به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ آیت الله یزدی، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، پس از دیدار آیت الله شبیری زنجانی با سید محمد خاتمی و عبدالله نوری در نامه ای از اقدام وی انتقاد کرد. در بخشی از نامه ی آیت الله یزدی آمده است:« پیرو انتشار تصاویری در فضای مجازی از حضرتعالی در کنار برخی افراد مسئله دار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری«دام ظله العالی» احترامی قائل نیستند؛ بدین وسیله به عرض میرساند، این موضوع ناراحتی و تعجب مقلدین و حوزویان را در پی داشته است.» آیت الله یزدی در این نامه تاکید می کنند که پس از دو مرحله مکاتبات شخصی مجبور شده اند این نامه را در فضای عمومی مطرح سازند، می نویسد:« اینجانب نیز در دو مرحله با حضرتعالی مکاتباتی در مورد برخی از مسائل دیگر داشته ام که جواب قانع کننده ای دریافت نکردم؛ لذا این نامه رابه ناچار به صورت سرگشاده خدمتتان ارسال کردم.»
این اقدام با واکنش تند اصلاح طلبان همراه بود، اصلاح طلبان در پاسخ به این که واکنش آیت الله یزدی به رفتار آیت الله زنجانی تند بوده است خود تندترین واکنش ها را نسبت به یک مرجع ابراز داشتند. واکنش های تند این افراد به گونه ای است که گویی آیت الله یزدی نه تنها از سطح پایین تری نسبت به آیت الله شبیری برخوردار است بلکه سطح ایشان نسبت به افرادی که روحانی نیز نیستند پایین تر است. چگونه می توان نامه ی آیت الله یزدی به آیت الله زنجانی را تند و حمله به مرجعیت دانست در همان حال با عنوان دفاع از مرجعیت نامه و جوابیه برای آیت الله یزدی نوشت و به تندی به ایشان حمله کرد. این نوع رفتار تا چه حد سیاسی و چه میزان دینی است؟
میمون تقلید می کند
واکنش اصلاح طلبان نسبت به این نامه به گونه ای بود که گویی در این نامه به مقدسات دین اسلام توهین شده است و حال این اصلاح طلبان هستند که با دغدغه ی دین و به عنوان مدعیالعموم می خواهند ناسزاگو را به سزای اعمالش برسانند. اگر این گروه در دفاع از مرجعیت صادق هستند چگونه پس از انتشار نامه "بدون سلام و والسلام" در سال 88 که خطاب آن به رهبر معظم انقلاب نه تنها آن را توهین ندانست و یا سکوت نکرد بلکه از آن نامه حمایت به عمل آوردند، در حالی که رهبر انقلاب نه تنها مرجع هستند بلکه مقلدین مقام معظم رهبری نیز از آیت الله زنجانی بسیار بیشتر هستند، چگونه آن زمان چنین نامه ای توهین به مرجعیت نبود و حال نامه ای با رعایت موازین توهین به مراجع محسوب می گردد.
هر چند امروز اصلاح طلبان شعار دفاه از دین سر می دهند اما در واقعیت ید طولایی در توهین به دین و مرجعیت دارند برای نمونه امیرحسین میراسماعیلی روزنامه نگار اصلاح طلب اردیبهشت امسال در توئیتر خود به امام رضا(ع) توهین می کند، از طرف دیگر محمد سروشمحلاتی، فعال اصلاحطلب دلیل شاد نبودن مردم را امام حسین می داند: «ما شاد نیستیم چون فقط امام حسین(ع) را محور قرار دادهایم!»، هاشم آغاجری سال 81 در یک سخنرانی خود می گوید:«رابطه دین شناسان با مردم رابطه معلم و متعلم است، نه رابطه مراد و مرید و نه رابطه مقلِّد و مقلَّد که تقلید بکنید. مگر مردم میمون هستند که تقلید بکنند.» به راستی فاین تذهبون
توئیت توهین آمیز امیرحسین میر اسماعیلی روزنامه نگار اصلاح طلب به امام رضا(ع)
توهین به دین یا توهین قبیله، مسئله این است
بخشی از توهین های اصلاح طلبان به دین و مراجع گفته شد. رفتار اصلاح طلبان نه در دفاع از آیت الله شبیری زنجانی بلکه در حمایت از دیدار ایشان با سید محمد خاتمی و عبدالله نوری است. آقایانی که امروز نامه ی آیت الله یزدی به آیت الله زنجانی را توهین به یک مرجع عالی قدر می دانند در سال 88 ایشان را به عنوان مرجعیت قبول نداشته و این چنین شعار می دهند:« مراجع واقعی، منتظری، صانعی»!!! (که همین شعار هم توهین به مراجع دیگر قلمداد می شود) زیرا در آن برهه از زمان این دو شخص هستند که از اصلاح طلبان حمایت می کنند، حال که آیت الله زنجانی نیز با سران این گروه دیدار می کند به یک مرجع مهم در ایران تبدیل می شود! نامه ی آیت الله یزدی نه در توهین آیت الله زنجانی بلکه در اعلام برائت ایشان از سید محمد خاتمی و عبدالله نوری نوشته شده است و این موضوع باعث ناراحتی این گروه شده است. بهتر است به جای گفتن دفاع از مرجعیت اسم آن را دفاع از قبیله اصلاحات گذاشت، چرا که اصلاح طلبان در برابر توهین هایی که به مراجع و دین شده است اگر نگوییم خودشان گوینده ی آن بوده اند، حداقل در واکنش به آن سکوت اختیار کرده اند. این افراد می توانند. دیدگاه قبیله گرایانه این گروه نه تنها بنیان های فکری آنان را سست کرده بلکه موجب ناکارآمدی این قبیله شده است.
* گزارش از امین خلیق