به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، پارکینسون آرام و آهسته شروع میشود و پیش میرود و در ابتدا با لرزش اندک دستها آغاز میشود اما به مرور، علائم گسترش مییابد و باعث کند و سختی حرکات میشود. پارکینسون در مراحل اولیه، تظاهرات بارزی ندارد و فرد حتی ارتعاشهایی هنگام راهرفتن ندارد. تکلم فرد نرم و بریدهبریده میشود. علائم بیماری به مرور تشدید میشود. با وجود اینکه تاکنون درمانی برای این بیماری ابداع نشده، درمانهایی توسط پزشکان تجویز میشود که تنها برای تسکینحال بیماران و بهترشدن کیفیت زندگی آنها به کار میرود. گروهی از دانشجویان ایرانی توانستهاند طرحی را موسوم به «دوپارسون» برای درمان بیماران مبتلا به پارکینسون ارائه دهند که بر این اساس موفق شدند در دومین جشنواره ملی و کنگره بینالمللی سلولهای بنیادی پزشکی بازساختی، مقام برتر را بین سایر گروهها از آن خود کنند. به این بهانه با چند نفر از اعضای این گروه، رکسانا سهمانی بهعنوان صاحب ایده و دانشجوی ارشد مهندسی بافت واحد علوم و تحقیقات، کیمیا اعتمادیه دانشجوی کارشناسی مهندسی مواد دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی و امیرحسین اعظمی دانشجوی ارشد مهندسی پزشکی بیومکانیک واحد علوم و تحقیقات به گفتوگو نشستیم که ماحصل آن را در ادامه میخوانید.
رکسانا سهمانی در ابتدای گفتوگو درباره نحوه شکلگیری این ایده گفت: «مقطع کارشناسی را در رشته مهندسی پزشکی بایومتریال تحصیل کردم و یک درس سه واحدی به اسم بافت و بایومتریال داشتیم که درباره بافتهای مختلف و سازوکارهای آنها بود. از آنجا من به بافت عصب علاقهمند شدم. بعد از گذشت مدتی، مطالعاتی درباره بیماران مبتلا به پارکینسون و اماس داشتم و درگیر بیماریهایی شدم که از مغز ناشی میشوند و درمانی برای آنها وجود ندارد. سال 95 بود که در یکی از کلاسها به این نکته اشاره شد که درحال حاضر تنها درمانی که برای پارکینسون وجود دارد که درمان قطعی نیست و تنها بیماری را کند میکند و لایف استایل بیمار را بهتر میکند، تراشهای است که در مغز کار میگذارند و یک «پالسمیکر» (یا ناقل پالس الکترومغناطیس به سمت مغز یا مولد) در بیرون قرار میگیرد که بیمار خودش آن را کنترل میکند و هر بار که لرزشها آغاز میشود آن را فعال میکند.» او ادامه داد: «از آنجا به این فکر افتادم که برخی بیماران موقع خواب نمیتوانند از آن استفاده کنند یا افرادی که دچار پارکینسون میشود، اغلب مسن هستند و گاهی حتی توانایی تشخیص زمان نیاز به این دستگاه را نیز ندارند.
این بود که تصمیم گرفتیم این دستگاه را تکمیل کنیم بهطوری که آن را اتوماتیک کنیم. اول طراحی دستکش به ذهنم رسید اما یکسری چالشهایی داشت که مثلا بیمار همیشه باید دستکش را دست میکرد یا اینکه وجهه خوبی نداشت، پس از آن این ایده تبدیل به دستبند شد. در واقع، این ایده ابتدا به ذهنم رسید و بعد در دومین استارتاپ سلولهای بنیادی پزشکی و بازساختی مطرح کردیم و حضار رأی دادند و ایده ما جزء 10 ایده برتر شناخته و قرار شد تیمی برای آن تشکیل شود. سپس بچهها طبق توانمندیها و تخصصها با هم ارتباط برقرار کردند و اتاق فکری شکل گرفت. در این استارتاپ 10 نفر بودیم که دو دانشآموز همراه ما بودند که با توجه به علاقهمندیها همدیگر را پیدا کردیم.»
