به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ روز دوشنبه سیزدهمین نشست از سلسله جلسات "تدبر در قرآن" با حضور حجتالاسلام محمدیان در مهدیه نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها برگزار شد.
مشروح سخنان حجتالاسلام محمد محمدیان در سیزدهمین جلسه تدبر در قرآن پیرامون آیات شریف:
فَکَیْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِیَوْمٍ لَا رَیْبَ فِیهِ وَوُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ﴿۲۵﴾
پس چگونه خواهد بود [حالشان] آنگاه که آنان را در روزى که هیچ شکى در آن نیست گرد آوریم و به هر کس [پاداش] دستاوردش به تمام [و کمال] داده شود و به آنان ستم نرسد ﴿۲۵﴾
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۲۶﴾
بگو بار خدایا تویى که فرمانفرمایى هر آن کس را که خواهى فرمانروایى بخشى و از هر که خواهى فرمانروایى را باز ستانى و هر که را خواهى عزت بخشى و هر که را خواهى خوار گردانى همه خوبیها به دست توست و تو بر هر چیز توانایى ﴿۲۶﴾
آیات ۲۵ و ۲۶ سوره مبارکه آل عمران بدین شرح است:
اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم که حقیقت دین چیست، آن یک کلمه «توحید» است. این آیه نیز بیشتر همین بعد توحیدی را بیان میکند. در روایات است که دین دو بخش است. نیمی از آن توحید است و نیم دیگر برخورد صحیح با مردم. بحث توحید اهمیت ویژهای دارد. متاسفانه ما خیلی به بحث توحید نپرداختهایم. فلذا بخش عمدهای از مشکلات ما هم ریشه در همین نگاههای شرک آمیز ما دارد. قرآن میفرماید: اکثر مؤمنین گرفتار شرک هستند.
از آنجا که اغلب در طول تاریخ حکومتها دست افراد ناصالح و ظالم بوده است، ممکن است با توجه به عبارت «قل اللهم مالک المُلک» این اشکال مطرح شود که چرا خداوند به این افراد ظالم ملک داده است؟
ما یک بحث تکوین داریم یک بحث تشریع. در عالم تکوین اختیار وجود ندارد و مؤمن و کافر از قواعد آن تبعیت میکنند. مثل کشاورز که اگر محصولی را بکارد، بعدا ثمره آن را درو خواهد کرد. حال میخواهد مؤمن باشد یا کافر.
عالم یک سری قوانین دارد. خداوند به انسانها قدرت داده است. حتی قدرت کافر یا کسی که آدم میکشد را هم خدا به او داده است. با این قدرت هم میشود دست نوازش بر سر یتیمی کشید و هم میشود آدم کشت. اینکه از این قدرت چگونه استفاده شود، برمیگردد به عالم تشریع. در عالم تشریع به انسان میگویند: خدا راضی نیست ظلم کنی، خدا دوست دارد کار خوب انجام دهی، ولی میتوانی هم انجام ندهی. در عالم تکوین امر و نهی خداوند قطعی است و خلافش اتفاق نمیافتد، ولی در عالم تشریع انسان اختیار دارد که اطاعت کند یا اطاعت نکند.
این عبارت «تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء» بحث عالم تکوین است. خداوند در این عالم قوانینی گذاشته و هرکسی میتواند ازاین قوانین استفاده کند و به حکومت و ریاستی برسد و همه را هم خدا میدهد. مثل قدرتی که به همه انسانها داده است. البته خود خدا هم میتواند این حکومت را از این فرد بگیرد.
در آیه 258 سوره بقره آمده است که ملک را خدا به نمرود داده بود. پس ملک، حکومت، ریاست و... بحثهای تکوینی هستند.
فرآیندها و رابطهها را خداوند در این عالم گذاشته است
اینکه فردی مثل اسکندر به حکومت برسد، برای فراهم شدن زمینههای این اتفاق صدها فرآیند وجود داشته که همه را خداوند بهوجود آورده است.
عالم تکوین و عالم تشریع با هم ارتباط دارند و جدا از هم نیستند. عالم تشریع، تنزل یافته عالم تکوین است. انسانها از هر دو عالم استفاده میکنند.
در بحث توحید علت اینکه وهابیون اینقدر اشتباه میکنند این است که اینها عالم تشریع و تکوین را قاطی کردهاند و بحث اسباب و مسبّبات را نمیفهمند (البته آنهایی که معترض نیستند). توحید منافاتی با اسباب و مسببات ندارد.
بعضی خیال میکنند اگر به مقام کن فیکونی و مستجاب الدعوه بودن برسند، هرکاری دلشان بخواهد انجام خواهند داد. در حالیکه اگر انسان دنبال خواستههای دل برود به چنین جاهایی نخواهد رسید. کسی میرسد که دلش جز خواست خدا را نمیخواهد. خدا بهخاطر هیچکس تمام قوانین عالم را تغییر نمیدهد. خود تغییر قوانین هم قانون دارد. تمام اختراعاتی که میبینیم، کشف قوانین الهی است وگرنه انسان که چیزی را ایجاد نمیکند. انسان قوانین را کشف و از آنها استفاده میکند.
توحید به معنی تعطیلی اسباب نیست ولی در اسباب توقف کردن شرک است. هیچ انسان تشنهای شیر آب را بهخاطر اینکه به او آب خنک میدهد نمیبوسد و نمیگوید: ای شیر عجب آب گوارایی به من دادی! تو چقدر شیر خوبی هستی! این شیر آب یک وسیله است.
ممکن است پرسیده شود پس چرا خداوند انسانها را توصیه به تشکر کردن از مخلوقات نموده است؟ در پاسخ باید گفت مخلوقات احترام ویژهای دارند. احترام به این شیر آب (که یک جامد است) در همین حد است که انسان آن را نشکند و از آن درست استفاده کند. اما انسان چون اختیار دارد و مورد احترام خداوند واقع شده است (و لقد کرمنا بنی آدم)، فلذا وقتی خداوند به وسیلهی یک انسان به کسی کمکی میرساند باید بیشتر مورد احترام واقع شود.