به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ «سید عزیز» زندگی نامه ی خودگفته سید حسن نصرالله است که حمید داود آبادی خاطرات کتاب را مرتب کرده است. خود جناب داود آبادی سالهاست که در زمینه ی خاطره نویسی به شدت فعال بوده و انصافا قلم شیرینی دارد.
زندگی سید حسن در این سالها به شدت پر فراز و نشیب بوده است و این یکی از تبعات زندگی در جنگ است. سید حسن خاطرات زیادی دارد. از تنها تجربه ی زندانش می گوید که در همین ایران خودمان اتفاق افتاده است. از فرزندش سید هادی که در خط مقدم شهید می شود و پیکرش چند ماهی دست دشمن می ماند. از خاطره ی فوت امام که هنوز هم تلخی آن را با جزییات به یاد می آورد و از شیرینی دیدارهایی که با رهبر معظم انقلاب یا به قول خودش سیدالقائد داشته است می گوید .
سید حسن نصرالله را باید دقیق شناخت تا ارزش حزب الله لبنان را بفهمیم و بدانیم که اگر این مجاهدان مخلص خدا نبودند امروز رژیم نامشروع اسراییل چه بر سر خاورمیانه آورده بود.
از متن کتاب:
ماجرا از این قرار بود که در سال ۱۳۶۱ تصمیم گرفتم به قم بروم. بدون خانواده و به تنهایی راه افتادم. در هواپیما چندنفر لبنانی بودیم. در میان ما لبنانی ها، یکی بود که ریشش را تراشیده بود و با دختر غیرمحجبه ای همراه بود. آن زمان در ایران موضوع حجاب مطرح نبود. وارد فرودگاه مهرآباد که شدم، مسیول امنیتی فرودگاه برای بازرسی ما ایستاده بود. گردن بند طلا به گردنش بود و ریشش را هم تراشیده بود. به سادگی رد شدند اما من را که با لباس روحانی بودم و چند نفر دیگر که ریش داشتند، در کناری نگه داشتند و اجازه ی رفتن ندادند.
از زبان دیگران ( تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب) :
هر چیزی که مایه شناخت و تکریم بیشتر آن سید عزیز شود، خوب و برای من مطلوب است.