اگر امروز بخواهیم مهمترین چالشهای اجتماعی موجود در سطح جامعه ایران را فهرست کنیم، بدون هیچ شکی، بیکاری خیل عظیم فارغالتحصیلان دانشگاهی در ردههای نخست این فهرست خواهد بود. اشتغال در فعالیتهای غیرمرتبط با رشته تحصیلی، مدرکگرایی، رواج سرقتهای علمی و تجارت پایاننامهها، همه و همه تکههایی از پازلِ نابسامانی در عرصه آموزش عالی کشور است. همه اینها اما به معنای سیاه بودن تمامِ ماجرا نیست. تا همین سه سال قبل، ما با همه کاستیهای موجود، دارای بالاترین سرعت رشد علمی در سطح جهان بودیم! تجمع این همه تناقض در یک مکان، تنها میتواند نشاندهنده یک چیز باشد، پتانسیل عظیمی که خوب از آن استفاده نمیشود! بدون شک هر جامعهشناس، کارشناس مدیریت، کارشناس توسعه، اقتصاددان و سیاستمداری میداند که جمعیت انبوه دانشجویان کشور، بزرگترین سرمایه ممکن و موجود در سطح ایران است. سرمایهای که به هیچ رو با پتانسیلهایی چون نفت، معدن، کشاورزی، دسترسی به دریاهای آزاد و هزاران قلم از این جنس پتانسیلهای متنوع قابل مقایسه نیست. جمعیت جوان و تحصیلکرده کشور، به عنوان ارزشمندترین منابع انسانی موجود در کشور بایستی قدر دانسته شده، به خوبی مورد بهرهَبرداری قرار گیرد، با این حال متأسفانه واقعیت این نیست. ما در مدیریت این منبع عظیم و بیبدیل به صورت آشکاری دچار ضعف هستیم. کارشناسان مختلف در بابِ تحلیل و رفعِ این چالش، بسیار سخن گفتهاند. تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه، اجرای طرح آمایش آموزش عالی کشور، پژوهش محور کردن تحصیلات تکمیلی و... همگی مجموعهای از همین دست پیشنهادات به حساب میآیند.
نقشه جامع علمی کشور که نهایی شده است، گام ابتدایی این مسیر به شمار میرود. دکتر محمدمهدی نژادنوری، معاون پژوهشی سابق وزارت علوم، پیش از این طی گفتوگویی، در بیان نقش و جایگاهِ نقشه جامع علمی کشور در تعریف نیازها و اولویتهای ملی گفته است:«ما تا قبل از تهیه نقشه جامع فرض کنید در یک مساحت چندین میلیون هکتاری سرگردان بودیم. نقشه جامع ما را خیلی از سردرگمی خارج کرد و به یک فضای چندهزار هکتاری آورد. در واقع ما را از آن برهوت خارج کرد. ولی اگر شما به نقشه جامع مراجعه کنید، میبینید که باز هم اولویتها خیلی کلی گفته شده است. در واقع فقط سرفصلها مشخص شده است. الان ما بودجه کشور را در اختیار داریم، ولی نقشه دقیقی برای هزینهکرد آن در حوزههای علوم مختلف نداریم. بیشتر مسائل سلیقهای است.»
وزارت علوم به عنوان متولی اصلی مدیریت منابع انسانی عظیم موجود در دانشگاههای کشور، باید با نیازسنجی و تعیین اولویتهای کشور در بخشهای گوناگونِ اقتصادی، کشاورزی، اجتماعی و… طرحهای کلان ملی را تعریف کرده و برای انجام آن از این ظرفیت عظیم استفاده کند. در این شرایط، دستگاههای اجرایی مختلف مانند وزارت کشاورزی، وزارت بازرگانی و... در نقش کارفرما ظاهر شده، دانشگاهها به عنوان پیمانکارِ انجام این طرحهای ملی عظیم، نقش ایفا خواهند کرد. طبیعتاً در چنین بستری، علاوه بر آنکه مشکلات و نیازهای روز و بلندمدت کشور در بخشهای مختلف با اتکا به دانش و توانمندی عظیم داخلی رفع میشود، خود به خود زمینه ارتباط ناگسستنی صنعت و دانشگاه نیز فراهم خواهد شد. در چنین شرایطی، دانشجوی تحصیلات تکمیلی خواهد توانست به جای آنکه پایان نامهاش را در یک زمینه موهوم و غیر قابل استفاده برای کشور تعریف کند، در راستای رفع نیازهای واقعی کشور تعریف کرده، ضمن کارآموزی در بستر یک پروژه واقعی، بابت هر ساعت فعالیت پژوهشی خود از منابع تخصیص داده شده به آن طرح ملی، دستمزد دریافت کند.
