تاریخ انتشار: دوشنبه 1394/09/02 - 08:06
کد خبر: 185838

چه کسانی نگذاشتند دکتر شریعتی کارش را تمام کند؟

چه کسانی نگذاشتند دکتر شریعتی کارش را تمام کند؟

علمای متعهد و پویا در طول دوران و تاریخ شیعه، هیچگاه صرفا توجیه‌گر نبوده‌اند و کاملا جریان‌ساز و «تغییردهنده» ظاهر شده‌اند. به عنوان مثال مجموعه شخصیت و منش شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی را که مورد مطالعه قرار می‌دهیم، تمام زندگی‌اش را در تلاش برای ایجاد تغییر و تبدیل وضعیت به شرایطی بهتر و مناسب‌تر می‌بینیم.

خبرنامه دانشجویان ایران: در این سال‌های پس از انقلاب، کمتر پیش آمده که در مجمعی پیرامون جامعه‌شناسی، نگاه اصلاحی به جامعه، سنت و مدرنیته، کذا و کذا بحث به میان‌ آید و کسی از دکتر علی شریعتی نقل قولی نیاورد. معلم شهید در همه سال‌های نبودنش حتی محور بسیاری از درس و بحث‌های علوم اجتماعی بوده است. گاه با مستمسک قرار دادن بعضی آراءش، برخی را کوبیده‌اند و گاه دیگرانی به خاطر نوع مواجهه‌اش، طردش کرده‌اند. با این همه شریعتی هنوز سرپاست و دیده می‌شود. در این میان درد آن است که شریعتی آنطور که بوده و نوشته و زیسته، دیده نشود و او را به «ادیبی خوش‌خطابه» تقلیل دهند. اما کدام جریان است که مقابل این ظلم ناخودآگاه برخی یا توطئه خودآگاه برخی دیگر بایستد؟ چه کسی است که شریعتی را «شریعتی» بشناساند؟

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ برای پاسخ به این سوال‌ها شاید باید به مواجهه‌های عالمانه با شریعتی بنگریم. به آنچه عالمان و روشنفکران دینی متعهد درباره وی گفته‌اند بیندیشیم و راه را برای محققان خودآگاه سالم که در میانه این بلوای همیشگی «مسأله شریعتی» متحیرند، بگشاییم. شاید درباره هیچ ادعایی پیرامون دکتر نتوان به قطعیت ادعا درباره «پویایی» و «جست‌وجوگری»‌اش حکم داد. همین خصلت را به امانت بگیریم و آن را در روشنفکران دیگری جست‌وجو کنیم و پس از آن، مشی و منش این علمای متعهد درباره شریعتی را مرور کنیم تا با رویکردی «غیرواقعی»، «غیرکارکردی» و «خنثی» وی را مطالعه نکرده باشیم.

چه کسانی نگذاشتند دکتر شریعتی کارش را تمام کند؟

شاید برای فهم مسأله شریعتی که در گذر این سال‌ها همیشه در مظلومیت بوده و موافقان و مخالفانش هریک به نوعی او را غیرواقعی نگریسته‌اند و به او غیرواقعی پرداخته‌اند، شاید همین گزاره و تعریف دکتر از روشنفکر نقطه آغاز مناسبی باشد؛ «روشنفکر نه فیلسوف است، نه دانشمند، نه نویسنده است و نه هنرمند. روشنفکر متعصب خودآگاهی است که زمان و نیاز جامعه‌اش را حس می‌کند و بینش و جهت‌یابی و رهبری فکری را داراست». (مجموعه آثار، ج4،ص31)

