جریان کارگزاران و اصلاحات هرچند در ابتدا راهی جداگانه از هم داشتند، اما بعد از گذشت مدتزمانی از ایام تبلیغات بهخوبی متوجه شدند اگر بخواهند جداگانه وارد انتخابات شوند جایگاهی بین مردم نخواهند داشت، لذا با رسیدن دستور از بالا، کاندیدای اصلاحات ناچار به کنارهگیری شد. این جریان تجمیع شده قبل از انتخابات 92 اذعان داشتند که مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تحریم نیست بلکه از سوءمدیریت نشأت میگیرد.
خبرنامه دانشجویان ایران: سیدمصطفی موسوی نژاد// 3 استراتژی جریان حامی دولت از ابتدا تاکنون را می توان به این شرح بررسی کرد:
سکانس اول: قبل از انتخابات 92
جریان کارگزاران و اصلاحات هرچند در ابتدا راهی جداگانه از هم داشتند، اما بعد از گذشت مدتزمانی از ایام تبلیغات بهخوبی متوجه شدند اگر بخواهند جداگانه وارد انتخابات شوند جایگاهی بین مردم نخواهند داشت، لذا با رسیدن دستور از بالا، کاندیدای اصلاحات ناچار به کنارهگیری شد. این جریان تجمیع شده قبل از انتخابات 92 اذعان داشتند که مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تحریم نیست بلکه از سوءمدیریت نشأت میگیرد. آنها در ماههای نزدیک به انتخابات میگفتند تحریمها برای کشور مشکل ایجاد کرده اما همه چیز با مدیریت درست قابل حل شدن است و آنچه کشور امروز به آن مبتلاست، مدیریت ضعیف، عدم مشورت و روی کار بودن گروهبانها به جای ژنرالهاست. لذا مدعی شدند اگر مردم مدیریت کشور را به دست آنها بسپارند، مشکلات کشور در یک فرصت کوتاه حل خواهد شد.
این شد که قول تحول اقتصادی در 100 روز مطرح شد، این شد که قول حل قسمت اعظم مشکلات کشور در 3 ماه و 6 ماه به مردم داده شد، این شد که حل معضل بیکاری بهعلاوه راهحلهای کوتاهمدت، اولویت اول دولت مطرح شد، این شد که حقوقدانی با امنیتیترین کابینه از ابتدای انقلاب مدعی شد سرهنگ نیست، این شد که شیطان بزرگ در دیدگاه بنیانگذار انقلاب، خمینی کبیر، کدخدای دنیا نامیده شد که باید دم او را دید تا معضلات کشور حل شود. خلاصه برخی احساس کردند که اگر این جریان حاکم شود، با وجود تحریمها مشکلات اقتصادی حل خواهد شد.
سکانس دوم: پس از تیرماه 92
پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، وقتی این جریان از فضای شعار به فضای عمل وارد شد، ناگهان تغییر رویکرد داد، چرا که فضای عمل بسیار مشکلتر از فضای رویایی و سهل شعار دادن است. دیگر وقت تحقق شعارهای تحول اقتصادی در 100 روز و 3 ماه و 6 ماه و حل معضل بیکاری در کوتاهمدت و ... فرا رسیده بود اما وقتی 100 روز گذشت و چنته خود را خالی دیدند و عملا هیچگونه تحول اقتصادی که چه عرض کنم تحرک اقتصادی را هم نتوانستند عملی کنند، تغییر استراتژی را کلید زدند.
استراتژی «کاسبی با تحریمها». نقطه شروع این استراتژی در گزارش 100 روزه دولت بود و پله اول آن که مقدمات امر را حاضر میکرد سیاهنمایی محض با آمارهایی عجیب از دولت سابق بود بهطوری که دولت گذشته علت و سبب تمام مشکلات موجود در کشور، از جمله بهوجود آوردن تحریمها بود. این بهانه حالتگذاری برای دولت بود تا کاسبی با تحریمها که در سکانس اول جایی نداشت، جای خود را آرامآرام در متن جامعه و رسانههای زنجیرهای نزدیک به دولت پیدا کند.
ابتدا مشکلات کلان اقتصادی را ناشی از تحریمها معرفی کردند، اما روزبهروز این مشکلات جزئی و جزئیتر شد. یک روز آقای یونسی مشکل ازدواج جوانان را به تحریمها مربوط کرد، یک روز وزیر ورزش پاداش وزنهبرداران را به رفع تحریمها منوط دانست و در نهایت کار به جایی رسید که رئیسجمهور محترم در شاهکاری عظیم رفع مشکلات زیستمحیطی و آب خوردن مردم را به رفع تحریمها مرتبط دانست. اینگونه بود که عدم کفایت در رفع مشکلات کشور هر روز خود را نمایانتر مینمود و کاسبی با تحریمها تنها راهکار دولت در این فضای وااسفای اقتصادی بود.
سکانس سوم: دوران پسا توافق
این دوران یکی، دو هفته قبل از توافق آغاز شده بود؛ از روزهایی که بوی توافق به مشام آقایان رسیده بود. کمکم استراتژی کاسبی با تحریمها دیگر کاربردی نداشت. طبق استراتژی جدید مردم باید آرامآرام به این نتیجه میرسیدند که بعد از توافق هم خبری نخواهد بود، مردم فکر نکنند مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمهاست، قرار نیست پس از توافق وین دیگر مردم نگران جیب خود نباشند، پول بلوکه شده 150 میلیارد نیست، 29 میلیارد است که فقط سهم دولت 6 میلیارد است، انتظارات را پایین بیاورید. اینها ادبیاتی بود که در این روزها به شکل چرخشی از مسؤولان و مدیران اقتصادی و ردهبالای کشوری به گوش میخورد و اینگونه است که این روزها پروژه ناامیدسازی مردم از توافق هستهای توسط دولت تدبیر و امید کلید خورده است. حال سرانجام این پروژه میتواند به 2 حالت نهایی ختم شود:
1- ادامه یافتن توافق هستهای تا پایان این دولت: در این صورت پروژه ناامیدسازی مردم همچنان ادامه خواهد داشت، چرا که به قول آقای کرباسچی، شهردار سابق تهران، با این افراد پیر و سالخورده و ناکارآمد نمیتوان تحرک اقتصادی ایجاد کرد.
2- پروژه مقصریابی جدید: این پروژه که محتملتر به نظر میرسد در صورتی اجرایی خواهد شد که سرانجام توافق هستهای با بدعهدی طرف مقابل به شکست بینجامد، در آن صورت تحریمها بازخواهند گشت و دولت دیگر نمیتواند به استراتژی کاسبی با تحریمها نیز بازگردد. در آن صورت باید منتظر بمانیم تا مقصری جدید از سوی دولت بابت اوضاع نابسامان اقتصادی معرفی شود.