خبرنامه دانشجویان ایران: در سی امین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران شاهد نمایشگاهی خواهیم بود به نام کتاب اما به کام اغذیه فروشان و این برای کشور با فرهنگی مانند ایران مایه تاسف و شرمساری است. امیدوارم مسئولین و متولیان فرهنگ کشور طرح آشتی جامعه با کتاب را جدی بگیرند و با برنامه دقیق و کارشناسی، فرهنگ کتابخوانی را به جایگاه شایسته ای برسانند و یا به جایگاه سابق خود باز گردانند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ معصومه آباد؛ نماینده شورای اسلامی شهر تهران و نویسنده کتاب «من زنده ام» در یادداشتی انتقادی درباره نمایشگاه امسال کتاب نوشته است: امروز آخرین روز از بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب در شهر آفتاب است، نمایشگاهی که مانند نمایشگاه های دیگر به تاریخ تسلسل نمایشگاه های بین المللی کتاب تهران پیوست و سال آینده نمایشگاه دیگری برپا خواهد شد و این حکایت همچنان ادامه خواهد داشت.
نمایشگاه بین المللی کتاب در شهر آفتاب فرصت مناسبی برای دانشجویان و اهل فرهنگ بود تا میان ده ها هزار عنوان کتاب، کتاب مورد نظر و گمشده خودرا بیابند، کمی هم گشتی میان غرفه ها و اغذیه فروشی های نمایشگاه بزنند و در کنار آن با مراکز و موسسات انتشاراتی داخلی و خارجی از نزدیک آشنا شوند.
انتقال این نمایشگاه به شهر آفتاب یکی از مهمترین اتفاقات در عمر سه دهه نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بود که بسیاری از ناشران و بازدیدکنندگان نسبت به آن ابراز رضایت داشتند . این حرکت توانست به طور قابل قبولی به کاهش بار ترافیک شهر تهران کمک کند و آلودگی محیط زیست این شهر را نیز کاهش دهد، اتفاقی که در کنار آن موجب شد مدیریت صحیح ترافیک و خدمت به محیط زیست کلانشهر تهران در کنار این رویداد فرهنگی را تجربه کنیم.
هرچند برشمردن محاسن متعدد این نمایشگاه باعث نمی شود چشمها را بر روی برخی فرعیات و نقاط ضعف آن ببندیم، که گاهی عدم توجه به این فرعیات موجب وارد کردن تبعات جبران ناپذیری به اصل هدف می شود و مارا ناخواسته از هدف دور می سازد.
شاید شنیده باشید که ما نسبت به سایر کشورها دارای جامعه ای کم مطالعه و یا بی مطالعه هستیم و این در نوع خود باعث تاسف است لذا باید تمام هم و غم متولیان فرهنگی کشور افزایش سرانه مطالعه در کشور باشد و این کار باید به طور ریشه ای و دقیق صورت بگیرد. برای این کار باید فرهنگ کتابخوانی را نزد کودکان نهادینه کرد چرا که نسل جدید می تواند ضایعه کنونی را تا حدودی جبران کند.
متاسفانه در نمایشگاه شهر آفتاب آن گونه که باید به این گروه سنی توجه نشد. قرار دادن ناشیانه غرفه ناشران کتاب کودک در فضایی گرم ، بی روح و بی جاذبه و در نقطه ای که روح لطیف کودک را برای تشویق به کتاب خواندن دعوت نمی کرد، از مواردی بود که مطمئنا خاطره خوبی را ذهن کودکان از فضای نمایشگاه کتاب بجا نگذاشته و ممکن است در آینده میل و رغبتی برای حضور در نمایشگاه های بعدی در آنها از بین برده باشد.
