به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یکی از این دانشجویان در حاشیه نگاری این اقدام خود نوشت:
معمول است که می گویند دست جواهرسازها مثل جراح ها لطیف و نرم است اما امشب با هاش که دست دادم شد پتک به سرم. پشت بیمارستان #اکبرآبادی پاتوق کرده بودند برای پخش کیسه نان و پنیر ماشین را بهش سپردم..اول کار هم که خواستم بروم انقد مناعت طبع داشت از لقمه نان و پنیر گذشت ماشین را بهشون سپردم و رفتم برای پخش نون و پنیرها... وقتی برگشتم و چند تا پتو رو بینشون تقسیم کردم بهش نرسید درد ودل اش می آمد شدم گوش شنوا میگفت بچه محل #سعید_عسگر و شهید #محمد_پورهنگ که چند وقت پیش سوریه شهید شده است.
اهل شابدلعظیم. میگفت رویش نمی شود آنجا باشد با سابقه 19سال جواهرسازی.با داشتن پسری 14ساله. الان پاتوقش پشت بیمارستان اکبر آبادی بود. میگفت رویش نمی شود برگرد خانه. آبروی پدر پیرش برایش مهم بود.
امشب خیلی ها التماس دعا گفتند از خانمی که همراه بیمار بود و ساکن همراه سرای جواد الائمه تا پیرمردی ک هرچه تلاش کرد تا نگهبانی بیمارستان امام حسین اجازه پخش نذری را در محوطه بیمارستان تا آقا محمد جواهر ساز. جواهر وجودش انقدر گرانقیمت بود که تمتع و عمره و 2 بار کربلا رفته و آرزویش رفتن به سوریه بود.
به من رو سیاه التماس دعا گفتند... خودم آنقدر روسیاهم که کربلا هم نطلبیده...
امشب شب آخر بود بیمارستان امام و رسول و امام حسین و همراه سرای جواد الائمه تا کارتن خواب های شوش و مولوی میهمان سفره کریم اهل بیت بودند.
در روزهای غم و اندوه آذربایجان و خوزستان و سمنان و کل ایران
در شب های غفلت مسئولان که استعفا نمی دهد
در شب های تبدیل حاشیه ی مجلس و قوه قضاییه به اصل خبرها
باز هم مردم به فکر مردم بودند و هستند
راستش روح خدا راست گفت کار مردم را به مردم بسپارید
کلام آخر!
آقا جان! ایها الکریم ابن الکریم اخ الکریم
ما هر چه کردیم هر چند ناقابل
به بهانه نام بلند مرتبه شما بود
یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْمُجْتَبى یَا بْنَ رَسُولِ اللَهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللَهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللَهِ إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