اعتمادیه از دیگر اعضای این گروه تحقیقاتی در این بین به این نکته اشاره کرد که «بچههای دانشآموز، از بچههای المپیاد زیست بودند که قبول شده بودند و میتوانستند به ما کمک کنند اما بیشتر آمده بودند تا با بچههای بزرگتر باشند، یاد بگیرند و تجربه کسب کنند. ایده رکسانا بین حضار و استادان اول شد.» او ادامه داد: «من کارشناس مواد دانشگاه خواجه نصیر هستم که به واسطه پایاننامهام با مهندسی بافت و سلولهای بنیادی آشنا شدم و در زمینه پلیمر برای ساخت دستبند و هم سلولهای بنیادی با گروه همفکری کردم.» اعظمی هم درباره این جشنواره گفت: «هر کسی در گروه، طبق چیزی که میدانست بخشی را به ایده اضافه کرد. در واقع، ایده خام بود و با همفکری گروهی پخته شد. در واقع، این طرح طی سه روز بال و پر گرفت. من در مقطع کارشناسی در رشته بیومکانیک تحصیل کردم و در حال حاضر در ارشد رشته مهندسی پزشکی بیومکانیک تحصیل میکنم و حتی دورههای مختلفی را بهعنوان مثال در MIT در این زمینه گذراندهام.»
پارکینسون بیماری فراموششده
سهمانی در پاسخ به این سوال که چرا پارکینسون را انتخاب کردند، گفت: «من میگرن داشتم و به واسطه بیماریای که داشتم مجبور بودم حدود هشت ماه را تحت درمان باشم و این افراد را میدیدم که حتی توانایی راه رفتن با عصا با کمک دیگران را هم نداشتند و این ایدهای شد که بتوانم به آنها کمک کنم تا حداقل بتوانند استایللایف بهتری داشته باشند.» اعتمادیه در این بین گفت: «در جستوجویی که با گروه داشتیم وسایل مهندسی پزشکی و وسایل کمک به این بیماران خیلی کم بود و معمولا کسی به سمت درمان این نوع بیماری نمیرود و اینکه واقعا رفتن به سمت چنین بیماریای شهامت میخواست.» به گفته سهمانی، انگار این بیماری فراموش شده است و چون میگویند مغز درمان نمیشود، بیخیال درمان آن شدهاند و فقط دارویی به آنها میدهند که وضعیتشان کمی کنترل شود.» سهمانی نقش تمام گروه و بهویژه اعظمی را در پیدا کردن گپها یا ایرادات طرح بسیار موثر دانست. او گفت: «بهعنوان مثال اگر دستگاه لرزشها را حس میکند، از کجا تشخیص دهد که لرزشها به خاطر پارکینسون است. همینها باعث برطرف شدن گپها شد. اعتمادیه هم علاوهبر قسمت توسعه و بحث مادی قضیه، درگیر پلیمری بود تا هزینه ساخت دستبند پایین بیاید. چون این روش، با توجه به کاشت تراشه داخل مغز، یک روش تهاجمی است و هزینهبر است، سعی کردیم حداقل بتوانیم هزینه ساخت دستبند را کاهش دهیم.» اعتمادیه دلیل اصلی انتخاب این ایده را بهعنوان ایده برتر، نزدیکترین ایده به تجاریسازی شدن دانست.
امید به درمان پارکینسون با سلولهای بنیادی
سهمانی، افزودن سلولهای بنیادی را به این طرح بسیار موثر دانست. به گفته او، «هنوز برای استفاده از مهندسی بافت و سلولدرمانی مشغول تحقیق هستیم و به تصمیم قطعی در این باره نرسیدهایم. به مرور زمان و پیشرفت بیماری، تعداد سلولهایی که فلج میشوند و دیگر حتی بهرغم تحریک هم قادر به تولید دوپامین نیستند، زیاد میشوند و بیماری وخامت بیشتری مییابد. برای درمان قطعی این بیماری، استفاده از سلول بنیادی در آن قسمتی که تراشه کار گذاشته میشود میتواند کار سلولهایی را که در حال نابودی هستند، انجام دهد. این پالس علاوهبر اینکه باعث ترشح دوپامین میشود، آنها را به سمت تمایز کامل به سمت سلولهای عصبی پیش میبرد و این سلولها قادر خواهند بود توانایی ترشح دوپامین را برای فرد دوباره به دست آورند.» او تاکید کرد که این تراشه باید تا زمانی که بیمار بمیرد در مغز او باشد. اما اعظمی اشاره کرد که حتی میتوانیم از تراشههایی استفاده کنیم که برای مدت زمان تعیینشدهای داخل مغز باقی بمانند یا زیستتخریبپذیر باشند. چون باقی ماندن این تراشهها در مغز به مدت طولانی ممکن است باعث بروز عفونت شود.» در واقع این گروه امیدوار است که بتوانند در کنار استفاده از تراشه داخل مغز و استفاده از سلولهای بنیادی، سلولهای مغزی بازسازی شوند و بتوانند ترشح دوپامین را از سر گیرند و بیماران درمان شوند. اعظمی کمک استادان را در زمینه سلولهای بنیادی و استفاده از سلولها بسیار موثر دانست.
