به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران به نقل از فارس، نهمین همایش آنان که میاندیشند با عنوان «بازخوانی و بررسی آرا و اندیشههای شریعتی» به همت کانون اندیشه عصر روز گذشته(دوشنبه 7 اسفند ماه) برگزار شد. محورهای اصلی در این دو روز شامل مباحثی نظیر شریعتی و دین، شریعتی و تاریخ، شریعتی و علوم انسانی، شریعتی و روشنفکری، شریعتی و مساله عدالت، شریعتی سنت و مدرنیته، شریعتی و اندیشه جهان وطنی، شریعتی و بازگشت به خویشتن، شریعتی و اندیشههای سیاسی مدرن و اسلامی است که در سه قالب سخنرانی، ارائه مقالات، پخش و معرفی مستند «شریعتی بدون روتوش» در سالن ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
وضع کنونی علوم انسانی را نزدیک به فاجعه است
در همایش «آنان که میاندیشند» پرویز امینی استاد دانشگاه محور سخنانش را بازخوانی اندیشههای شریعتی قرار داد و گفت: چرا بعد از 40 سال در مورد شریعتی تأمل میکنیم؟ یک بخش از پاسخ ایجابی است، به این معنا که اهمیت تاریخ شریعتی در تاریخ معاصر است و اندیشه و فکری که جریانساز مؤثر بود، اما وجه سلبی هم دارد و آن اینکه با یک نوع انسدادی در حوزه تفکر در جامعه ایران رو به رو هستیم که ما را محتاج بازخوانی مجدد او کرده است.
وی وضع کنونی علوم انسانی را نزدیک به فاجعه دانست و افزود: در سالهای آینده وضعیت فاجعه انگیزتری در علوم انسانی را شاهد خواهیم بود، زیرا ساختار آموزش عالی ما به سمتی رفته که تفکر جدی وجود ندارد، مسأله جدی استاد و دانشجو «مقاله» است، بنابراین بستر جدی برای اندیشه و تأمل فراهم نیست.
شریعتی یک پدیده بیتکرار در تاریخ روشنفکری ایران است
امینی با تأکید بر اینکه شریعتی یک پدیده بیتکرار در تاریخ روشنفکری ایران است، بیان داشت: نه قبل از او و نه بعد از او هیچ کس این موقعیت اجتماعی را نداشته است، در این خصوص سه رویکرد مطرح میشود، یک محور توجه به محتوا، دوم محور و زمینههای سیاسی که شریعتی اندیشهاش جذب آن شد و رویکرد سوم پدیدهای که شریعتی را به اینجا رساند که جمع میان آنها در واقع بین محتوای حرف او و شرایط ما وجود داشته است.
وی ادامه داد: عناصر اصلی تفکر شریعتی سه عنصر است که عبارت از اعتراض، تغییر و عمل هستند، اندیشه او اندیشه معطوف به اعتراض و معطوف به تغییر و معطوف به عمل بود، هر پرداختی که میکرد، هر نوع قضاوتهای اجتماعی و سیاسی که داشت، هر چشماندازی که میگشود، به نوعی پوشش دهنده این عناصر بود.
نظام دانایی شریعتی در نقد دو نظام دانایی مرسوم بود
این استاد دانشگاه با بیان اینکه نظام دانایی شریعتی در نقد دو نظام دانایی مرسوم بود که فلسفه و علم را نفی کرد، خاطرنشان کرد: شریعتی هم به فیلسوفان و هم به عالمان میتاخت، شاید تندترین بیان در مورد فلاسفه در بیان او آمده است و گفته اگر افلاطون نبود مگر چه اتفاقی برای عالم میافتاد؟ اتفاق این بود که تعدادی از کتب کتابخانهها کاهش مییافت، اما اینها تاثیری بر جامعه یونان نداشتهاند و پاسخ میداد باید به سمت کسانی برویم که بتوان تغییر ایجاد کرد.
شریعتی با اسلامی که راکد و توجیهکننده بود مخالفت میکرد
وی با اشاره به اینکه شریعتی بیطرفی علمی را قبول نداشت و به فلاسفه منتقد بود، گفت: شریعتی از اندیشه بما هو اندیشه دفاع نمیکرد و سراغ اندیشهای میرفت که آن اندیشه بتواند اعتراض، تغییر و تغیرات در عمل را پیریزی کند، در نتیجه با اسلامی که راکد و توجیهکننده بود مخالفت میکرد، با مذهبی که تخدیر ایجاد میکرد نیز مخالف بود، تشیع صفوی در برابر تشیع علوی نوعی جامعهشناسی او بود.
شریعتی از تشیع علوی دفاع میکرد
امینی ابراز داشت: شریعتی تشیع علوی را تشیعی میدانست که جنبش را به نهاد تبدیل کند و از تشیع علوی دفاع میکرد، وقتی به شخصیتهای تاریخی و مذهبی میرسید، از آنها چهرههایی خلق میکرد که حرکت آفرین باشند، از فاطمه(س) و زینب(س) و حسین(ع) روایتی را میآفرید که برای امروز جامعه برونرفتی از طریق آنها پیدا کرد.
اندیشه شریعتی معطوف به اعتراض، تغییر و عمل است
وی افزود: اندیشه شریعتی معطوف به اعتراض، تغییر و عمل است، آما آنچه او را شریعتی کرد تنها محتوای اندیشهای او نبود، بلکه بین اندیشه او زمینههای دیالکتیکی برقرار بود و در این نسبت بین اندیشه و شرایط اجتماعی است که او موقعیت موضوعیت پیدا شدن و تبدیل شدن به پدیده بیتکرار روشنفکری ما را پیدا میکند.