هم چنین حزب گوران از دیگر احزاب فعال در منطقه ی کردستان نیز مخالف برگزاری این همه پرسی بوده و در این راستا تجمعاتی را نیز ترتیب داده است. این مساله در کنار مخالفت پارلمان و دولت مرکزی عراق که حاکمیت آنها به عنوان دولت مرکزی در قانون اساسی فدرال عراق به رسمیت شناخته شده است به خوبی بیانگر مخالفتهای داخلی و عدم اجماع در برگزاری این همه پرسی است.
در بعد بین المللی نیز همراهی چندانی با این همه پرسی وجود ندارد به طوری که جدا از مخالفت وزرای خارجه ی بسیاری از کشورهای جهان با این همه پرسی که در چند روز اخیر ابراز شده است سخنگوی سازمان ملل متحد نیز طی مصاحبهای رسما اعلام کرد برگزاری همه پرسی استقلال در شرایط کنونی مبارزه با داعش و تروریسم در عراق را به حاشیه برده و عراق را اماده ی جنگ جدید داخلی بعد از رهایی از شر تروریسم میکند.
اما شاید شدیدترین مخالفت ها با این همه پرسی از بعد منطقهای قابل بررسی باشد جایی که سه کشور ایران، ترکیه و سوریه به عنوان همسایگان عراق و سه کشوری که دارای اقلیت کرد هم مرز با کردستان عراق میباشند مخالفت خود را با برگزاری این همه پرسی ابراز کردهاند.
تنها دولت منطقه که رویکرد مساعدی نسبت به برگزاری این همه پرسی ابراز کرده اسرائیل میباشد که آن نیز دلایل گوناگونی دارد. دلیل اول رژیم صهیونیستی برای همراهی با این همه پرسی دکترین بن گورین به عنوان رویکرد حاکم بر دستگاه سیاست خارجی این کشور باشد. دکترین بن گورین بر اتحاد پیرامونی اسرائیل با کشورهای غیر عرب منطقه برای مقابله با تهدید اعراب تاکید میکند، طبیعی است که استقلال یک کشور کرد که رهبران استقلال آن مانند بارزانی بارها بر دوستی با اسرائیل تاکید کرده اند در دل یک کشور مسلمان عرب با رویکرد ضد صهیونیستی میتواند مساله جذابی برای این رژیم باشد.
دیگر دلیل اسرائیل برای همراهی با این همه پرسی این مساله است که در شرایطی که حضور ایران روز به روز در سوریه به عنوان همسایه ی اسرائیل پررنگ تر میشود و حزب الله در جنوب لبنان به عنوان متحد جمهوری اسلامیایران در مرز اسرائیل یکی از بزرگترین تهدیدات امنیتی این کشور محسوب میشود دولت مستقل کردستان که به فرض استقلال روابطی دوستانه با اسرائیل خواهد داشت در مرز ایران میتواند به اهرم فشاری علیه جمهوری اسلامیایران تبدیل شود.
این فرضیه زمانی جدی تر میشود که توجه کنیم دولت کردستان عراق در صورت استقلال در یک انزوای شدید منطقهای قرار خواهد گرفت و از این حیث دقیقا شرایطی مشابه اسرائیل در منطقه خواهد داشت که این مساله موجبات نزدیکی بیشتر این دو دولت به یکدیگر را فراهم میکند. فارغ از مطالب مذکور باید توجه داشت که مفهوم دولت-ملت بر اساس یک زیست مشترک و تجربهی مشترک تاریخی شکل میگیرد و نه قومیت گراییهای بی اساس که اگر این چنین باشد باید از بارزانی پرسید تکلیف اقلیت عرب و ترکمن ساکن در مناطق کرد نشین عراق بعد از استقلال فرضی چه میشود؟
آیا دولت کردستان اجازهی استقلال به آن ها را خواهد داد؟ در کنار تمام این مسائل و با توجه به موارد مذکور به نظر میرسد در صورت ادامه ی اصرار نابجای بارزانی به برگزاری این همه پرسی کردستان عراق تحت یک انزوای شدید منطقهای قرار میگیرد و این مساله زمانی قابل اهمیت میشود که توجه داشت منطقه ی کردستان اگرچه دارای ذخایر انرژی نسبتا خوبی میباشد اما به دلیل شرایط جغرافیایی و محصور بودنش در خشکی برا تجارت و تعامل با دنیا و دسترسی به آب های آزاد نیاز مبرمیبه همسایگان خود به ویژه ایران و ترکیه خواهد داشت. این در حالی است که امکان بسیاری وجود دارد که این کشورها در صورت استقلال کردستان به دلیل مسائل امنیتی مرز خود با این کشور را مسدود کنند که این وضعیت در کنار عدم تجربه ی کافی کردستان در فرایند دولت-سازی میتواند صدمات جبران ناپذیری را به این کشور وارد کند. امید است بارزانی با تامل بیشتر تدابیر بهتری را برای تامین منافع مردم کردستان اتخاذ کند.
* گزارش از کاظم عبدالحمیدی