امیدواریم قولها عملی شود
سهمانی حمایتهای مادی، معنوی و حتی علمی را لازمه کار دانست و اعظمی حضور در کنفرانسهای خارجی را برای پیشبرد کار حائزاهمیت دانست. او معتقد است که شرکت در این جلسهها میتواند علاوهبر بالا بردن بار علمی، به آنها در پیشبرد کار کمک کند یا شاید تحقیقات سایر محققان بتواند کمککننده باشد. او متذکر شد: «دانشگاه آزاد اسلامی علوم و تحقیقات تاکنون قول مساعدت به ما داده و قرار است گروه را به باشگاه پژوهشگران جوان و باشگاه نخبگان کشور معرفی کند.» سهمانی در ادامه به همراهی و همکاری دانشگاه و قرار دادن امکانات و آزمایشگاههای مختلف در طی مراحل کار اشاره کرد. او درباره نحوه نامگذاری این دستگاه به اسم «دوپارسون» گفت: «اسم آن را در گروه به رأی گذاشتیم. اسامی هوپ (امید)، دوپارک و دوپارسون بهعنوان سه اسم برگزیده انتخاب شده بود که درنهایت اسم دوپارسون با رأی اکثریت انتخاب شد. در روز استارتاپ، اسم گروه برای استادان جلوه خاصی داشت و لوگوی خاص و خوبی انتخاب شد.» او در ادامه از اعضای گروه متشکل از اعتمادیه، اعظمی، هنگامه اسماعیلزاده، محسن حیدری، علیرضا دانشاصل، مهدی امانی، هادی صیف، زهرا کریمیزاده و فاطمه ذوالقدر اصلی، تشکر و تقدیر کرد.
دستگاه چگونه کار میکند؟
سهمانی بهعنوان صاحب ایده، درباره عملکرد این طرح توضیح داد: «تراشه با عمل جراحی در قسمت بصلالنخاع و نزدیک به غده هیپوفیز مغز بارگذاری میشود تا سلولهای آن ناحیه را برای تولید دوپامین تحریک کند. ما در راستای تکمیل نمونه خارجی، پالسمیکری را که در آن نمونه در بیرون بدن قرار داشت، حذف کردیم و آن را با دستبند جایگزین کردیم. دستبند به این شکل کار میکند که فرد در حالت استراحت شروع به لرزش میکند. به این لرزش، لرزش پولی میگویند چون دقیقا مانند حالت شمردن پول است.» او ادامه داد: «این دستبند، ارتعاشات ناشی از حرکت عضله را که به خاطر انقباض مرتب عضله اتفاق میافتد، حس میکند و یک فیلتر زمانی در اینجا گذاشتهایم تا زمان حدود دو دقیقهای لرزشها که تمام شد، بتواند تشخیص دهد این لرزشها حتما لرزشهای پارکینسونی بوده و بیمار نیاز به ترشح دوپامین دارد. بعد از آن، یک انتقالدهنده داریم که امواج را به الکترومغناطیس تبدیل میکند. امواج الکترومغناطیس، پالس را برای تحریک و ترشح دوپامین به تراشه داخل مغز میفرستند. البته یک کلید on و off هم برای دستبند طراحی میکنیم تا بیمار زمانی که تشخیص بدهد تمایلی به ترشح دوپامین ندارد، مثلا میخواهد روی صندلی ماساژ بنشیند که لرزش دارد، میتواند آن را غیرفعال کند و بعد از اتمام کار، دوباره دستگاه را روشن کند.»
صاحب ایده، درباره نقش هورمون دوپامین در بیماری پارکینسون گفت: «در مغز یک مرحله تحریک و یک مرحله ضدتحریک داریم. دوپامین، سازوکار ضدتحریک را برای ما ایجاد میکند. مغز برای انجام کاری تحریک میشود و فرمان میدهد که این تحریک است. در این میان دوپامین نقش ضدتحریک را انجام میدهد و سازوکار ضدتحریک را برمیگرداند بهطوری که زمان استراحت و فعالیتهای غیرارادی، بدن حرکت نکند و مدام تحت تاثیر اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک نباشد و نلرزد.» اعظمی در ادامه صحبتهای سهمانی اشاره کرد: «در بخش مکانیسمی دستگاه هم گپی وجود داشت که اگر چیزی به صورت خارجی باعث ارتعاش شود، دوپامین ترشح نکند. سعی کردیم فیلتری بگذاریم که این گپ را از بین ببرد. فیلتر زمانی که ایشان گفتند، اولین راه بود. دومین راه که سادهترین راه بود، گذاشتن کلید on و off بود.» هزینه تمام شده دستبند 800 هزار تومان و هزینه کاشت تراشه داخل مغز با احتساب عمل جراحی در ایران بین 80 تا 120 میلیون تومان تخمین زده شده است.
منبع: فرهیختگان