موضوع و وعده مقابله با آن و شعار ایجاد دولت مقتدر، برای بخش زیادی از مردم آمریکا جذاب است.
مردمی که حس غرور آمریکایی آنها مدتی است که با قدرت گیری محور مقاومت به رهبری ایران و نیز اقدامات جسورانه روس ها در اوکراین و سوریه دچار خدشه شده و احساس می کنند که رؤیای جهان آمریکایی در حال به پایان رسیدن است.
می توان گفت که رفتارهای سیاسی الیگارشی حاکم بر آمریکا، کلینتون را نماد وضع موجود نمود و با هوشمندی کمپین انتخاباتی ترامپ، وی به نماد تغییر وضع موجود تبدیل شد و نتیجه را به نفع ترامپ رقم زد. فارغ از نتیجه حاصله، آنچه برای ایران مسلم است، این است که با این نتیجه، ترامپ می بایستی برای تحقق وعده های خود، نگاه به درون داشته باشد و از طرفی رشته های جریان غرب گرای ایران که بر تداوم حضور دمکراتها در قدرت و هوشمندی آنها در همراهی برای بزک کردن چهره آمریکا، تا حدودی پنبه شده و آمریکای پسا اوباما چندان نیازی به همراهی با جریان غرب گرای ایرانی و وانمود کردن به پایبندی برجام احساس نخواهد کرد. واقعیتی که برای غرب گرایان ایرانی بسیار تلخ است. می توان گفت که ماه عسل غرب گرایان ایرانی به پایان رسیده و دوران سخت روحانی آغاز شده است!
* نوشته سعید درویشی