شخصیتی که هم موافقانش به او ظلم کردند و هم مخالفانش؛ «مخالفان او به اشتباهات دکتر شریعتی تمسک می‌کنند و این موجب می‌شود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند. بی‎گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی‎کنم که این اشتباهات کوچک بود، اما ادعا می‎کنم که در کنار آنچه که ما اشتباهات شریعتی می‎توانیم نام بگذاریم، چهره شریعتی از برجستگی‎ها و زیبایی‌هایی هم برخوردار بود... اما ظلم طرفداران شریعتی به او کمتر از مخالفانش نبود؛ بلکه حتی کوبنده‌تر و شدیدتر هم بود. طرفداران او به جای اینکه نقاط مثبت شریعتی را مطرح کنند و آنها را تبیین کنند، در مقابل مخالفان صف‌آرایی‌ها کردند و در اظهاراتی که نسبت به شریعتی منصوب داشتند، سعی کردند او را یک موجود مطلق جلوه بدهند. سعی کردند حتی کوچک‌ترین اشتباهی را از او نپذیرند. سعی کردند هرگونه اختلافی را که با روحانیون یا با متفکران بنیانی و فلسفی اسلام دارند در پوشش حمایت و دفاع از شریعتی بیان کنند. در حقیقت شریعتی را سنگری کردند برای کوبیدن روحانیت یا کلا متفکران اندیشه بنیانی و فلسفه اسلام». (گفت‌وگوی آیت‌الله خامنه‌ای با مجله سروش، شماره 102)

علمای متعهد و پویا در طول دوران و تاریخ شیعه، هیچگاه صرفا توجیه‌گر نبوده‌اند و کاملا جریان‌ساز و «تغییردهنده» ظاهر شده‌اند. به عنوان مثال مجموعه شخصیت و منش شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی را که مورد مطالعه قرار می‌دهیم، تمام زندگی‌اش را در تلاش برای ایجاد تغییر و تبدیل وضعیت به شرایطی بهتر و مناسب‌تر می‌بینیم. شهید بهشتی جمله‌ای دارد با این مضمون که «اسلام در آغاز یک انقلاب بود و همواره باید یک آیین انقلابی باقی بماند». همین گزاره نشان می‌دهد مفهوم «پویایی» در این شخصیت بزرگوار، مفهومی کاملا شکل گرفته است و تکامل و تغییر و تحول به سمت شرایط مناسب همیشه مدنظر وی بوده است. بنابراین اگر قرار است «شریعتی» را مطالعه کنیم، بهتر آن است که این معلم بزرگ را نه در حکم ارتداد دادن و توهین و تهمت‌های جماعت متحجر و نه در «شریعتی‌سازی‌های تقلبی» جریان واداده نشناسیم؛ کسانی که با یک تندی ساواک «توبه‌نامه» می‌نوشتند و به «غلط کردم» می‌افتادند، نمی‌توانند داوران حق‌گویی پیرامون استاد شجاع جامعه‌شناسی و معلم صریح و شهید حسینیه ارشاد باشند. به همین ترتیب تنها مجال ما برای مطالعه شریعتی مطالعه نقادانه او است. روشمندی‌ای که در حین بررسی انتقادی آثار و آرای او از تلاش‌هایش نیز ستایش می‌کند، اما چشم بر کاستی‌هایش نمی‌بندد و بی‌تعارف و در همان عوالم روشنفکری و تفکر به صراحت نقدش می‌کند.