از سوی دیگر در میان آمار و ارقامی که از گوشه و کنارها درباره آمار بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب منتشر می شود، به نظر نمی رسد آمار مشتریان نمایشگاه امسال نسبت به نمایشگاه های گذشته سیر صعودی به خود گرفته باشد چراکه بیشترین قشر مصرف کننده کتاب در کشور دانشجویانی هستند که برای مصرف دوران تحصیلی خود به چنین نمایشگاه هایی مراجعه می کنند و بقیه افراد جامعه ی بی مطالعه ایران کمتر میل و رغبتی به چنین نمایشگاه هایی از خود نشان می دهند.
تیراژ تاسف بار زیر 200 جلد توسط برخی انتشاراتی ها حکایت از واقعیت نگران کننده بازار کتاب و آینده نا مشخص فرهنگ کتابخوانی در کشور است که در صورت ادامه سیر نزولی این شیب، ممکن است شاهد به قهقرا رفتن فرهنگی باشیم که برای جا انداختن آن، بجای عمل کردن تنها به شعارش بسنده کردیم.
چیزی که علاوه بر آنچه مطرح کردیم و این روزها به نگرانی تبدیل شده است، واقعیت هایی است که از سوی مدیران و سرپرستان برخی دانشگاه ها مطرح می شود و آن کاهش تعداد دانشجویان ورودی به دانشگاه های آزاد و دولتی است. لذا کشور ما نه تنها با فاجعه کاهش آمار سرانه مطالعه روبرو است بلکه با زنگ خطر رشد منفی تعداد دانشجویان ورودی به دانشگاه ها ( که آمار قابل توجه قشر کتابخوان کشور به آن تعلق دارد) نیز مواجه است.
اگر به سیاه نمایی متهم نشوم شنیده ها حاکی از آن است که هنوز تلاشها برای بالا بردن سرانه مطالعه در کشور ثمر بخش نبوده و تاکنون اخبار متفاوتی از این سرانه مطالعه اعلام شده است. برخی، از سرانه 2 دقیقه در شبانه روز اطلاع میدهند و برخی 7 دقیقه در شبانه روز در حالی که برخی دیگر سرانه مطالعه کتاب در ایران را بین 59 تا 120 دقیقه در روز عنوان می کنند، این درحالی است که در مورد سرانه مطالعات حال حاضر کشور، هیچ آماردقیقی وجود ندارد و مشخص نیست آنهایی که در مورد سرانه مطالعه آمار میدهند این ارقام را از کجا آورده اند؟
با این حال آنچه در بالا از رشد منفی تعداد دانشجویان ورودی به دانشگاه ها و آمار پایین سرانه مطالعه در کشور گفتیم واقعیت انکار ناپذیری است در کنار همه هیاهوهایی که درباره نمایشگاه بین المللی کتاب به راه می اندازیم، نمایشگاهی که درهای آن تا سالی دیگر بسته خواهد ماند با این حال کتابها همچنان چاپ خواهند شد ولی خاک خواهند خورد و این یار ساکت انسان روز به روز ساکت تر از دیروزو مهجور تر از پیش به فراموشی سپرده خواهد شد.
متولیان برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران تلاش کنند نقاط ضعف نمایشگاه شهر آفتاب را جبران کنند و با سنجیدن همه جوانبی که می تواند به فرهنگ کتابخوانی - برای مقاطع مختلف سنی - در کشور کمک کند، امکانات موجود را در راستای جذب حد اکثری علاقمندان بکار گیرند تا شاهد نتایج معکوسی نشویم.
اما اگر بخواهد اوضاع این گونه که خبرها و آمارها نشان می دهد پیش برود، در سی امین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران شاهد نمایشگاهی خواهیم بود به نام کتاب اما به کام اغذیه فروشان و این برای کشور با فرهنگی مانند ایران مایه تاسف و شرمساری است. امیدوارم مسئولین و متولیان فرهنگ کشور طرح آشتی جامعه با کتاب را جدی بگیرند و با برنامه دقیق و کارشناسی، فرهنگ کتابخوانی را به جایگاه شایسته ای برسانند و یا به جایگاه سابق خود باز گردانند.