محمد که اکنون دانشجوی ارشد یکی از دانشگاههای دانشگاه تهران است، با اشاره به اینکه وقتی برای مصاحبه به یکی از دانشگاههایی که دارای مصاحبه هست، رفتم، استرس زیادی داشتم، گفت: «طبق قرعهکشی اسم من بهعنوان آخرین نفری که باید مصاحبه شود، انتخاب شد و این عامل هم تاثیر زیادی در استرس من داشت.» محمد میگفت: «وقتی روی صندلی و رودرروی مصاحبهشونده نشستم، از شدت استرسم به من گفت که آروم باش و کمی آب به من داد. در طول تحصیل در آن دانشگاه هیچ وقت این فرد مصاحبهکننده را ندیدم، ولی واقعا با صحبتهای خود تمام استرس من را از بین برد. سوالاتی که از من میپرسید را با صداقت جواب دادم. من واقعا فرد نمازخوانی بودم، از من پرسید وقتی وسط نماز رسیدی، چطور به نماز متصل میشوی؟ گفتم تا حالا این اتفاق برام نیفتاده و سعی میکنم زود به نماز بپیوندم. با خنده به پر کردن فرم ارزیابی من ادامه داد. من به سوالات او جواب دادم و درنهایت مصاحبه تمام شد. آخر مصاحبه به من گفت اگر قبول شدی من را دعا کن. همیشه از اینکه باعث کنترل استرس من شد و من به راحتی و با صداقت به او جواب دادم، دعاگویش بودم.»
بهنام، دانشجوی فقه و حقوق یکی از دانشگاههای تهران است. وقتی با بهنام در مورد فضای حاکم بر جلسه مصاحبهاش صحبت میکردم، نکات جالبی میگفت؛ «چهره من با ریش بلند و لباسهای گشاد از نظر دیگران بسیار مطلوب است، ولی ظاهر آدمها با باطنشان متفاوت است. وقتی برای مصاحبه به یکی از دانشگاهها رفتم، استرس زیادی داشتم، چون همه فکر میکردند من با این ظاهر مطمئنا در مصاحبهها قبول میشوم.» بهنام گفت: «وقتی مصاحبهکننده چهره من را دید، تقریبا سوالی از من نپرسید و شروع به پر کردن فرمها کرد. بعد از اعلام نتایج من در دانشگاه موردنظر پذیرفته شدم و وقتی با باقی بچهها در مورد مصاحبه صحبت میکردیم، متوجه شدم مصاحبهکننده سوالاتی که از دیگران پرسیده را از من نپرسید و فهمیدم به خاطر ظاهر من بود که سوالی نپرسید.»
علیرضا که در مصاحبه این دانشگاهها رد شده بود و اکنون دانشجوی یکی از دانشگاههای تهران است، در اینباره گفت: «من تا زمان دانشجویی فرد آرام و گوشهگیری بودم، ولی در تمامی فعالیتهای مدرسه شرکت میکردم و چندین بار به راهپیمایی و نمازجمعه رفته بودم. وقتی وارد اتاق مصاحبه شدم، استرس زیادی داشتم، چون تا به حال به این مکانها نرفته بودم. مصاحبهکننده از من پرسید راهپیمایی رفتی؟ گفتم بله، گفت کجا رفتی؟ گفتم نمیدانم کدام خیابان بود. من تا آن لحظه واقعا به تنهایی خیابان انقلاب نرفته بودم و در راهپیمایی و نمازجمعه همیشه با سرویس مدرسه میرفتیم. مصاحبهکننده فکر میکرد من دروغ میگویم. در تمام طول تحصیل این دیدگاه را داشت که من حقیقت را بازگو نمیکنم، در حالی که من حقیقت را گفتم و فقط اسم خیابان راهپیمایی را نمیدانستم. شاید برای یک فرد 18-17 ساله خوب نبود که نام خیابان انقلاب را نداند، ولی واقعا من تا آن لحظه تنها آنجا نرفته بودم؛ یعنی نیازی نبود بروم. با اینکه از لحاظ رتبه کنکور، جزء رتبههای برتر پذیرفتهشده در این مصاحبه بودم، ولی این دید مصاحبهکننده و به قول معروف سمجی او باعث شد فکر کند من حقیقت را نمیگویم، ولی واقعا اینگونه نبود.»
علی که امسال برای مصاحبه یکی از دانشگاههای دارای مصاحبه دعوت شده بود، گفت: «وقتی وارد فضا شدم، جالب بود. تمامی افراد با لباسهای گشاد و ریش بلند در این مکان حاضر شده بودند، ولی من ریش بلندی نداشتم، یعنی خانوادگی ریشهایمان دیر رشد میکند.» علی میگفت: «برای مصاحبه دو روز را تعیین کرده بودند؛ روز اول که استرس زیادی برای مصاحبه داشتم، از من سوالاتی در مورد احکام و نمازجمعه پرسیدند. برایم جالب بود که چرا اینقدر روی نمازجمعه مانور میدهند. من به تمامی سوالات مصاحبهکننده جواب دادم و فکر میکنم در روز اول نمره لازم را کسب کردم.» علی گفت: «از یکی از دوستانم شنیده بودم که در مصاحبه سوالات عجیب و غریبی میپرسند، ولی از این سوالات از من نپرسیدند و سوالات معقولی از احکام داشتند.»
محمود هم یکی از دانشجویانی است که امسال برای مصاحبه یکی از دانشگاهها دعوت شده بود و در مورد جریان مصاحبه خود به من گفت: «در ابتدای مصاحبه گوشیهای ما را گرفتند و در جلسه مصاحبه سوالات متعددی از من پرسیدند. موضوعی که افراد مصاحبهکننده خیلی به آن توجه داشتند این بود که ابتدا از ما سوالاتی در مورد اطلاعاتی که داشتیم میپرسیدند و سوالات بعدی در حیطه جوابی بود که به سوال آنها میدادیم. سوالات متعددی از احکام و مسائل مهم روز هم جزء پرتعدادترین سوالات بود.»
محسن شاکرینژاد، معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه صدا و سیما در گفتوگو با «فرهیختگان»، درباره ادعای برخی دانشجویان مبنیبر اعمال سلیقه شخصی در انجام گزینش از سوی دانشگاهها میگوید: «در جریان رویه سایر دانشگاهها درخصوص گزینش نیستم، اما ما در دانشگاه خودمان به دلیل اینکه جزء دانشگاههای وابسته هستیم و فلسفه تاسیس دانشگاه صدا و سیما تربیت نیرو برای رسانه ملی است، علیالقاعده باید کسانی را جذب کنیم که دارای ویژگیهای تراز رسانه ملی هستند.»