شریعتی به مثابه یک متفکر همواره به دنبال پاسخ‌هایی از دین برای اصلاح جامعه بود. این وجه از شخصیت او جدی‌ترین بروز و ظهور را در میان دانشگاهیان و اهل تحقیق حوزه داشت. چنانکه رهبر انقلاب در دومین سال درگذشت وی در سخنرانی در میان طلاب به این نکته با این مضمون اشاره می‌کنند: «من پیش از خیلی از کسانی که بعدها با پاره‌ای از اشتباهات دکتر آشنا شده بودند به خاطر انس و آشنایی و صمیمیت و رفاقت نقطه‌های اشتباه را در اندیشه او مشاهده می‌کردم، لمس می‌کردم؛ گاهی هم با هم بحث می‌کردیم، اما می‌دیدم که او چه می‌کند، لمس می‌کردم؛ که او چه هنر بزرگی دارد به کار می‌برد، نمای خارجی اسلام در دید طبقات تحصیلکرده و روشنفکر در آن روز یک نمای ضدروشن‌بینی بود. درست است که در سال 42 و 43 و چند سال بعد از مقاومت عظیمی که مردم به پشت‌گرمی و اتکای حوزه علمیه کردند، نظرها نسبت به اسلام تا حدود زیادی واقع‌بینانه شد، اما این معنایش این بود که اسلام مبارز است، اسلام مقاومت است، اسلام ضدظلم است. معنایش این نبود که اسلام ما را به پرواز بی‌نهایتی، به سوی کشف و گشودن اندیشه‌های ناگشوده فکری و مقدس و انسانی و شریف سوق می‌دهد. این کار شریعتی توانست نسل جوان را یکجا و دربست به طرف مذهب و ایمان مذهبی بکشاند. این ‌کار را او به طبیعت خود می‌کرد تصنعی در این ‌کار نداشت. طبیعتا این‌طوری بود او خودش یک چنین ایمانی داشت، او خودش یک چنین دید روشنی به اسلام داشت و به همین دلیل بود که آنچه از او می‌تراوید می‌کرد. بعد از بلوغ شریعتی در عرصه روشنفکری و بر منبر روشنفکری اسلامی بسیار بودند کسانی که معلمان شریعتی بودند اما کشف‌نشده بودند، ولی کشف شدند.»

نقل است دکتر شریعتى در یک سال که به حج مشرف مى‏شود و در مراسم حج مى‏بیند عده‏اى از حجاج شیعه در عرفات و مواقف دیگر حج، به یاد امام حسین(ع) هستند، زیارت وارث مى‏خوانند، زیارت عاشورا مى‏خوانند، در برخورد با این جریان اول بار این مطلب به ذهنش مى‏آید که آیا اینجا در این کنگره عمومى مسلمانان جهان، بجاست که شیعه، آن آهنگ و آرمان ویژه خودش، یعنى حسینى بودن را مطرح مى‏کند؟ آیا بهتر نیست در آنجا، شیعه مثل دیگر مسلمانان همان دعاها و دیگر مناسک عمومى اسلام را به جاى آورد؟ سال بعد وقتى دوباره به حج مشرف مى‏شود و همین مناظر را مى‏بیند یک مرتبه متوجه مى‏شود که عجب! حقیقت این است که مراسم پرشکوه حج، یک ظاهر و جسم است که باطن و روح آن در حسینى اندیشیدن و حسینى زیستن است. بنابراین، توجه به امام حسین(ع)، به هر صورت، در مواقف مختلف حج یعنى توجه به روح این مناسک و عبادت بزرگ و در پیوند همه عبادت‏ها ولایت و امامت. ذهنش متوجه این مى‏شود که اگر حج، این مراسم بزرگ و باشکوه در خدمت خلافت اموى و عباسى و زمامداران طاغوتى قرار گیرد حقى است که باطل از آن بهره‏بردارى مى‏کند؛ اما اگر همین مناسک حج در راستاى امامت حسین و حسینیان قرار گیرد، آن ‏وقت حقى است که یک حق پرشکوه‏تر با آن همراه است. بنابراین، به ‏نظرش مى‏آید بسیار بجاست در همان جا، در همان مواقف، دل‏ها متوجه کربلاى امام حسین(ع) باشد و زیارت‏هاى مربوط به امام حسین(ع) خوانده شود که در آن زیارت‏ها از شهادت و امامت حسینى یاد شود و دل و جان و ضمیر حج‏گزاران با روح حج، که امامت حسینى باشد، تجدید عهد کند. یعنى سال قبل به‏ نظرش مى‏رسد این کار نابجاست، در سال بعد به نظرش مى‏رسد نه‌تنها بجاست بلکه ضرورت حفظ محتواى راستین حج است. در این رابطه است که یک سخنرانى ایراد مى‏کند که به‏صورت کتاب «یاد و یادآوران» منتشر مى‏شود؛ یعنى چگونه باید همیشه به یاد حسین(ع) و حسینیان بود.

