به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یکی از نکات مهمی که با اوج گیری تحریم ها و پس از سخنرانی اخیر رهبر انقلاب به مناسبت عید قربان مورد توجه قرار گرفته است بحث تحرف واقعیات داخلی کشور است که عمدتا با دو هدف بزرگنمایی توان دشمن و کوچک جلوه دادن توان داخلی کشور صورت می گیرد. به نظر می رسد این جریان در نحوه ظهور و بروز جدی تر خود از اوایل دهه 90 و مذاکرات منتج به برجام تاکنون 4 مرحله را پشت سر گذاشته است:
مرحله اول به دوران قبل از توافق هسته ای باز می گردد؛ زمانی که مذاکرات بین دیپلمات های ایرانی و طرف مقابل در جریان بود و مسئولان دولتی با کوچک جلوه دادن توان داخلی کشور مقدمات انعقاد یک توافق ضعیف را فراهم کردند. بیان جملاتی مانند«باید توافق شود تا مشکل آب خوردن مردم هم حل شود» و یا «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» در همین راستا قابل ارزیابی است. این جملات و این رویکرد ضمن تحریف واقعیت داخلی کشور این پیام را به طرف مقابل مخابره کرد که حیات و ممات سیاسی کشور به این توافق گره خورده و مقدمات امتیازگیری بیشتری طرف غربی در جریان مذاکرات را فراهم کرد. چنان چه در همان مقطع رادیو فرانسه طی گزارشی اعلام کرد: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی می بیند.»
مرحله دومی که جریان تحریف در قلب واقعیت های موجود کشور پشت سر گذاشته است به بعد از توافق نهایی و انعقاد برجام باز می گردد. در این مرحله با بزرگنمایی از تاثیرات توافق هسته ای بر وضعیت داخلی کشور ضمن ایجاد امیدهای واهی میان افکار عمومی زمینه های سواستفاده طرف غربی از همین توافق ضعیف و حداقلی را نیز فراهم کرد. بیان جملاتی مانند« کلیه تحریم های مالی در روز توافق لغو و نه تعلیق خواهد شد» و تیترهای سراسر مبالغه و توام با ذوق زدگی روزنامه های اصلاح طلب در همین راستا قابل ارزیابی است. تیتر معروف «امضای کری تضمین است» روزنامه شرق در راستای همین رویکرد ساده انگارانه به غرب و در راستای تحریف واقعیات موجود در برجام قابل ارزیابی است.
مرحله سومی که در مورد این جریان قابل ذکر است مربوط به ایام بعد از خروج امریکا از برجام بر می گردد. گسترش ساده لوحانه این گزاره که امریکا عنصر مزاحمی در برجام بود که با خروج آن اجرای این توافق با طرف اروپایی امکان پذیر و چه بسا راحت تر خواهد بود در همین راستا می باشد. با گذشت زمان و عدم اجرای معاهدات طرف اروپایی و با گسترش همراهی این کشورها با امریکا که جلوه های بارزی مانند بیانیه تروئیکای اروپایی در قضیه موشکباران آرامکو و همچنین نقش فعال این کشورها در بیانیه شورای حکام آژانس علیه جمهوری اسلامی ایران داشت غلط بودن این ادعا بیش از پیش هویدا شد.
اما مرحله چهارمی که این جریان به تحریف واقعیات موجود پرداخته، مرحلهای است که هم اکنون در آن قرار داریم و مشخصه ی آن نیز ایجاد دوگانه جمهوری خواهان بد و دموکرات های خوب است. فارغ از این نکته که این رویکرد با گره زدن شرایط کشور به انتخابات آمریکا که مشخص نیست نتیجه نهایی آن چه خواهد بود مشکل جدیدی به مشکلات کشور اضافه خواهد کرد؛ اما این تصور که حضور دموکرات ها در قدرت آن طور که برخی ادعا می کنند با بازگشت به برجام و لغو تحریم ها همراه خواهد بود نیز تصور غلطی است.
سند چشم انداز جدید حزب دموکرات آمریکا که مورد استناد این گروه از جریان تحریف است به صراحت دو شرط را برای بازگشت به برجام در نظر گرفته است:
1- دائمی شدن محدودیت های ایران ذیل برجام
2- ضمیمه یک پیوست با محتوای محدودیت فعالیت های منطقه ای و موشکی جمهوری اسلامی ایران یعنی دقیقا دو شرطی که ترامپ نیز آنها را نقاط ضعف اساسی برجام می دانست و اساسا به همین دلیل از توافق خارج شد! در کنار تمام این موارد نباید فراموش کرد که شدیدترین تحریم های علیه ایران نیز که تحریم های نفتی و تحریم بانک مرکزی بود نیز اولین بار در دوران اوباما اعمال شد!
با توجه به موارد فوق به نظر می رسد جریان تحریف برای هر مرحله از ناکارامدی خود و بدعهدی مقابل در برجام برنامه ای دارد که شرایط کشور را به نحوی به جایی بیرون از مرزها متصل کرده و با نادیده گرفتن ظرفیت های داخلی حیات و ممات مردم را به سیاست خارجی فشل خود گره بزند که ادامه ی این روند می تواند آثار ناخوشایندی را متوجه منافع ملی کشور کند!
گزارش از کاظم عبدالحمیدی