در همین راستا، فرهاد رهبر که به تازگی، رئیس دانشگاه آزاد شده است، درباره اهمیت پژوهش میگوید: تأمین منافع ملی از مسیر دانشگاه آزاد اسلامی برای رفع نیاز کشور در زمینههای کادر آموزشی، پزشکی، دانش بنیان و… از اهداف ما در این مجموعه علمی است.
وی همچنین معتقد است: با توجه به اینکه در حال حاضر در دانشگاه آزاد اسلامی هزینه ها نسبت به درآمدها فزونی پیدا کرده، نباید انتظار داشته باشیم که حوزه علوم پزشکی از محل دیگری غیر از منابع خود تأمین درآمد کند. دانشگاه آزاد اسلامی مانند وزارت بهداشت و علوم به منابع دولتی وصل نیست و ما باید به سمت درآمدهای غیر شهریه ای نیز حرکت کنیم.
راه درآمد غیر شهریهای دانشگاه
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با تاکید بر لزوم ایجاد درآمدهای غیر شهریه ای در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی ابراز عقیده میکند: یکی از راه های ایجاد درآمد غیر شهریه، پژوهش است. یکی از اولویت های دانشگاه آزاد اسلامی نیز پژوهش در حوزه پزشکی است و در حوزه پزشکی، پژوهش در حوزه دارو بسیار حائز اهمیت است که متخصصان و مدیران باید در این زمینه فعالیت خود را افزایش دهند.
در این میان اما برخی نظر متفاوتی دارند؛ ریشهیابی در مشکلات تجاریسازی صنعت از نگاه هوشنگ طالبی رئیس دانشگاه اصفهان، به پژوهش بر نمیگردد و وی معتقد است که در پژوهش خوب جلو رفتیم و گام برداشتیم.
ورود به فضای استقلال دانشبنیان
طالبی میگوید: تا دهه ۷۰ سعی داشتیم که فقط آموزش خوبی داشته باشیم و عمده دانشجویان دانشگاه در دوره کارشناسی تحصیل میکردند، اما از دهه ۷۰ به بعد دورههای تحصیلات تکمیلی تشکیل شد و بیشتر به کارهای پژوهشی پرداختیم.
رئیس دانشگاه اصفهان تاکید میکند: مراحل پژوهشی را تاکنون به خوبی طی کردهایم و در ارایه مقالات به رتبه خوبی رسیدهایم، اکنون میتوان گفت وارد مرحلهای شدهایم که آن را نسل سوم دانشگاهها میتوان نامید. در این مرحله باید دانشگاههای فن آفرین و کارآفرین داشته باشیم تا دانش و اقتصاد دانشبنیان را به پیش ببرند.
استقلال دانشگاهها و ناکامی همیشگی
حالا که بحث اختیار و استقلال دانشگاهها به میان میآید، نظر مدرس هاشمی، رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان هم شنیدنی میشود. وی میگوید: دانشگاهها وزن و اعتبار سابق را ندارند؛ همچون گذشته به آنها اهمیت داده نمیشود و اختیارات آنها محدود شده است.
مدرس هاشمی با اشاره به هیئت امنایی شدن دانشگاهها، تصریح میکند: قرار بود با هیئت امنایی شدن، اختیارات بیشتری برای دانشگاهها در نظر گرفته شود، اما هیئتهای امنا هم اختیارات بسیار کمی دارند، به صورتی که تغییری کوچک در آییننامهها هم در اختیار هیئتهای امنا نیست.
وی یکسان نگریستن همه دانشگاههای کشور در مباحثی همچون بودجه، جذب هیئت علمی و پذیرش دانشجو توسط وزارت علوم را نادرست میداند و معتقد است: جایگاه هیئت علمی دانشگاههای بزرگ بالاتر از آن است که بخواهد برای نقص پرونده خود تا وزارتخانه بیاید و به یک کارشناس درخواست دهد تا پرونده او را ببیند.
درآمد پائین کشور از پژوهش
بد نیست حرف مسئولین وزارت علوم را نیز بشنویم؛ احمدی معاون پژوهشی سابق وزیر علوم با بیان اینکه در سال 95 اعتبارات پژوهشی در کل کشور عددی بالغ بر هفت هزار و 500 میلیارد تومان بوده تصریح کرد: این رقم در حالی درصد سهم پژوهش از کل درآمد ناخالص ملی را به زیر نیم درصد می رساند که باتوجه به قانون برنامه و سیاست کلان دولت این رقم باید از نیم درصد به یک درصد برسد.