شهید دکتر بهشتی درباره این تغییرات درونی در شریعتی معتقد است: «یک اندیشه پویا و جست‌وجوگر همیشه از این گردش‏ها و چرخش‏هاى صد و هشتاد درجه‏اى دارد و دکتر شریعتى در رابطه با مسائل بسیارى یک چنین اندیشه‏اى داشت... آنچه مى‏توانم در رابطه با دکتر بگویم 2 نکته است: یکى اینکه بر حسب برخوردهایى که داشتیم و تا حدى که شنیده یا نوشته‏هایش را خوانده‏ام، دکتر همواره رو به اصالت اسلامى پیش مى‏رفت؛ یعنى هر چه جلو مى‏رفت به اصالت اسلامى نزدیک‏تر مى‏شد. دوم اینکه، برعکس آنچه گاهى درباره او گفته مى‏شد که آدمى است که حرف دیگران را نمى‏پذیرد، او حرف‏هاى مستند و منطقى افرادى را که صاحب‏نظر بودند مى‏شنید و گوش مى‏داد و مى‏پذیرفت، به‏شرط آنکه آن طرف در آن سطح و در آن حد از قدرت فکرى و قدرت تحلیل باشد که بتواند مشکلى را براى او بگشاید و مطلبى را برایش باز کند.»

قدرت انتقاد شریعتی و صراحت وی موضوعی بود که وی را از دیگران متمایز می‌کرد. تلاش او برای بیان معارف دین به شکلی صریح و نقادانه در همه سال‌های عمرش و در طی طریق به سمت اصالت اسلامی ادامه یافت. آیت‌الله شهید بهشتی درباره این ویژگی در پژوهشگران و فقهای شیعه می‌نویسد: «علامه حلّى و شیخ طوسى 2 فقیه معروف هستند و هر دو داراى کتاب‏هاى فراوان. ما مى‏بینیم که درباره یک مساله فقهى، علامه حلى در کتاب‏هاى مختلف، فتاواى گوناگون دارد. یعنى اندیشه‏اش پویاست. و عجیب این است که او گاهى در یک کتاب فقهى مساله‏اى را برحسب نیاز در 2 جا مطرح کرده؛ یک بار در آغاز کتاب و یک بار در پایان آن، و تا کتاب را به آخر نرسانده داراى یک برداشت جدید مى‏شده و درباره همان مساله در پایان کتاب، در اواخر کتاب، یک فتواى جدید مى‏دهد. این ویژگى اندیشه‏هاى پویا و پرتوان است، و دکتر اندیشه‏اى پویا و پرتوان داشت.»

شریعتی هر روز در حال نو شدن بود و رکود در مورد او معنا نداشت. البته مواجهه ها با شریعتی متفاوت بود. شهید بهشتی درباره شریعتی می گوید: «موضع من در برابر دکتر شریعتى و کارهاى او موضع بهره بردارى صحیح است؛ نه لگدکوب کردن، نه لجن مال کردن و نه ستایش کردن و بالا بردن؛ بلکه حسن استفاده از سرمایه‌اى در خدمت هدفى، با روشنگرىِ بدون کمترین محافظه‌کارى براى تمام نقطه‌هاى ضعف او که من در این زمینه تاکنون محافظه‌کارى نکرده‌ام و آن را روا نمى‌دارم. هر نقطه ضعفى در هر نوشته‌اى از دکتر مطرح شده و دوستان نشان داده‌اند، در جایى که سخن خوبى بوده گفته‌ام خوب است و در جایى که حرف بدى بوده گفته‌ام خطاست، غلط است، خام است و مکرر گفته‌ام و به خود ایشان هم گفتم که دکتر اصولاً روشت خطاست؛ روشت نقص دارد؛ روشت را کامل کن. ولى موضعم این موضع است که باید از مجموعه کار او بهره‌بردارى کرد؛ چون انصافاً در نوشته‌هاى دکتر تنبهات جالب، زیبا، خوب و مؤثر فراوان است در کنار خطاهاى بسیار و هیچ ضرورت و دلیلى در یک موضع گیرى حاد به جاى یک موضع گیرى نقاد نمى‌بینم.» (شریعتی جستجوگری در مسیر شدن؛ آیت الله شهید بهشتی)

آنجا که شهید بهشتی «ستایش کردن و بالابردن و اغراق در مورد شریعتی» را نمی پسندد، شاید اشاره ای به رفتار برخی از دوستان شریعتی باشد که اتفاقا با خوش قلبی و نیت پاک به اغراق هایی درباره او دست زدنددر حوزه، البته بسیاری حتی ادب منتقدانی وزین چون آیت الله مطهری و آیت الله مصباح یزدی در مواجهه با شریعتی را هم که ایشان مقید بودند و حتی در تندی انتقادات، به شریعتی توهین روانمی داشتند، رعایت نکردند. برخی از جریان متحجر چون جریان تفکیک او را مرتد اعلام کردند. در مراسم ختم او در تهران و مشهد قائله کردند.

از این سو جریانی که بعدها میراث دار شریعتی شد هم به وی جفا کرد. روشنفکری بیمار شریعتی را نفهمید، همانطور که جلال را نفهمید. یکی از همین جریان روشنفکری درباره شریعتی می‌گوید: «یک خطیب است. حالا بعضی‌ها به غلط او را روشنفکر می‌خوانند. یکی به من بگوید این چه جور روشنفکری است که هر جایی مصلحت می‌داند دروغ می‌گوید و برای پیشبرد اهدافش به‌راحتی وقایع را وارونه جلوه می‌دهد. اصلاً آدم از خودش خلق کرده بود و از زبان او حرف‌های خودش را نقل می‌کرد. اینها کار روشنفکر نیست». (مصاحبه خشایار دیهیمی با کتاب هفته)

یکی از آقایان روشنفکر که بالحن تندی درباره شریعتی و جلال حرف زده در جایی پیش از انقلاب گفته بود: «شریعتی را به محافلتان راه ندهید، چون در حسینیه ارشاد سخنرانی کرده». یاد خاطره امام(ه) از جریان تحجر در حوزه می افتیم: «هر کس کج راه می‏ رفت متدین تر بود. یاد گرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک به شمار می‏ رفت. در مدرسه ی فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه ‏ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‏ گفتم.»

تحجر و روشنفکری غیراسلامی دو روی سکه استبداد و نشنیدن و نپذیرفتن حرف حق اند و شریعتی از این دو حال مبرا بود، چرا که از هر دو صنف توهین و تهمت ناروا شنید. شریعتی جزو معدود کسانی بود  که نمی‌ترسید اگر دین دروغین را به چالش بکشد، آن هم در دوره‌ای که مقدس‌نماها با امکانات حاکمیت طاغوت برای مقابله با انقلابی‌گری، هر معترضی را تکفیر می‌کنند: «مبارزه با دین طاغوت‌پرستی، دین ملاء و مترفین در موقعی که عریان و با روی باز و آشکارا زندگی می‌کنند آسان است، اما وضع از موقعی خطرناک می‌شود که دین طاغوت‌پرستی و شرک در لباس و جامعه دین توحید به‌صورت ابزار دست ملاء و مترفین در جامعه عرضه و نمودار گردد». (مجموعه آثار، ج22ص43)