وی همچنین با تاکید بر اینکه اعتبارات پژوهشی که برای مراکز پژوهشی در نظر گرفته میشود معمولا صرف امور جاری میشود اظهار داشت: با تخصیص اعتبارات این جدول این مراکز دیگر بهانهای در زمینه کمبود اعتبارات نخواهند داشت.
احمدی همچنین امیدوار است با پیگیریهای صورت گرفته، دولت اعتباراتی اختصاص یافته در این جدول را پیش بینی و عملیاتی کند؛ هرچند این امر در سال95 عملیاتی نشد و در سال96 هم هرچند در لایحه بودجه دولت پیشبینی و در کمیسیون تخصصی مجلس تصویب شده بود ولی متأسفانه در صحن مجلس رأی نیاورد که این امر لطمه بزرگی به بخش پژوهش وارد میکند.
مقصر کیست و چه باید کرد؟
اما مهدینژاد نوری، معاون پژوهشی اسبق وزارت علوم بر خلاف احمدی، خود وزارتخانه را مقصر اصلی فروکش کردن کارهای پژوهشی میداند و معتقد است: اگر بخواهیم اساتید دانشگاهها و دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا واقعا خوشحال باشند و انگیزه و روشنبینی نسبت به آینده داشته باشند، نیازمند فعالیت علمی معنادار و واقعی هستیم. یعنی دانشجو احساس میکند در یکی از حوزههای پیشرفته علمی کار میکند و این خاستگاه مناسبی در جامعه دارد و در آینده میتواند متناسب با این رشته جایگاه و منزلت اجتماعی خوبی داشته باشد. این مسائل دانشجو و استاد را دلگرم میکند و میتوانند در این رشتهها مرزهای دانش را طی کنند و سری در سرها داشته باشند. اینها انگیزه میدهد. اساتید هم برای اینکه به روز باشند و خوب درس دهند و بتوانند غیر از بحث آموزشی به توسعه مرزهای دانش نیز کمک کنند، نیازمند طرحها و پروژهشهای جدی هستند. طرحها و پروژهشهای انتزاعی، کمی که پیش میرود به دلیل اینکه درست تامین نمیشود، زمین میخورد و حداکثر مقاله و کتاب میشود. بر همین اساس میگویم مهمترین ماموریت معاونت پژوهشی این بود که پژوهشهای هدفمند منجر به دستاوردهای مورد نیاز کشور انجام شود.
مهدی نژاد ادامه میدهد: اما متاسفانه در دولت یازدهم به کل این مساله فراموش شد. ما در دوره قبل حدود 40 طرح کلان ملی را با انگیزه هدفمند کردن پژوهشها و فعالیتهای پژوهشی تصویب کردیم. حدود 60 دانشگاه و پژوهشگاه با چند ده دستگاه اجرایی درگیر کار شدند. مرحله اول کار پیش رفت و سازماندهی اولیه انجام شد و بعضی از طرحها هم جلو رفت. به اذعان خود رؤسا و اساتید دانشگاه امیرکبیر، علم و صنعت و شریف، این فعالیتها موجب شور و اشتیاق در دانشگاه شد. رئیس دانشگاه علم و صنعت سال 90 گفته بود برای نخستین بار درآمدهای محققشده پژوهشی دانشگاه از هزینههای جاری جلو زد. اما همه این تب و تابها از کار افتاد یعنی با طرحهای کلان با نگاه به اینکه این طرحها احتمالا با زد و بند گروهی و باندی و منافع شخصی و سیاسی شکل گرفته، مخالفت شد. در ادامه نیز با هدفمندی فعالیتهای پژوهشی مانند توسعه رشتهها و دانشجو گرفتن که متناسب با طرحها بود، مخالفت شد و چیزی جایگزین آن نشد! نتیجه این شد که 3-2 سال تولید علم از حالت شتاب به حالت افقی درآمد و یک جایی هم منفی شد. البته سال 2016 توفیق نسبی کسب شد و یک مقدار زیاد شد اما هنوز آمار قبلی تکرار نشده است.
حالا بنا به حرفهای متفاوت و مختلفی که از سوی هرکدام از مسئولین سابق و فعلی مطرح میشود، مقصر اصلی فروکش کردن پژوهش معلوم نیست؛ اما آن چیزی که مسلم است، نقش بی بدیل پژوهش در تولید علم و ایجاد انگیزه در پژوهشگران، محققین و اساتید برای ادامهی حیات علمی و حل مشکلات جامعه است.
* گزارش از امیرمحمد بهشتآئین