با این همه شریعتی هنوز سرپاست. کتاب‌های او هنوز بیشتر از همه کتاب‌های متحجرین و روشنفکر نماها، خریدار دارد. شریعتی هنوز در خیابان «انقلاب» خریدار دارد. تفکر پویای شریعتی هر روز که می گذرد بیشتر دیده می شود، آنچه شریعتی در خشت خام می دید درباره امت اسلامی این روزها در آینه می بینیم. شریعتی پیش بینی کرده بود که با تجزیه امت اسلام، قومیت‌ها از سوی استعمار تقویت خواهد شد و شبیه دوران پیش از اسلام، دعواهای نژادی بر «برادری اسلامی» غلبه خواهد کرد و به آیه «وحدت» که نتیجه نبوت محمد(ص) است، به واسطه همین دعواهای فرقه‌ای و قومی اعتنا نخواهد شد. به راستی که او ظهور «داعش» را هم پیش بینی کرده بود. شریعتی دغدغه موحدت امت اسلام را داشت. شبیه روشنگران دیگری چون سید جمال اسدآبادی که در این مسیر پای نهادند. شریعتی «شیعه انگلیسی» را هم پیش بینی کرده بود. «شیعه علوی، شیعه صفوی» ترجمان امروزی اگر داشته باشد، همین «تشیع انگلیسی» است که توسط ملکه انگلستان در دوران استعمار فرانو تقویت می شود، تا اسلام را شبیه دین گاوپرستان هند، خنثی کند. آن وقت است که ملکه هم به اسلام ادای احترام خواهد کرد.

شریعتی یک آغازگر بود. در این شک نباید کرد. او آغازگر طرح اسلام با زبان فرهنگ جدید نسل بود... شریعتی آغازگر طرح جدیدترین مسائل کشف‌شده اسلام مترقی بود به صورتی که برای آن نسل پاسخ‌دهنده به سوال‌ها و روشن‌کننده نقاط ابهام و تاریک بود. (گفت‌وگوی آیت‌الله خامنه‌ای با مجله سروش، شماره 102)

منبع: نشریه خبرنامه کاغذی دانشجویان ایران

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
درخواست جذب سالانه ۱۵۰۰۰ نیروی پرستاری
دیگر قادر به پذیرش بیشتر اتباع نیستیم
آخرین آمار از تخصیص ارز ۲۸۵۰۰ تومانی
دانشجویان معترض ساختمان دانشگاه کلمبیا را تسخیر کردند
تجمع دانشگاهیان شریف در حمایت از خیزش دانشجویان در جهان
ایجاد مراکز مشاوره فعال برای حل مشکلات دانشجویان
آخرین وضعیت سعید آقاخانی و توضیحاتی درباره ادامه «نون‌ خ»
واریز ۲ میلیون تومان به حساب معلمان در آستانه روز معلم
آشنایی با زنان عارفی که مردان دانشمند از محضرشان درس گرفتند
راه‌اندازی سامانه نظارت و شفافیت مدارس غیردولتی تا مهر
حمایت نمایندگان از دانشگاهیان آمریکایی و اروپایی حامی غزه
بیش از ۱۰ هزار نفر زیر آوارهای غزه مفقود هستند
دانش آموختگان ما وعده صادق را رقم زدند
واکنش کنعانی به دستگیری دانشجویان آمریکایی توسط پلیس
طرح انسداد مرزهای شرقی افغانستان آغاز شد
رقم هدیه روز معلم مشخص شد
شکایت خواننده معروف به پلیس فتا
دستگیری ۲۵ داوطلب کنکور
نتانیاهو: با یا بدون توافق به رفح حمله می‌کنیم
آقای اژه‌ای برای رفع هرگونه نگرانی در تضییع حق طلبه خوزستانی دستور به بررسی مجدد دهید
طباطبایی: اظهارات نصیری تکرار یک شوخی بی‌مزه است/ رسولی:حرف‌های نصیری ارتباطی به جریان اصلاحات ندارد
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top